۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۴

در تقویم بین‌المللی در ماه نوامبر مناسبتی وجود دارد که احتمالا جز نهادهای بین‌المللی مثل یونسکو، کسی آن را جدی نمی‌گیرد و احتمالا همین جدی نگرفتن دلیل بسیاری از گرفتاری‌های زندگی امروز است. در تقویم بین‌المللی روز ۱۰ نوامبر که مصادف با ۱۹ آبان است «روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه» نام دارد.

آگاه: پس از برگزاری کنفرانس جهانی علوم در سال ۱۹۹۹ میلادی، سازمان فرهنگی، علمی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) و شورای بین‌المللی علوم از سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰)، روز دهم نوامبر برابر با ۱۹ آبان ماه را به عنوان «روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه» اعلام کردند. از مهم‌ترین اهداف یونسکو از نامگذاری روز علم، بهره‌مندی عموم مردم و آحاد جامعه از ثمرات علم، فناوری و نوآوری، ایجاد بستر و فضای مناسب گفتمان پیرامون تاثیر علم، فناوری و نوآوری بر زندگی مردم، صلح و توسعه و معرفی برخی موقعیت‌های نو بوده که موجب ارتقای کیفیت عمومی زندگی می‌شود.

سوالی که تاریخ پنج‌هزار ساله را به چالش می‌کشد
اما سوالی که در این میان مطرح می‌شود این است که آیا علم از همان لحظه تولدش برای صلح و توسعه بشری طراحی شده بود یا نه؟ با طرح این سوال، در واقع داریم از چاقویی حرف می‌زنیم که هم می‌تواند نان را برش دهد و هم گلوی انسان را. علم نه فرشته است و نه شیطان؛ ابزاری است در دست اراده انسانی.
در مصر باستان، کاتبان کنار نیل با طناب و چوب، مثلثات را اختراع کردند تا زمین‌های سیل‌زده را دوباره تقسیم کنند. همان فرمول‌ها چند قرن بعد برای ساخت اهرام عظیم به کار رفت؛ بناهایی که هم نماد عظمت بودند و هم مقبره‌ای برای فرعون و گنجینه‌ای که باید از دشمنان محافظت می‌شد. در بین‌النهرین، ستاره‌شناسان بابلی حرکت سیارات را ثبت می‌کردند تا تقویم کشاورزی دقیق داشته باشند، اما همان جداول نجومی برای انتخاب روز مناسب لشکرکشی هم استفاده می‌شد. در چین، باروت ابتدا دارویی بود برای طول عمر و آتش‌بازی برای شادی امپراتور، اما تا قرن نهم میلادی به موشک‌های آتشین جنگی تبدیل شد که دیوارهای شهرها را فرو می‌ریخت. علم از بدو تولد چندگانه بود: هم نان می‌داد و هم شمشیر.

یونان: جایی که علم فلسفی متولد شد ولی جنگ هم فراموش نشد
ارسطو در لیکئوم قدم می‌زد و می‌گفت هدف دانش «تئوریا» است، یعنی نگاه کردن به جهان فقط برای لذت فهمیدن. اما هم‌شهری‌اش ارشمیدس در سیراکوز، وقتی رومی‌ها شهر را محاصره کردند، آینه‌های خورشیدی ساخت تا کشتی‌های دشمن را بسوزاند و «پنجه»ای غول‌پیکر طراحی کرد که کشتی‌ها را از آب بیرون می‌کشید و خرد می‌کرد. همان مردی که قانون شناوری را کشف کرد و فریاد «هوریکا» سر داد، در نهایت با شمشیر یک سرباز رومی کشته شد چون مشغول حل مسئله هندسی بود. علم یونانی هم برای تامل بود و هم برای دفاع از وطن.

عصر طلایی اسلام: حکمت برای بشریت یا ابزار جنگ؟
وقتی مأمون در سال ۸۳۲ خانه حکمت را در بغداد تاسیس کرد، اعلام کرد که می‌خواهد تمام دانش جهان را یک‌جا جمع کند «برای عزت امت و پیشرفت انسان‌ها»، حنین‌بن اسحاق آثار جالینوس را ترجمه کرد، خوارزمی الگوریتم را به جهان داد، ابن‌سینا قانون طب را نوشت که پنج قرن کتاب درسی اروپا شد. اما همان اسطرلاب‌هایی که برای رصد آسمان ساخته بودند، در لشکرکشی‌های خلیفه برای تعیین جهت حرکت در سرزمین‌های تازه فتح‌شده هم به کار می‌رفتند. ابن‌هیثم در المناظر نوشت که هدفش فقط «جست‌وجوی حقیقت» است، نه ثروت و نه قدرت. با این حال، کتاب او پایه دوربین و بعدها تفنگ‌های دوربین‌دار شد. علم اسلامی هم دو رو داشت: هم چراغ بود و هم شمشیر.

رنسانس و بیکن: اولین کسی که علم را رسما «برای رفاه عمومی» خواست
سال ۱۶۲۰، فرانسیس بیکن کتاب نووم ارگانوم را منتشر کرد و برای اولین بار شعار داد: «دانش یعنی قدرت.» او گفت علم باید طبیعت را رام کند تا انسان گرسنه نماند، مریض نشود، فقیر نباشد. این اولین بار در تاریخ بود که یک متفکر بزرگ، هدف علم را صراحتا «بهبود زندگی توده مردم» اعلام کرد. اما همان زمان گالیله تلسکوپ را ساخت و بلافاصله به دولت ونیز فروخت تا کشتی‌های دشمن را از دور ببیند. انجمن سلطنتی لندن در ۱۶۶۰ تاسیس شد با شعار «هیچ‌چیز را بر مبنای حرف قبول نکن.» هدف رسمی‌اش «بهبود دانش طبیعی برای بهره‌برداری در زندگی» بود، اما نیمی از اعضایش برای نیروی دریایی بریتانیا کار می‌کردند تا کشتی‌های سریع‌تر و توپ‌های دقیق‌تر بسازند.

روشنگری و دانشنامه: دانش برای همه یا نقشه جنگ؟
دیدرو و دالامبر ۱۷ جلد انسیکلوپدی را منتشر کردند تا «همه دانش بشر را در دسترس همه قرار دهند.» نقشه ماشین بخار، تراکتور، دستگاه ریسندگی آمد، اما نقشه تفنگ سرپر و توپ ریخته‌گری‌شده هم بود. همان کتابی که کارگر فرانسوی را توانمند کرد، در جنگ‌های انقلابی فرانسه سربازان را مجهزتر کرد. علم روشنگری هم برای آزادی بود و هم برای انقلاب مسلحانه.

قرن نوزدهم: دینامیت و احساس گناه آلفرد نوبل
آلفرد نوبل دینامیت را اختراع کرد تا معدن‌کاوی آسان‌تر شود و تونل‌ها سریع‌تر کنده شوند. وقتی روزنامه‌ها به اشتباه مرگ او را اعلام کردند و نوشتند «تاجر مرگ مرد»، نوبل چنان شوکه شد که بخش بزرگی از ثروتش را وقف جایزه صلح کرد. علم صنعتی هم معدن را شکوفا کرد و هم میدان جنگ را مرگبارتر.

قرن بیستم: بمب اتمی و بیداری وجدان علمی
انیشتین سال ۱۹۰۵ نسبیت را برای فهم جهان نوشت، اما سال ۱۹۳۹ نامه‌ای به روزولت نوشت که منجر به پروژه منهتن شد. وقتی هیروشیما و ناکازاکی ویران شدند، او گفت: «کاش هیچ‌گاه این نامه را ننوشته بودم.» سال ۱۹۵۵، چند ساعت پیش از مرگ، بیانیه راسل-انیشتین را امضا کرد که می‌گفت: «علم باید در خدمت بقای بشریت باشد، نه نابودی آن.» کنفرانس پوگواش از ۱۹۵۷ شروع شد تا دانشمندان هسته‌ای جلوی مسابقه تسلیحاتی را بگیرند. اینترنت برای بقای شبکه در جنگ هسته‌ای ساخته شد،GPS  برای هدایت موشک‌های بالستیک. اما همان فناوری‌ها امروز میلیاردها نفر را به هم متصل کرده و جان میلیون‌ها نفر را در امداد و نجات، نجات می‌دهد.

پس از جنگ سرد: وقتی علم واقعا برای صلح سازمان‌دهی شد
یونسکو سال ۱۹۴۵ اعلام کرد جنگ در ذهن انسان آغاز می‌شود، پس باید در ذهن انسان دفاع از صلح را بنا کرد. انقلاب سبز نورمن بورلاگ با گندم‌های پرمحصول، هند را از قحطی نجات داد. پروژه آپولو پلاکی روی ماه گذاشت که نوشته بود «ما برای صلح آمدیم، برای تمام بشریت.» ایستگاه فضایی بین‌المللی از ۱۹۹۸ تاکنون، آمریکایی‌ها، روس‌ها، اروپایی‌ها و ژاپنی‌ها را در یک اتاق کوچک بالای جو زمین کنار هم نشانده. پروژه CERN از ۱۹۵۴ با شعار «علم برای صلح» تاسیس شد و حتی در اوج جنگ سرد، فیزیکدانان شوروی و آمریکا کنار هم کار می‌کردند.

امروز: انتخابی که هنوز پیش روی ماست
طبق نظرسنجی (Pew Research) که سال ۲۰۲۰ انجام شد، ۹۰ درصد دانشمندان می‌گویند مسئولیت اخلاقی دارند که علم را برای خیر عمومی به کار گیرند. اهداف توسعه پایدار سازمان ملل (SDG) علم را رسما در خدمت پایان فقر، گرسنگی و تغییرات اقلیمی قرار داده. اما همزمان، پهپادها، جنگ سایبری و سلاح‌های بیوتکنولوژی نشان می‌دهند که خطر هنوز تمام نشده. شرکت‌های بزرگ تسلیحاتی هنوز بودجه تحقیقاتی عظیمی دارند و هوش مصنوعی می‌تواند هم سرطان را تشخیص دهد و هم موشک را هدایت کند.

علم، نه خیر مطلق است و نه شر مطلق
از پنج هزار سال پیش در کنار نیل تا امروز در ژنو و کیپ‌کاناورال، علم هیچ‌گاه فقط برای صلح و توسعه نبود. گاهی برای کنجکاوی خالص بود، گاهی برای قدرت، گاهی برای نان و گاهی برای شمشیر. تنها از قرن هفدهم با بیکن و به‌ویژه پس از هیروشیما با بیانیه راسل-انیشتین، جنبش‌های آگاهانه‌ای در جامعه علمی شکل گرفت که علم را اخلاقا موظف به خدمت به بشریت کرد. امروز ما در نقطه‌ای هستیم که ابزارهایمان قوی‌تر از همیشه‌اند.
خلاصه که علم به خودی خود نسبت به صلح طلبی یا جنگ افروزی خنثی است و جوامع مختلف بسته به آرمان‌های خود از این ابزار استفاده می‌کنند. بنابراین علم خاصیت ابزاری دارد و اگر دانشمندان به بلوغ و رشد اخلاقی رسیده باشند، آن را در مسیر خدمت به نوع بشر قرار می‌دهند در غیر این صورت همچون شمشیری به دست زنگی مست خواهد بود که جهان را به آشوب می‌کشاند. چاقوی جراحی در دست ماست: می‌توانیم تومور را برداریم یا گلوی بیمار را ببریم. علم از ابتدا برای صلح و توسعه طراحی نشده بود، اما می‌تواند و باید باشد. این انتخاب هنوز مال ماست.