۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۱

۲۱ آبان سال ۱۲۷۶ یعنی ۱۲۸ سال پیش، پسر بچه‌ای در روستای یوش چشم به جهان باز کرد که بعدها به او لقب پدر شعر نو را دادند. امروز تولد ۱۲۸ سالگی علی اسفندیاری ملقب به نیما یوشیج است. کسی که باب جدیدی از شعر و شاعری را در زبان و ادبیات فارسی باز کرد.

آگاه: کمتر ایرانی‌ای است که ‌ شعرهایی چون «آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید» یا «خانه‌ام ابری‌ست» یا «تو را من چشم در راهم» را نشنیده باشد. شعرهایی که کاملا مشخص است توسط کسی سروده شده که روحیه پیشرو یا همان آوانگاردی دارد. کسی که ساختارشکنی را بلد است و کاری کرده که شاید خیلی‌های دیگر می‌خواستند انجامش دهند اما جراتش را نداشتند.

آغاز فعالیت‌های ادبی نیما
پیش از نیما یوشیج، تلاش‌هایی برای تغییر در شکل و شمایل شعر به وسیله چهار شاعر دیگر با نام‌های تقی رفعت، شمس کسمایی، جعفر خامنه‌ای و ابوالقاسم لاهوتی صورت گرفته بود. در میان این چهار تن، شعر تقی رفعت از شعر دیگران پخته‌تر و جامع‌تر بـود امـا رفعت کار تحول در شعر را به صورت گونه‌ای تفنن و شاید یک راهبرد سیاسی و انقلابی انجام می‌داد. در نهایت نیما با اشراف بر تغییر شرایط اجتماعی، فرهنگی و درک مطالبات انسان و جهان معاصر این نکته را دریافت که باید تغییراتی اساسی صورت پذیرد.
نیما یوشیج در سنین نوجوانی شروع به سرودن شعر کرد. اولین اشعارش در قالب‌های کلاسیک فارسی نوشته شده بود، اما به سرعت به این نتیجه رسید که برای بیان تفکرات و احساسات جدید خود، به تغییرات عمده در فرم و ساختار شعر نیاز دارد. در این زمان، او تحت تاثیر محیط اجتماعی و فکری جدید قرار گرفت که در آن شعرهای آزاد و نوین از اروپا وارد ایران می‌شدند.
نیما در دهه ۱۳۰۰، پس از آشنایی با شعرهای نو و مدرن اروپایی، اولین اشعار نو خود را آغاز کرد. او از قالب‌های سنتی همچون قصیده و غزل فاصله گرفت و به شعر آزاد (شعر نو) روی آورد. اولین شعرهای او که به شکلی نوآورانه و متفاوت از شعر کلاسیک فارسی بودند، در سال ۱۳۰۴ منتشر شد. مهم‌ترین اثر او در این دوران، شعر «افسانه» بود که به نوعی آغازگر شعر نو در ایران به شمار می‌آید. گرچه افسانه اولین شعر غیرسنتی ایران نیست اما به دلیل برخی نوآوری‌ها مانند فناوری‌های محتوایی، اغلب به عنوان اولین شعر نو فارسی تلقی می‌شود. افسانه در واقع، یکی از نخستین شعرهای روایی نیماست که از دو روایت کامل و تعدادی پاره‌روایت تشکیل شده‌است.
در شعر «افسانه» روحی رمانتیک حاکم است چنان که خطاب به حافظ می‌گوید:
حافظا این چه کید و دروغ است کز زبان می‌وجام ساقی است
نالی آر تا ابد باورم نیست که بر آن عشق‌بازی که باقی است
من بر آن عاشقم کو رونده‌است
مصطفی علیپور، شاعر، نویسنده و محقق ادبی درباره این شعر می‌گوید: نیما از افسانه شروع می‌شود که یک نقطه عطف و نقطه تحول در شعر فارسی است. از شعری که آرام‌آرام بعد از یک دوران ‌گذار بحرانی ادبی ارتباطش را با جامعه قطع می‌کند و در دوران مشروطیت کم‌کم به مردم نزدیک می‌شود و اوج این نزدیکی را در افسانه می‌بینیم. افسانه به لحاظ ارزش‌های زیبایی‌شناسی و شکل‌شناسی هم یک تحول بسیار بزرگ بوده است و می‌توان گفت در افسانه شاهد اوج شجاعت نیما در ایجاد تحول شعری هستیم.
نیما یوشیج در دوران تحصیل خود در فرانسه، با ادبیات مدرن غرب آشنا شد. او از شعرهای پیشگامانی مانند شارل بودلر و پل ورلن تاثیر پذیرفت. این شاعران اروپایی نیز مانند نیما به استفاده از فرم‌های آزاد و زبان ساده پرداختند و از پیچیدگی‌های زبان کلاسیک فاصله گرفتند. این تاثیرات بر نیما یوشیج به وضوح قابل مشاهده است و شعرهای او به دلیل انعطاف‌پذیری در فرم و زبان، با تحولات جهانی همگام شد.

تلاش‌های نیما یوشیج در آفرینش شعر نو
در خصوص اینکه نیما با شعر چه کرده است، فریدون مشیری می‌گوید: «مهم‌ترین کاری که نیما و لاهوتی کردند این بود که شعر را از برج عاج خواص، بـه میان مردم آوردند و از آنچه تا آن زمان گفته می‌شد، سخن گفتند و از کلماتی که پیش از آن اجازه ورود به ساحت مـقدس شـعر را نـداشتند، بهره گرفتند».
شاملو نیز در جایی درباره ‌ نیما گفته اسـت: «شـاعری اسـت بـا بـرداشت امروزی غرب از ایـن کـلمه، او در روستای کوهستانی یوش متولد شد و تا آخر، شاعر طبیعت، کوه، دریا، انسان و رنج باقی ماند. نـیما پس از ۱۱۰۰ سـال بـه ما آموخت که برخلاف آنچه پیش از آن مـی‌پنداشتیم، قـالب شـعر تـابع مـضمون آن اسـت، نه مضمون تابع قالب.»
نیما یوشیج شعر را در خدمت تخیل و حس درونی گرفت و شاید این قوه تخیل قوی مربوط به محل تولدش بود. او به طبیعت شمال ایران یعنی جنگل و دریـا تـوجهی همیشگی دارد و هیچ‌چیز، طبیعت را از یاد او نمی‌برد. البته این نکته را هم باید در نظر داشت که نیما بر اهمیت وزن در ساختار شعر تاکید می‌ورزید. منتهی پروژه آزادی کامل از قیود وزن در پیکره شعر، بعدها توسط احمد شاملو و شعر سپید تکمیل شد. به همین دلیل بسیاری از پژوهشگران حوزه شعر و ادبیات فارسی معتقدند شعر سپید به نوعی مدیون جسارت شجاعت و شهامت نیماست.

ویژگی‌ها و آثار برجسته نیما یوشیج
استفاده از زبان ساده و روان،‌ استفاده از تصاویر طبیعی و استعاره‌ها، آزادی در فرم و ارتباط با مسائل اجتماعی از مهم‌ترین ویژگی‌های این شاعر خیال‌پرداز است.
نیما آثار بسیاری دارد. منظومه «قصه رنگ‌پریده» نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است.
به طور کلی نوشته‌های نیما یوشیج را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد:
*مقاله‌های نیما یوشیج که در زمان همکاری با نشریه‌های آن‌دوران نوشته است.
*نامه‌های نیما یوشیج، این نامه‌ها اغلب برای دوستان و همفکران نوشته شده است و در برخی از آنها به نقد وضع اجتماعی و تحلیل شعر زمان خود پرداخته است؛ از جمله در نامه‌هایی که به استادش «نظام وفا» نوشته است.
*شعرهای نیما یوشیج که آثار مهم آن عبارت است از قصه رنگ پریده، خانواده سرباز، ای شب، افسانه، مانلی، شهر شب و شهر صبح، ناقوس قلم‌انداز، فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ، آب در خوابگه مورچگان، مانلی و خانه سریویلی، مرقد آقا (داستان)، کندوهای شکسته (داستان)، آهو و پرنده‌ها (شعر و قصه برای کودکان)، توکایی در قفس (شعر و قصه برای کودکان).

ادامه‌دهندگان راه نیما
راهی که نیما آغازگر آن بود، پس از وی توسط شاعرانی چون مهدی اخوان‌ثالث، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و دیگران کم‌کم به تکامل و بالندگی رسید. او آغازگر راهی بود که با وجود مخالفت‌های شدید و مخالفان جدی، توانست با خلق «افسانه» در سه سطح زبان، بلاغت و اندیشه بر جریان شعر معاصر اثرگذار باشد. این اثرگذاری تنها محدود به شاعران پیرو نیما نبود، حتی گاه شاعران سنت‌گرا را نیز به سرودن و تجربه در اوزان شعر نیمایی و این قالب وسوسه کرد.
نیما یوشیج به عنوان پیشگام شعر نو در ایران، نه‌تنها در عرصه ادبیات ایران بلکه در سرتاسر جهان عرب و شرق نیز تاثیرگذار بود. او با بسیاری از شاعران و نویسندگان هم‌عصر خود روابط دوستانه داشت و اغلب در محافل ادبی و فرهنگی شرکت می‌کرد. او با مهدی اخوان‌ثالث، سیاوش کسرایی، سیمین بهبهانی و دیگر شاعران نوگرا ارتباط داشت و نقدهایی را در راستای توسعه شعر نو بیان می‌کرد. نیما با اخوان ثالث، به‌ویژه در زمینه شعر اجتماعی، تاثیر زیادی بر هم داشتند. او همچنین با شاعرانی مانند احمد شاملو و فروغ فرخزاد بهره نامه‌نگاری داشت.
نیما همچنین به‌واسطه گسترش شعر نو، به شکلی غیرمستقیم در روند تغییرات اجتماعی و سیاسی ایران نیز دخالت داشت. او به نقد حکومت‌های وقت و مسائلی همچون بی‌عدالتی اجتماعی و فقر مردم در اشعارش می‌پرداخت و این انتقادات گاه با مشکلاتی برای او همراه می‌شد. نیما یوشیج به عنوان بنیان‌گذار شعر نو در ایران، در محافل ادبی جهانی نیز مورد توجه قرار گرفت. از او به عنوان یک شخصیت ادبی برجسته در خاورمیانه و آسیا یاد می‌شود. تاثیرات او حتی به اروپا و دیگر بخش‌های جهان نیز رسید. شعرهای او در دوران معاصر، همچنان در دانشگاه‌های مختلف جهان تدریس می‌شود و در سمینارها و کنفرانس‌های بین‌المللی مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.
او یک بار در نامه‌ای به یکی از دوستانش نوشت: «شاعربودن یعنی همه‌کس بودن، به جای همه کسان فکر کردن و در رنج‌آوردن در دل همه‌کس و همه‌چیز بودن و با زبان حال همه‌کس و همه‌چیز حرف زدن. زبان کومه‌هایی که گاوبان‌ها آن را خالی و خلوت گذاشته و رفـته‌اند؛ زبـان درخت‌ها، درختی که تنها در دامنه کوهی قرار گرفته، زبان تمیزها، ناتمیزها... شاعر چشم جهان و چشم این زندگی است و آن را روشن‌تر می‌دارد و بیش از آن اندازه که روشن کرده است، روشن می‌بیند.»
با خواندن این نامه می‌بینیم که نیما یک شاعر واقعی بود. او به معنای واقعی چشم جهان و چشم این زندگی بود و دور و برش را طور دیگری می‌دید.