آگاه: ماندگارترین بازی او در طول سالهای بازیگریاش، ایفای نقش در «طعم گیلاس» کیارستمی بود.
او همچنین در فیلمهای دیگری چون «درخت گلابی»، «پارتی»، «واکنش پنجم»، «پرونده هاوانا»، «زندگی با چشمان بسته»، «آل»، «یک سطر تا واقعیت»، «نارنجیپوش»، «اشباح» و ... نقشآفرینی داشته است.
همایون ارشادی متولد پنج فروردین ۱۳۲۶ بود و روز گذشته (۲۰ آبان ماه) در سن ۷۸ سالگی درگذشت.
از زمانی که خبر درگذشت او منتشر شد؛ ناخودآگاه ذهن کسانی که علاقمند به سینما هستند به دنبال مرور فیلم «طعم گیلاس» رفت. ارشادی در این فیلم نقش کسی را بازی کرد که قصد خودکشی دارد و پیشاپیش قبر خود را کنار درختی کنده است.
آشنایی با کیارستمی پشت چراغ قرمز
داستان آشنایی او با کیارستمی هم جالب است. در بخشی از کتاب «سر کلاس با کیارستمی» آمده است: من (کیارستمی) برای نقش بدیعی (فیلم طعم گیلاس) یک سالی به دنبال بازیگر حرفهای بودم تا اینکه به همایون ارشادی برخوردم، که معمار حرفهای است. او داشت با ماشینش در تهران رانندگی میکرد. وقتی پشت چراغ قرمز بود به شیشه ماشین زدم. ارشادی در واقع آدم غمگینی بود. وقتی از او پرسیدم که میخواهد در فیلم باشد، گفت با کمال میل حاضر است، اما روی صورتش حرکتی دال بر این میل ندیدم. فهمیدم که بدیعی را به خوبی درک میکند.
ارشادی کمتر اهل گفتوگو بود اما در گفتوگوهای کوتاهی که داشت، درباره تجربههای بینالمللیاش گفته بود: در تمام پروژههای بینالمللی که این سالها به عنوان بازیگر حضور داشتهام، خودم را یک بازیگر ایرانی معرفی کردهام و ایرانی بودنم را افتخار میدانم.
این بازیگر سینما که در پروژههای بینالمللی مانند «آگورا»، «۳۰ دقیقه بامداد» و «بادبادکباز» ایفای نقش کرده بود، میگفت: حضور من در یک پروژه بینالمللی، مثل پیروزی یک قهرمان ورزشکار در مسابقات جهانی است که نام ایران را مطرح میکند.
همایون ارشادی در گفتوگویی که در سال ۹۰ با زندهیاد زاون قوکاسیان داشت و بعدها موزه سینما آن را منتشر کرد، با بیان اینکه وارد شدنش به سینما را مدیون عباس کیارستمی است، گفته بود: خیلی از کارهایی را که در سینما پذیرفتم به خاطر رفاقت بوده است و اگر میخواستم از روی حرفهایگری انتخاب کنم شاید در برخیها بازی نمیکردم.
او یادآور شده بود: در کودکی آبادان زندگی میکردم. همانطور که میدانید شرکت نفت آبادان در آن سالها سینمایی داشت که از مجهزترین سینماهای ایران بود و بیشتر در آن فیلمهای مصری نمایش داده میشد اما یک شانس هم داشتیم که به خاطر سینما تاج آبادان فیلمهایی به زبان اصلی هم نمایش داده میشد و با توجه به اینکه در آن زمان تفریح زیادی نداشتیم بیشتر به سینما میرفتیم. یادم میآید که جمعه صبحها هر هفته برای دیدن فیلمها به سینما میرفتیم بدین ترتیب از کودکی با سینما آشنا بودم.
ارشادی گفته بود: اوج آشنایی من با سینما در دوران دانشجوییام در ایتالیا اتفاق افتاد در زمان انقلاب فرهنگی فرانسه که فیلمها بیشتر فرهنگی- سیاسی بود و ما اغلب هفتهای سه، چهار بار برای دیدن فیلمها به سینما میرفتیم و حُسن سینما رفتن ما در آن زمانها این بود که بعد از سینما درباره فیلمها بحث میکردیم.
این بازیگر در پاسخ به سوال زندهیاد زاون قوکاسیان مبنی بر اینکه شنیده شده اولین بار در سینما با فیلم تهمینه میلانی ایفای نقش داشتید؟ گفته بود: با محمد نیکبین در خیابان گرگان همسایه بودم و اتفاقی در آمریکا همدیگر را دیدیم و یک روز باهم با یک پرواز به ایران برگشتیم. زمانی که محمد نیکبین با تهمینه میلانی ازدواج کردند من یکی از شاهدان ازدواج آنها بودم. بعد از چندماه یک روز خانم میلانی به من زنگ زد و گفت یک فیلم دارم به نام «کاکادو» برای بازی میآیی من هم رفتم و درآن فیلم با محمد نیکبین همبازی شدیم.
او درباره همکاریاش با زندهیاد «عباس کیارستمی» نیز یادآور شده بود: وارد شدنم به سینما را مدیون عباس کیارستمی هستم و ماندن من در سینما درواقع با فیلم ایشان بود. خیلیها با فیلمهای ایشان وارد سینما شدند اما کارشان را ادامه ندادند و همان یک نقش را ایفا کردند. خیلی از کارهایی را که در سینما پذیرفتم به خاطر رفاقت بوده است و اگر میخواستم از روی حرفهایگری انتخاب کنم شاید در برخیها بازی نمیکردم.
پرویز پرستویی، بازیگر مورد علاقه همایون ارشادی
همایون ارشادی پرویز پرستویی را از بهترین بازیگران سینما میدانست و گفته بود: از نظر من بازیگری یک علم است. در مورد نقشهایی که ایفا میکنم ابتدا به این موضوع فکر میکنم که آن نقش باید در وجودم باشد تا بتوانم آن را اجرا کنم در غیر این صورت از عهده آن برنمیآیم. به عنوان مثال، اگر به من میگفتند باید نقش یک آدمکش را بازی کنی من قطعا نمیتوانستم. به نظر من پرویز پرستویی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است زیرا از عهده همه نقشها به خوبی برمیآید.
او با اشاره به اینکه کارش را در سینما به شکل حرفهای با فیلم «طعم گیلاس» شروع کرده است، یادآور شده بود: در ابتدا انتظار نداشتم در سینما باقی بمانم. همانطور که میدانید در فیلمهای آقای کیارستمی اغلب نابازیگرها ایفای نقش میکردند و آنها معمولا همان یک بازی را داشتند و دیگر ادامه نمیدادند به همین دلیل من هم تصور میکردم با همان یک فیلم حضورم در سینما تمام میشود اما بعد از آن ادامهدار شد. در فیلمهای عشق گمشده، درخت گلابی و ... نیز حضور داشتم. در ابتدا نقشها کمی کلیشهای بود و بیشتر نقش یک روشنفکر یا مهندس را به من میدادند و بعدها نقشهای دیگری هم پیشنهاد شد. من از آن دسته بازیگرهایی بودم که برایم خیلی مهم نبود کارگردان بعدی که میخواهم در فیلمش ایفای نقش داشته باشم چه کسی باشد؛ اینکه از من خواسته بود تا در فیلمش بازی کنم برایم اهمیت داشت زیرا تصورم این بود که من را لایق دانسته تا نقش مورد نظر را بازی کنم.