۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۶

راضیه واحدی- کارشناسی‌ارشد زیست‌فناوری: چند نفر از ما جامعه‌ای را تصور کردیم که همه به یکباره پیر شوند؟ پیداکردن نیروی کار در این جامعه سخت و حتی کاری غیرعقلانی است. افت صنعت و به دنبال آن افت اقتصاد و در نهایت افت پیشرفت. کم‌رنگ‌شدن امید و محوشدن آن و شادی‌ای که دیگر جوانه نمی‌زند.

آگاه: چه می‌شود که جامعه‌ای به این روز بیفتد؟ قبل از سرزدن به نمونه‌های خارجی، یک جوال‌دوز به خودمان بزنیم. فراگیری یک جمله کافی بود تا تاثیر جمعیت جوان بر پیشرفت را فراموش کنیم و دهه‌ها عقب بیفتیم.
«فرزند کمتر، زندگی بهتر»
البته این بیشتر به یک سیاست شباهت داشت تا یک جمله!
روزگاری هرجا که سر می‌چرخاندی این جمله بود. روی بروشورهای بهداشتی تا دیوار مدرسه و حتی پشت دفتر مشق و با تولد این جمله، جلوی تولد هزاران نفر گرفته شد. صدها معلم آینده، صدها مادر آینده و حتی صدها دانشمند آینده. 
جمله «فرزند کمتر، زندگی بهتر» به یک سبک زندگی در جامعه ما تبدیل شد. البته شایان ذکر است که این سیاست قبل از انقلاب و در زمان پهلوی وارد کشور شد؛ اما بیشترین نمود آن را در دهه ۷۰ می‌توان دید و ما در سال‌های اخیر متوجه تبعات ازدست‌رفتن آن روزها شده‌ایم.
تفکر زن مستقل، یک مورد دیگر از تفکرات نگران‌کننده‌ای که کشور ما با آن روبه‌رو بود. این تفکر باعث شد تا زنان و دختران ما در دورانی ازدواج و فرزندآوری را قربانی تحصیل و شغل کنند. و سال‌ها طول کشید تا متوجه شویم فرزندآوری مانع پیشرفت نیست. کشورهای دارای جمعیت سالخورده، برای انجام کارها و سرپا نگه‌داشتن صنعت مجبور به واردکردن نیروی کار از کشورهای دیگر هستند. اگر هزینه‌های مادی اعم از محل زندگی، غذا و سایر نیازها را که کنار بگذاریم، زمانی که شما هزاران نفر را برای کار وارد کشور خود می‌کنید، فرهنگ آنها هم مهمان شما خواهند بود البته اگر بعدا میزبان نشوند!
آلمان یکی از همین کشورهاست که سالانه درگیر برخورد با بزهکارانی است که تحت عنوان نیروی کار وارد این کشور شده‌اند. پس علاوه بر هزینه‌های مادی، شما هزینه‌های معنوی هم متقبل خواهید شد.
این هزینه‌های معنوی شامل خانواده هم می‌شود. خانواده‌ای که رکن اساسی یک جامعه است. بیشتر ما دیدیم که بچه‌های تک‌فرزند وابستگی زیادی به والدین دارند و حتی بعضی‌اوقات بند کفششان را هم مادرشان می‌بندند.
اولین تصوری که داریم این است که چون والدین تمام توجهشان به آن کودک است، پس لزومی برای یادگیری کارهایش ندیده است. این در حالی است که بچه‌های خانواده پر جمعیت چون خواهر و برادر دیگری هم دارند، توجه والدین به چند قسمت تقسیم می‌شود. در نتیجه بچه‎‌ها سعی می‌کنند خودشان کارهایشان را انجام دهند تا از بقیه عقب نمانند و در نتیجه مسئولیت‌پذیری را هم سریعتر یاد می‌گیرند. به‌طورکلی می‌توان گفت که فرزندان خانواده‌های پر جمعیت در بچگی بزرگ می‌شوند! نمونه زنده این موضوع را هم می‌توان در فرزندان دهه شصتی خودمان ببینیم. یک جامعه پرتلاش و پویا که حتی از پس جنگ هم برآمدند. اگر دولت‌ها به‌اندازه رهبر انقلاب که در سخنرانی‌ها و جلسات گوناگون به موضوع جوانی جمعیت اشاره می‌کنند، اهتمام می‌ورزیدند امروزه شاهد این بحران نبودیم.
کشور ما ایران، در بهترین سال‌های خود از نظر جوانی جمعیت و نیروی کار است. ولی از سویی کاهش نرخ زادوولد و از سوی دیگر افزایش سن ازدواج جوانان باعث شده است که اگر برنامه‌ای برای افزایش جمعیت نداشته باشیم و به این چند سال طلایی بی‌توجه باشیم ما هم در آینده‌ای نه چندان دور جزو کشورهای سالخورده و در نهایت ضعیف در معادلات جهانی خواهیم بود همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند یکی از ابزارهای حفظ قدرت، حفظ اکثریت جوان در جامعه است.