آگاه: ساحل قرهحسنلو ، نویسنده: مستند «جعبه قرص» داستان کوثر ناصریان است؛ دختر نوجوانی از یزد که مسیر موفقیت را از میان یک دغدغه شخصی و سفرهای هفتگی به پایتخت پیدا کرد و مسیر موفقیت خود را به نوع دیگری پیدا میکند. این مستند، تعریف متعارف از «دانشآموز موفق» را جامعتر میکند و اینکه انگیزههای واقعی برای ساختن، میتوانند بسیار شخصی و عاطفی باشند.
پیوند عاطفه و اختراع
همه چیز با فراموشی مادرش نسبت به قرصهای خود آغاز میشود. کوثر از این دغدغه کوچک، جرقهای برای یک آفرینش بزرگ پیدا میکند: ساخت یک جعبه قرص هوشمند که در زمان معین، داروی مشخصی را ارائه دهد. این نقطه شروع، ماهیت عملگرایانه کوثر را مشخص میکند. او برای حل یک مسئله ملموس در زندگی روزمره، از محیط فرهنگی و علمی یزد به پایتخت سفر میکند و با وجود عقب ماندن از درسها و حرفهای دیگران درباره «فایدهای ندارد و نمیشود»، با همراهی مادرش کار را پیش میبرد. او بارها جعبه را از نو میسازد، ایدههای جدید اضافه میکند و نسخه نهایی را تکمیل میکند. این فرآیند تکرار و بهبود، گواهی بر این حقیقت است که اختراع نتیجه یک لحظه الهام نیست، بلکه پشتکار و تعهد به هدف است.
پرواز از یزد تا سئول
دعوت به مسابقات اختراع در سئول، کوثر را با چالشی بزرگ روبهرو میکند. سن کم، تجربه اندک، نابلدی محیط و ناآشنایی با زبان، تردید و ترس بزرگی در او ایجاد میکند. مستند در این بخش، روی شجاعت گام برداشتن در مرزهای ناشناخته تمرکز میکند. همراهی مادر و اساتید به او کمک میکند تا به سئول سفر کند. در مسابقات، کوثر با وجود تمام محدودیتها، بارها اختراع خود را توضیح میدهد. این پافشاری و تلاش، در نهایت به کسب مدال طلای سئول منجر میشود. این دستاورد نمادی از پیروزی اراده بر ترس و محدودیت برای اوست. مردم یزد که شهری زیبا، مهربان و با فرهنگ غنی هستند، به شدت از او حمایت و تشویق میکنند. این حمایت اجتماعی نیز نیروی محرکهای مضاعف برای ادامه راه کوثر میشود.
متن محوری مستند: جعبه قرص
جعبه قرص روایتی از یک دغدغه کوچک است. از شروع یک جرقه تا انفجار یک فکر. جعبه قرص روایت کوثر ناصریان، دانشآموز بلندپرواز تیزهوشانیِ سر به هوای درس نخوان! که مسیرِ موفقیتش نه از نمره خیلی خوبِ مدرسه، بلکه از راهآهن یزد به تهران و سر و کله زدن با ساختن و خراب کردن میگذرد. کوثر! دغدغه کوچکش را پر و بال میدهد و با ساختن یک جعبه قرصِ یادآور داروهای مادر، از صندلیهای مدرسه، به صندلیهای مسابقات جهانی میرسد. دختری که مرز نشدنها را با قدمهای کوچکِ پر از لرزش برمیدارد و به جای ترس از شکست، میخندد و چشمکی به آرزوهایش میزند. او برای آرزوهایش هم بال پرواز میسازد و با سن کمش، اوج میگیرد در دنیای علم و اختراع و موفقیت به روش یک دختر پانزده، شانزده ساله! از یزد به تهران و از تهران به سئول و از آنجا تا بقیه مرزهای جغرافیایی تلاشهایش را طلا میکند! روایتی از نوجوانی و جنب و جوش و انرژی و صفا و پرواز در جعبه قرص!
فرجام روایت
پیروزی در سئول، برای کوثر یک پایان نیست چرا که مسبب آغاز یک عزم بزرگتر است. او بعد از این موفقیت، در مسابقات و کشورهای گوناگون حضور مییابد و موفق به کسب مقامها و مدالهای متعدد میشود. کوثر ناصریان، الگویی از نسلی را ترسیم میکند که مسیر موفقیتش را با تعریف و استانداردهای متفاوت و با خلاقیت خود میسازد و دغدغههای شخصی را به راهکارهای جهانی تبدیل میکند.