امنیت، فروشی نیست!

محمد مقدم _ دبیر گروه فضای مجازی
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۱

«ما از عربستان سعودی محافظت می‌کنیم. به پادشاه گفتم: بدون ما، شاید دو هفته هم دوام نیاورید!» این جمله‌ تحقیرآمیز ترامپ خطاب به متحدان عربی واشنگتن، عصاره مدلی‌ است که آمریکا طی دهه‌ها به منطقه تحمیل کرده: وابستگی امنیتی، سیاسی و فناورانه به قدرتی که خود عامل بی‌ثباتی است و دوشیدن گاوهای شیرده نفتی.

آگاه: واشنگتن با دیگرهراسی و ایجاد نیازهای مصنوعی به حمایت نظامی، از عربستان تا بحرین و امارات، دولت‌هایی را شکل داده که بقای خود را در گرو رضایت کاخ سفید می‌دانند. پایگاه‌های نظامی گسترده، قراردادهای تسلیحاتی نجومی و تحمیل سازوکارهای حکمرانی غربی، مولفه‌های اصلی این مدل هستند، اما غافل از اینکه امنیت پایدار، یک کالای خریدنی نیست بلکه ساختنی است. شاید مقامات واشنگتن در ظاهر اینگونه بگویند اما خود هم می‌دانند که دوره آقایی‌شان در منطقه سپری شده است. اکنون سه نشانه روشن، افول این مدل را عیان کرده است:
۱. شکست پروژه «خاورمیانه جدید» و خلأ راهبردی آمریکا در منطقه: آن روزی که کاندولیزا رایس سرمستانه، دم از پروژه خاورمیانه جدید می‌زد، بدبین‌ترین ناظران منطقه هم پیش‌بینی چنین سرنوشتی را برای آمریکا نمی‌کردند. سقوط برق‌آسای کابل، فرار تحقیرآمیز ارتش آمریکا از افغانستان و ناکامی در نقشه‌های عراق پساصدام، همگی نماد فروپاشی قدرت ایالات متحده در مدیریت بحران‌ها هستند. طرح تجزیه کردستان عراق و پس از آن لولوی منطقه‌ای داعش نیز با رهبری و مخالفت تهران، نقش بر آب شد. همزمان، تحریم‌های گسترده علیه ایران نیز دیگر کارکرد سابق را ندارند و قدرت بازدارندگی خود را از دست داده‌اند؛ نه ملت و نظام ایران را به تسلیم واداشته و نه فروپاشی و هرج‌ومرج مد نظر غرب اتفاق افتاده است. 
 ۲. افول پادگان نظامی و نیروی نیابتی اصلی آمریکا در منطقه: رژیمی که قرار بود بازوی آمریکا در منطقه باشد، اکنون به یک عامل تنش دائمی بدل شده است. نسل‌کشی و کودک‌کشی ننگین غزه، حملات پیاپی به زیرساخت‌های غیرنظامی و بمباران بیمارستان و درمانگاه و پناهگاه‌ها، تنها بخشی از پرونده جنایت‌های این رژیم‌اند. در درون نیز، بحران مشروعیت، نارضایتی‌های اجتماعی و مهاجرت معکوس، بدنه این رژیم را فرسوده کرده‌اند. دیگر نمی‌توان اسرائیل را ضامن امنیت دانست؛ این رژیم خود به یکی از عوامل اصلی بحران آمریکا در منطقه تبدیل شده است.  
 ۳. بازیگری جمهوری اسلامی در نظم جدید منطقه‌ای: ایران در چهار دهه اخیر، با تکیه بر منظومه‌ای روشن و مشروع رهبر انقلاب، مسیر رشد علمی، دفاعی و فناورانه را پیموده است. تهران در مقابله با تروریسم، حمایت از دولت‌های قانونی منطقه و کاهش تنش‌های منطقه‌ای نقش ایفا کرده است. از توافق‌های با عربستان، چین و روسیه، تا قدرت منطقه‌ای شدن یمن و پایداری ساختار سیاسی عراق، رد پای تهران در تثبیت وضعیت منطقه دیده می‌شود. ایران نه صرفا بازیگر، که طراح تحولات منطقه‌ای است. حکومت‌ها در عراق،  سوریه و لبنان و شاید به زودی در ترکیه می‌آیند و می‌روند، اما منطق و نظم مدنظر ایران تغییری نمی‌کند.
در سطح جهانی نیز، جایگاه آمریکا متزلزل شده است. قدرت نرم این کشور فروپاشیده، رؤسای جمهورش به کاریکاتور متحرک بدل شده‌اند، سهم دلار در تجارت جهانی دائما کاهشی است و ملت‌ها در خیابان‌ها و نخبگان در رسانه‌ها بیش از هر زمان دیگری علیه اقدامات دولت ایالات متحده فریاد می‌زنند.
نظم پیشین پایه‌های خود را از دست داده است. اکنون پرسش این‌جاست: ملت‌های منطقه، در لحظه قدرت‌گیری، چه الگویی را برمی‌گزینند؟ آیا نسخه‌ای مستقل، عزت‌محور و بومی جایگزین می‌شود؟ یا باز هم فریب نظم‌های صادراتی داده خواهد شد؟ آینده، وابسته به اراده ملت‌هاست.