۲۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۳

حدود ۱۰ سال پیش بنکسی که از معروف‌ترین هنرمندان جهان در عرصه هنر گرافیتی است به صورت مخفیانه خودش را به غزه رساند و بر درودیوار و خرابه‌های این شهر نقاشی خیابانی کشید؛ هدف او از این کار، رساندن صدای اعتراض خود به گوش متجاوزان رژیم صهیونیستی و جلب‌توجه جهانیان به جنایات این رژیم بود، درست مثل کاری که سیدعلی میرفتاح در خیابان‌های شهر تهران انجام داد.

آگاه: سید علی میرفتاح که قدیمی‌ترها و روزنامه‌نگاران او را به‌عنوان نویسنده می‌شناسند، چند سالی است که کلمات را به تصویر می‌کشد؛ حدود یک سال پیش نمایشگاه نقاشی او با عنوان «چه سرسبز بود دره من» که برگرفته از نام فیلمی با همین عنوان است و جزو فیلم‌های محبوب این نویسنده و هنرمند است، در حوزه هنری برگزار شد. موضوع این نمایشگاه نقاشی، جنگ تحمیلی ایران و عراق بود؛ حالا پس از آتش‌بس جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، او باردیگر دست‌به‌قلم برد و چهره جان‌باختگان این جنگ را به تصویر کشید منتها این بار روی دیوار و نه روی بوم.

وقت گفت‌وگو با مخاطب عادی است
روزهای اول جنگ بود که میرفتاح چند تصویر از شهدا را روی بوم در صفحه شخصی خود به نمایش گذاشت، اما بعد از چند روز انگار که دلش طاقت نیاورد؛ از خانه بیرون زد و هنگامی که این تصاویر را در فضای مجازی به نمایش گذاشت، در توضیح تصاویر نوشت: نام جاوید وطن/ هذا بضاعتنا مزجاة؛ چه کند بی نوا ندارد بیش.
 او در نقاط مختلف شهر تصاویری از جان‌باختگان جنگ ۱۲ روزه را نقاشی کشید؛ از منصوره عالیخانی بانوی هنرمند گرفته تا محمدمهدی طهرانچی و خانواده صدیقی صابر. انگار که با نقاشی‌هایش می‌خواست به مردم این شهر شلوغ تاکید کند که این چهره‌ها را فراموش نکنید و به خاطر بسپاریدشان.
میرفتاح در خصوص شباهت این‌کاری که انجام می‌دهد با دوران دهه ۶۰ و جنگ تحمیلی اول به روزنامه «آگاه» می‌گوید: می‌گویند که کل‌شی یرجع علی اصله. اصلاً فعالیت‌های فرهنگی‌ام در دهه ۶۰ با نقاشی بود، با شعارنویسی، پلاکاردنویسی و اینها شروع شد. دهه ۶۰، از حیث هنرهای تجسمی، واقعاً ما در وضعیت عالی‌ای به سر می‌بردیم. دوره‌ای بود که نقاشی‌های متعددی داشتیم؛ نقاشی‌های پیام‌گرا و انقلابی. من هم با اینکه هنوز اول راه بودم، ولی به‌هرحال در همان دوره اصلاً کارم همین بود: تصویر شهدا را می‌کشیدم، تصویر امام را می‌کشیدم، یا به مناسبت‌ها پلاکارد می‌نوشتم. از این دست کارها، سن که می‌رود بالا آدم دوباره برمی‌شود به تنظیمات کارخانه. یک‌باره، دوباره ما هم برگشتیم به همان دوره و به‌نظرم در حق هنرهای تجسمی در این سال‌ها جفا شده و جنگ‌ها معمولاً فرصت خوبی هستند برای احیای هنر تجسمی و حالا بهانه‌ای بود که یک‌ذره بیاییم توی خیابان، کوچه‌پس‌کوچه، با مخاطب عادی گفت‌وگو کنیم. او در خصوص اینکه چرا تصمیم گرفت تصاویر را از روی بوم به دیوارهای شهر بیاورد، توضیح داد: راستش این نقاشی‌ها را از اول برای دیوار طراحی کرده بودم و این یک تصمیم تازه نبود، پیش از این هم پیشنهاداتی به برخی سازمان‌ها و نهادها در خصوص این نقاشی‌ها داده بودم که مورد موافقت واقع نشد. اما وقتی این اتفاقات پیش آمد، من بوم‌های نقاشی را به همان افراد نشان دادم و گفتم این تصاویر را به جای بوم روی دیوار تصور کنید و این اجازه را دادند که روی دیوارها نقاشی بکشم. دوست داشتم خیلی بیشتر این کار را انجام دهم، ولی تنها بودم و این کار همه‌اش باید با دست انجام می‌شد. همه‌جا هم تعطیل بود. نمی‌شد کلیشه‌ها را با لیزر دربیاورند. همه را با تیغ و اینها انجام دادند. هر تصویر هم چهار تا کلیشه داشت، چهار تا شابلون داشت که واقعاً آدم را خسته می‌کرد. رسیدم به همین چند تا. حقیقتش دلم می‌خواست حداقل از شهدای بزرگوار ۱۰۰ تصویر می‌کشیدیم و شهر تهران در پیاده‌روهایش پر می‌شد. ولی خب حالا امیدوارم بچه‌های دیگر پا به میدان بگذارند و حالا اگر می‌پسندند این سبک را با همین سبک کار کنیم و یک‌ذره مردم، همین تصویر همشهریان شهیدشان را در قاب یک‌دریک مقابلشان ببینند.
این نویسنده و روزنامه‌نگار با اشاره به اینکه ایده اولیه، نقاشی تمام‌قد از این شهدا بود، بیان کرد: ایده ما این بود که عکس تمام‌قد از این‌ها داشته باشیم. اما عکس تمام‌قد و امکانات و اینها خیلی دردسترس و شدنی نبود و همین‌هایی که پیدا کردیم هم خیلی سخت بود. خصوصاً عکس کامل و واضح از مردم عادی چون از فرماندهان نظامی عکس زیاد است، اما از آدم‌های عادی، این پدر و پسری که شهید شدند، خانواده صدیقی‌ثابت، از اینها عکسی نداشتیم. این است که سبب شد خود این یک فرآیند داشته باشد. این باعث شد برخی دوستان عکاس یا روزنامه‌نگار یا کسانی که کارشان مربوط به دیتا بود، عکس‌هایی را برایم بفرستند. البته کار هنوز تمام نشده و ادامه داد.

گرافیتی؛ یک شیوه هنری برای اعتراض
اما مهم‌ترین دلیل استفاده از گرافیتی شیوه‌ای برای بیان اعتراض است. اولین نمونه گرافیتی را می‌توان در آثار آنارکو پانک گروه کرس دید که با استفاده از گونه‌ای از نقاشی، پیام‌های ضدجنگ و پیام‌های آنارشیستی و ضدکمونیستی در گوشه‌کنار متروی لندن طی سال‌های دهه ۷۰ و اواخر دهه ۸۰ مبارزه گسترده‌ای را به راه انداخت و بعد از او، این شیوه اعتراض به کشورهای دیگر هم کشانده شد. هنر خیابانی، هنر وسیعی است که با حمله به هوشیاری بیننده و فتح قلمروهای جدید در آن، توانسته است به خرده‌فرهنگ جهانی تبدیل شود. گرافیتی ارتباطی است پیشرو که از سوی هنرمندان با قشر وسیعی از افراد اجتماع به‌عنوان مردم عادی و مسئولان اجرایی شهری برقرارمی شود. آنان تلاش می‌کنند تا آثارشان با توده مردم ارتباط برقرار کند و از تاثیرات هنر خیابانی برای بیان عقاید و مفاهیمی که عموماً اپوزیستی و معترض‌اند، استفاده کنند. به قول ژان بودریار، جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی، نقاشی‌های دیواری و گرافیتی روشی برای گفتن اینکه «من اینجا زندگی می‌کنم» و «ما هم وجود داریم» است.
بنکسی که یکی از نقاشان خیابانی معروف دنیاست، درباره هنر گرافیتی این‌گونه گفته است: از نظر برخی، ورود غیرقانونی به املاک دیگران و کشیدن نقاشی روی دیوارهای آن، ممکن است نوعی بی‌ملاحظگی تلقی شود؛ اما در واقعیت ۳۰ سانتی‌متر مربع از مغز شما به‌طور روزانه مورد هجوم گروهی از متخصصان تبلیغاتی قرار دارد. گرافیتی پاسخی کاملاً متناسب و درخور به اهداف دست‌نیافتنیِ فروخته‌شده از سوی جامعه‌ای است که تنها به بدنامی و موقعیت خود فکر می‌کند. گرافیتی نمایی از یک بازار آزاد کنترل نشده است که هر آنچه شایسته هنر باشد، به آن می‌دهد.
گرافیتی‌ها به واسطه ویژگی‌هایی که برشمرده شد، به‌طور گسترده‌تری مورد استفاده جنبش‌ها و اعتراضات قرار می‌گیرند. گذشته از آمریکای شمالی و اروپا، گرافیتی در آمریکای لاتین و در میان کشورهای انقلابی آن جایگاه ویژه‌ای دارد. برای نمونه شهر یوگوتا در کلمبیا، مملو از گرافیتی‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی است. این نوع از نقاشی‌های دیواری در آسیا نیز کاربرد فراوانی دارند، به‌عنوان‌مثال در فلسطین اشغالی به واسطه محدودیت‌های فراوان، یکی از جدی‌ترین ابزارها در دست نهضت مقاومت مردمی برای اعتراض و رساندن پیام خود گرافیتی است. دیوارهای اردوگاه‌های پناهندگان یا دیوار حائل میان اسرائیل و فلسطین ازجمله محل‌هایی هستند که گرافیتی‌های فراوانی بر آن کشیده شده است.

ظهور گرافیتی در ایران همزمان با انقلاب اسلامی
در کشور ما اما شاید اولین گرافیتی‌ها را مربوط به ایام انقلاب اسلامی دانست؛ آن روزها گرافیتی به‌عنوان یک ابزار تبلیغاتی و هنری در میان رزمندگان و مردم رواج داشت و این آثار شامل نقاشی‌ها و نوشته‌هایی روی دیوارها، سنگرها و ادوات جنگی بودند که اغلب با هدف تهییج روحیه رزمندگان، انتقال پیام‌های مذهبی و سیاسی و بزرگداشت شهدا انجام می‌شدند. از این منظر شاید بتوان گفت در طول هشت سال دفاع مقدس، هنرهای تجسمی در ایران کارکردی بی‌بدیل پیدا کرد. هنرمندان بدون ابزار پیشرفته امروزی، با رنگ و قلم و پارچه و مقوا، پیام‌های ایستادگی و امید را در خیابان‌ها و میدان‌ها جاری ساختند. نقاشی‌های دیواریِ بزرگی که با زحمت چندین هنرمند طی روزها اجرا می‌شد، پس از اتمام در معرض دید همگان قرار می‌گرفتند و تا سال‌ها پابرجا می‌ماندند. در این دیوارنگاره‌ها، شهدا، فرماندهان، گل‌زارها، کبوترها و روایت‌هایی حماسی از ایثار و فداکاری دیده می‌شد. این آثار نه فقط ابزار تبلیغ، بلکه رسانه‌هایی تصویری برای انتقال ایدئولوژی، باور و عزت ملی بودند. در آن سال‌ها، هنرهای تجسمی نقش رسانه را بر عهده گرفتند، در حالی که رسانه‌های دیجیتال هنوز در دسترس نبودند. هنر، در مقام زبان مردم حقیقت جنگ را روایت می‌کرد.
ناصر پلنگی که یکی از سرآمدترین هنرمندان کشورمان در عرصه نقاشی و نقاشی دیواری است یکی از کسانی است که در ایام جنگ ایران و عراق گفته بود: در صورت موفقیت عملیات بیت‌المقدس، تصاویر مردم حماسه‌ساز خرمشهر را روی دیوار مسجد جامع خرمشهر نقاشی می‌کند. که در نهایت پس از فتح خرمشهر، سه اثر از این نقاش روی دیوار مسجد جامع نقش‌بست و تا همین امروز و فرداهای بعد از این ماندگار شد. این هنرمند درباره اهمیت تصویرگری و خلق آثار هنری گفته بود: نقاشی‌های دیواری دفاع مقدس، سند تاریخی حماسه یک ملت هستند.
کلام آخر اینکه، هنرهای تجسمی از آغاز تاریخ بشر تا پیچیده‌ترین فرم‌های معاصر، در لحظات بحران و نبرد، همواره کارکردی فراتر از زیبایی‌شناسی داشته‌اند. آنها زبان دوم انسان‌اند، زبانی جهانی، بی‌واسطه و پرقدرت. چه در غارهای پیشاتاریخ، چه بر دیوارهای کاخ‌های صفوی، چه در فریاد گرنیکای پیکاسو، چه در قاب دوربین کاوه گلستان یا در سایه‌روشن‌های خیابان‌های امروز تهران؛ هنرهای تجسمی هرگز خاموش نبوده‌اند. در دنیای امروز که جنگ‌ها فقط فیزیکی نیستند؛ بلکه روانی، رسانه‌ای و اطلاعاتی‌اند، انتظار از هنر تجسمی فراتر رفته. باید هم روایت کند، هم اعتراض، هم آموزش، هم التیام.