آگاه: بارشهای بهاری در کشور را فراموش نکردهایم، بارانی که طراوت و شادابی را برای هوا و پرشدگی را برای منابع آبی زیرزمینی و پشت سدها به ارمغان میآورد، وقتی صدای شرشر باران شنیده و از ناودانها جاری میشد؛ علاوه بر لذتبردن از این صدا، خیالمان هم از بابت تابستان راحت میشد. اینکه در این فصل گرم آب به اندازه کافی وجود دارد، اما چند سالی است که دیگر آن صداها چندان به گوش نمیرسد به ویژه امسال که اصلا آسمان باران رحمتش را به سمت زمین جاری نکرد و نتیجه آن، تابستانی گرم و بدون آب شد. حالا که به این نقطه رسیدهایم و زنگ خطر بحران آب در کشور به ویژه در کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، مشهد و تبریز به صدا درآمده، آیا امیدی به بهترشدن وضعیت وجود دارد؟
محمد درویش، فعال محیطزیست در این باره گفت: امسال خشکسالی کمسابقهای را در کشور تجربه میکنیم. بهطوری که میزان بارندگی در تمام کشور نسبت به سال گذشته در میانگین بلندمدت، ۴۰درصد کمتر بوده که رقم تکاندهندهای است. وی با اشاره به اینکه در سالهای گذشته با چنین خشکسالی کمتر مواجه شده بودیم، افزود: وضعیت در تهران از میانگین کشور نیز بدتر است و به حدود منفی ۴۴درصد رسیده است. تامین آب تهران کاملا وابسته به مخازن سدهای کرج، ماملو، لتیان و طالقان است که اکنون این سدها شرایط فوقالعاده نگرانکنندهای دارند؛ چون تنزدیکا مخازن تمام این سدها خالی شده و در بدترین شرایط میزان انباشت آب قرار دارند. وی تاکید کرد: در مجموع وضعیت سدهای تامینکننده آب تهران، به مراتب از میانگین بدتر است و علت این است که با یک دوره خشکسالی روبهرو هستیم، البته این روند طبیعت ایران است، همیشه با شرایط خشکسالی مواجه بودیم. اما در چند سال اخیر به دلیل شرایط تغییر اقلیم و پدیده جهان گرمایی، تعداد رخدادها سریعتر و با شدت وخیمتری اتفاق میافتد.
هدر رفت ۳۰درصد آب شرب به علت فرسودگی لولهها
درویش اظهار کرد: در چنین وضعیتی، در سالهای گذشته به جای اینکه تمهیداتی اعمال شود که بتواند ما را در برابر چنین شرایطی محافظت کند، نهتنها به این سمت حرکت نکردیم، بلکه شرایط وخیمتر هم شده است. آماری که در تهران منتشر میشود این است که حدود ۳۰درصد از منابع آب شرب تهران هدر میرود و به دست مصرفکننده نمیرسد؛ یعنی با سیستم لولههای فرسودهای در تهران روبهرو هستیم که میزان ۳۰درصد آب شرب تصفیه شده را هدر میدهند، این باعث میشود در چنین شرایطی هیچ انگیزهای برای صرفهجویی آب بین مردم نباشد.
وی ادامه داد: وقتی مردم چنین شرایطی را میبینند، میگویند اگر واقعا مسئله آب و صرفهجویی آن جدی است، چرا دولتها هیچ تلاشی برای مرمت لولههای فرسوده نمیکنند، چرا هیچ تلاشی برای اینکه لولهکشی آب شرب از آب بهداشتی جدا شود، صورت نمیگیرد؟ اتفاقی که در بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا، حتی کشورهایی که با مشکل کمبود آب مواجه نیستند، افتاده است؛ چرا در کشور ما چنین اتفاقاتی نمیافتد؟ چرا در پایانکار ساختمانها، علاوه بر اینکه باید هر واحد کنتور برق داشته باشد، کنتور آب الزامی نیست؟ در بسیاری از برجها هزینه آببها بر تعداد مشترکان تقسیم میشود و وقتی یکی از ساکنان میبیند که همسایه او مدام شیر آب را باز میکند، دیگر چه فرقی میکند که او هم صرفهجویی کند؟ چنین شرایطی این انگیزه را برای شهروندانی که واقعا مسئولیت اجتماعی را درک میکنند، فراهم نمیکند.
بخشنامهها تغییر کند
درویش تاکید کرد: بهنظر من اگر دولت بخواهد که مردم همراهی جدیتری در این بحران داشته باشند تا بتوانیم این تابستان را بگذرانیم، باید به سرعت بخشنامههای خود را تغییر دهد؛ شهرداریها را وادار کند تمام ساختمانهایی که هنوز به تفکیک واحدها کنتور آب ندارند، الزام کند که حتما هر واحد مسکونی کنتور آب جداگانه داشته باشد؛ دولت باید ساختمانهای خود را که از میزان استاندارد بیشتر مصرف میکنند، معرفی کند و مردم ببینند دولت درباره دستگاههای ذیربط خودش هم سهلانگار نیست. وی ادامه داد: باید با کسانی که در منازل یا ساختمانهای بلند از موتورهای آب استفاده میکنند یا آپارتمانها و برجهایی که استخر دارند، به سرعت و به شدت برخورد شود. همچنین تمهیداتی را در فضای سبز شهرها اعمال کنند که به جز پوششهای درختی و درختچهای، از چمن و گلهای زینتی که مصرف آب زیادی دارند، استفاده نشود. در کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، تبریز، مشهد، کاشان و شهرهایی از این دست که اکنون به شدت با بحران مواجه هستند، باید برای حل مشکل با جدیت ورود کنند.
این فعال محیطزیست گفت: این مجموعه تمهیدات، به همراه یک بسته مناسب آموزشی، ساخت مستندهای کوتاه، شفافکردن آمارها و دادن اطلاعات واقعی به مردم، میتواند به برون رفت از این بحران کمک کند، البته باید بگویم که در همین شرایط نیز میزان مصرف آب شهروندان بین ۲۰ تا ۲۵درصد بیشتر از حد استاندارد است. بنابراین باید هر چه سریعتر به سمت بهینهسازی مصرف حرکت کنیم، تا توان مقابله با این شرایط را داشته باشیم.
نقش پررنگ دولتها در کاهش بحران آب
وی به نقش دولتها در این زمینه اشاره کرد و گفت: قطعا در تمام این سالها دولتها به راحتی میتوانستند با این مشکل کنار بیایند. بخش قابلتوجهی از آب کشور در تامین برق هدر میرود، چون به شدت به نیروگاههای حرارتی و سدهای برقآبی متکی هستیم که این نوع تولید برق بسیار آببر است، این در حالی است که ایران کشوری است که میتوانست از طریق انرژی خورشیدی و بادی به اندازه نیاز و حتی بیشتر از آن برق تولید کند، اما متاسفانه دولت تمام تخممرغهای خود را در سبد نیروگاههای حرارتی گذاشت و کار به جایی رسید که اکنون با بحران جدی روبهرو شویم.
وی به مصرف آب در بخش کشاورزی اشاره کرد و افزود: سوال این است در کشور خشکی مانند ایران که خود دریوزگی آب دارد، چرا به سراغ صادرات محصولات کشاورزی آنهم محصولاتی آببر رفتیم؟ از سال ۱۴۰۲ که سند ملی امنیت غذایی تصویب و ابلاغ شد، آیا اقدامی در راستای اجرای آن صورت گرفته است؟ در حالی که مطابق این سند باید تا افق ۱۴۱۱ حدود ۳۰ میلیارد مترمکعب مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یابد، همچنین ۱۵ میلیارد مترمکعب مصرف آب در بخش خدمات، صنعت و شرب کم شود، در مجموع باید ناترازی به ۱۰۵ میلیارد متر مکعب در افق ۱۴۰۹ برسد، یعنی باید سالانه بین ۶ تا ۶.۵ میلیارد مترمکعب صرفهجویی در مصرف آب صورت گیرد.
این فعال محیطزیست اظهار کرد: از محل صرفهجویی در بخش کشاورزی میتوانستیم نیازهای آب شرب خود را تامین کنیم، اکنون در تهران حدود یک میلیارد متر مکعب فاضلاب شهری وجود دارد که اگر میتوانستیم از این میزان در بازچرخانی آب استفاده کنیم، بخش زیادی از نیازهای بهداشتی و آب موردنیاز فضای سبز تامین میشد و دیگر با چنین بحرانی روبهرو نمیشدیم، در صورتی که آمارها میگویند کمتر از ۱۰درصد این حجم فاضلاب تصفیه و بازچرخانی میشود، اگر دولت روی بازچرخانی آب سرمایهگذاری میکرد، هرگز اکنون با چنین مشکلی مواجه نبودیم.
تغییر اقلیم و جابهجایی فصلها
درویش درباره اینکه تغییر اقلیم موجب جابهجایی و گرمتر شدن فصلها شده است گفت: شواهد نشان میدهد که تغییر اقلیم اثرات وخیمی بر آبوهوا بر جای گذاشته و همچنان هم ادامه دارد، اکنون اثر آن در اروپا، آمریکا، استرالیا و جنگلهای روسیه قابل مشاهده است، یعنی تاثیر تغییر اقلیم کاملا اثبات شده است. تنزدیکا در طول یک دهه اخیر به جز سال ۲۰۲۰ که به دلیل همهگیری کرونا تا حدودی فعالیتهای انسانی مختل شده بود، دیگر هر سال بهعنوان گرمترین سال کره زمین در یک صد سال اخیر معرفی میشد و این روند همینطور ادامه دارد و هر سال بدتر از سال گذشته این شرایط اتفاق میافتد. وی اظهار کرد: خبر بد این است به جای اینکه جهانیان برای مقابله با خطر جهان گرمایی متحد شوند و به سمت کاهش آن حرکت کنند، حتی برخی توافقنامههای بینالمللی که با هدف کاهش انتشار گازهای گلخانهای و گرمترنشدن دمای زمین تصویب شدند را هم اجرا نمیکنند و همین شرایط را تیرهوتار کرده است. براساس مطالعات انجام شده در موسسهای در آلمان، پیشبینی شده که نمیتوانیم جلوی روند گرمشدن زمین را بگیریم؛ میانگین دما قبل از ۲۰۷۰ بیش از چهار درجه سیلیوس افزایش مییابد که در این صورت بیش از ۷۰درصد اکوسیستمهای جهان ازجمله انسانها از بین خواهند رفت و فقط ۵۰۰ تا یک میلیارد نفر از ساکنان زمین میتوانند قرن آینده را ببینند، اینها هشدارهای بسیار جدی است که اگر دیر بجنبیم، دامن خودمان را میگیرد.
این فعال محیطزیست درباره اینکه چه کنیم سرعت تغییر اقلیم کاهش یابد گفت: تمام قوانین لازم در این زمینه در کشور تصویب شده است، قانون پنج ساله برنامه هفتم یکی از آنها است، در این قانون رفتن به سمت استحصال انرژی خورشیدی در اولویت قرار گرفته، همچنین سند امنیت غذایی یکی دیگر از این قوانین است که باید اجرای آن در اولویت قرار گیرد؛ در این راستا باید به سمت اقتصادی که آب محور نباشد، حرکت کنیم. به سمت بالفعلکردن ظرفیتهای بالقوهای که به مصرف آب نیاز ندارند، خیز برداریم. ۴۰درصد از آب قابل استحصال به حقابه محیطزیست اختصاص یابد و صرف احیای دوباره تالابها و جاریشدن رودخانهها از سرآب تا پایاب شود، با اجرای این اقدامات بخش بزرگی از این مشکلات حل خواهد شد.
هنوز فرصت باقی است
وی با تاکید بر اینکه تمام مجوزهای قانونی و اسناد بالادستی وجود دارد، اما هیچ عزمی برای اجرای آنها دیده نمیشود گفت: زمانی فریاد میزدیم شیوهای که در پیش گرفتهاید به ضرر کشور است و میتواند حتی امنیت غذایی را به مخاطره بیندازد، اما با مخالفت شدید روبهرو میشدیم، اکنون در سند ملی امنیت غذایی قبول کردند که باید مصرف آب ۳۰ میلیارد متر مکعب کاهش یابد، اما با این وجود در دو سالی که این سند تصویب شد، حتی یک گام کوچک به سمت اجراییشدن آن برداشته نشده است.
درویش اظهار کرد: با تمام اینها اما هنوز فرصت جبران وجود دارد، باید برای اجراییشدن قوانین مربوطه هر چه سریعتر اقدامات لازم صورت گیرد؛ باید حداقل به مدت یک سال مصرف آب در بخش کشاورزی متوقف شود، اما در مقابل دولت خسارت کشاورزان را پرداخت کند، اکنون در تهران بیش از ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب در بخش کشاورزی مصرف میشود که میتوان با متوقفکردن کشتها و اعلام شرایط فوقالعاده، اجازه مصرف این میزان آب را نداد و آن را به سمت حوزه شرب هدایت کرد و در این مدت هم مکانیسمهای بازدارندهای ایجاد شود. وی تاکید کرد: باید سیستم غرقآبی در کشاورزی بهطور کامل متوقف شود، در شهرهایی مانند تهران، کشاورزی فقط از نوع هیدروپونیک و گلخانهای مجاز باشد، میتوانیم به این ترتیب کشور به خصوص استانهایی مانند تهران که با بحران روبهرو هستند را مدیریت کنیم.
آنچه باید توجه داشت
بهرغم تمام اخطارها و هشدارها درباره نحوه مصرف آب و اینکه ایران کشوری خشک و کم آب است و باید حواسمان به میزان مصرفمان باشد، اما امروز در بحران آب قرار گرفتیم، شاید روزی را هم تصور نمیکردیم که شیر آب خانه را باز کنیم و آبی از آن جاری نشود، اتفاقی که این روزها در مناطق مختلف تهران به وفور دیده میشود که حتما شهرهای بزرگ دیگر هم گرفتار آن شدهاند.
شرکت آب و فاضلاب استان تهران اعلام کرد که خشکسالیهای پنج سال اخیر و کاهش بارشهای استان تهران در سال آبی جاری که در ۶۰ سال اخیر بیسابقه بوده، به شدت منابع آبی تهران را تحت تاثیر قرار داده است. طبق اعلام این شرکت اکنون ذخایر موجود در سدهای تامینکننده آب تهران در پایینترین وضعیت خود در یک قرن اخیر قرار دارد، بررسی وضعیت سدهای تهران بیانگر آن است که سد امیرکبیر ۳۸درصد پرشدگی دارد و نسبت به سال گذشته ۵۸درصد کاهش حجم آب دارد، سد لار با هفتدرصد پرشدگی و کاهش ۳۴ درصدی نسبت به سال گذشته در وضعیت بسیار بدتری قرار دارد، همچنین سدهای لتیان و ماملو با ۲۰درصد پرشدگی و کاهش ۴۷ درصدی نسبت به سال گذشته در آستانه خطر قرار گرفتهاند، سد طالقان نیز ۵۳درصد پرشدگی داشته و ۳۲درصد نسبت به سال گذشته عقب ماندگی دارد، این در حالی است که تهران برای تامین آب موردنیاز بهطور کامل به این سدها وابسته است.
یک مسئله مهم در این رهگذر این است که هرگاه با مشکل کمآبی مواجه میشویم، دولتها بلافاصله از مردم میخواهند که صرفهجویی کنند، سوال این است که نقش دولتها در این میان چیست؟ چرا همواره از مردم میخواهند که صرفهجویی کنند؟ با وجود قوانین بسیار در این زمینه، دولتها چه اقدامی در راستای اجرای آنها انجام دادهاند؟ این در حالی است که حجم زیادی از آب موجود در کشور در بخش کشاورزی صرف میشود، در حالی که طبق قانون سند ملی امنیت غذایی که در سال ۱۴۰۲ تصویب و ابلاغ شد، باید تا افق ۱۴۱۱ حدود ۳۰ میلیارد متر مکعب مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یابد. حال با گذشت دو سال از تصویب آنچه اقدامی در این زمینه انجام شده است؟
از سوی دیگر با فرسودگی لولههای انتقال آب در کلانشهرها، به ویژه تهران مواجه هستیم؛ بهطوری که سالانه حدود ۳۰درصد از منابع آب شرب تهران هدر میرود و به دست مردم نمیرسد، از طرف دیگر پدیده تغییر اقلیم هم کمر منابع آبی کشور را خم کرده است و حتی باعث جابهجایی فصلها و طولانیشدن آنها شده است، چندیپیش سازمان هواشناسی اعلام کرد که در دهههای گذشته، دمای تابستانی ایران در تیرماه آغاز میشد، اما اکنون از اردیبهشت شروع و تا مهر ادامه دارد، تابستان ایران عملا چهار تا پنج ماهه شده است و دوره گذار از فصل سرد به گرم، یعنی فصل بهار به طرز محسوسی کوتاه شده است. این در حالی است که ایران دارای اقلیم خشک و نیمه خشک است؛ بنابراین خشکسالی در چنین جغرافیا و اقلیمی امری طبیعی است، اجدادمان در هزاران سال پیش به این درک رسیده و خود را با شرایط هماهنگ کرده بودند، اما مسئله این است که با پیشرفتهترشدن امکانات زندگی و در تمام این سالها، به سمتی حرکت نکردیم که نتایج آن بتواند ما را در برابر چنین شرایطی محافظت کند. از این رو روزبهروز شرایط منابع آبی وخیمتر شد، بهطوری که امروزه به بحران تبدیل شده است.
توسعه غلط صنایع و کشاورزی در مناطق بیآب
یکی از دلایل اصلی تشدید بحران، توسعهٔ ناهماهنگ صنایع و کشاورزی در مناطقی است که از ابتدا ظرفیت اکولوژیکی کافی نداشتهاند. در دهههای گذشته، دولت با شعار توسعه و خودکفایی، اقدام به ایجاد طرحهای عظیم صنعتی و کشاورزی در نقاط خشک کشور کرد؛ بدون آنکه ارزیابی دقیق منابع آبی، محیطزیستی و پایداری آنها انجام شود.
نمونهٔ بارز این رویکرد، استان اصفهان است؛ منطقهای در قلب فلات مرکزی ایران، با یکی از وخیمترین شرایط آبی کشور. این استان با وجود بحران شدید آب، افت سفرههای زیرزمینی، فرونشست زمین و حتی تهدید سکونتگاههای انسانی، همچنان اشتهای سیریناپذیری برای جذب و توسعهٔ صنایع بزرگ دارد. صنایع فولاد، نیروگاهها و صنایع سنگین، در منطقهای متمرکز شدهاند که حتی برای آب آشامیدنی هم با مشکل مواجه است.جالبتر آنکه همزمان، مردم منطقه اصرار به ادامهٔ کشاورزی در همین بستر خشک دارند. کشت محصولاتی مانند هندوانه، یونجه، صیفیجات و سیبزمینی، در شرایطی انجام میشود که زمینها ترک برداشتهاند و منابع آبی بهشدت افت کردهاند. در شمال کشور نیز وضعیت نگرانکننده است؛ کشت برنج که یکی از آببرترین محصولات کشاورزی است، همچنان در مقیاس وسیع ادامه دارد. حتی در برخی نقاط گیلان، محصولاتی مانند کیوی و مرکبات جایگزین برنج شدهاند که آنها نیز مصرف آب بالایی دارند و عمدتاً صادر میشوند. سود آن به جیب صادرکننده میرود، اما هزینهٔ زیستمحیطی آن، یعنی خالیشدن سفرههای زیرزمینی، بر دوش کل کشور باقی میماند. با این حال، مسئولان همچنان از پذیرش مسئولیت خود در این زمینه طفره میروند. بهتازگی یکی از مدیران ارشد ادعا کرده که «مدیریت منابع آب در ایران درست بوده، اما مشکل از کمآبی است!» این ادعا در حالی مطرح شده که کشورهایی با بارندگی کمتر از ایران ـ مانند رژیم صهیونیستی یا برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ـ با تکیه بر مدیریت علمی، فناوری و تصمیمگیریهای هوشمندانه، بحران آب را کنترل کردهاند. مشکل ایران، بیش از کمآبی، بحران تصمیمگیری و حکمرانی است.