بازخوانی لذت در روزگار تنگنا

طاهره موحدی‌پور _ دانشجوی دکترای ادیان و عرفان ایران باستان
۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۷

در روزگار ما اقتصاد و روان انسان چنان به هم تنیده شده‌اند که گاه تنگی معیشت، تنگی جان می‌آورد. اما در تاریخ این سرزمین مردمان ما آموخته بودند چگونه در دل دشواری، شادی را احیا کنند و چگونه میان نیاز و رضایت، تعادلی اخلاقی بیابند.

آگاه: زندگی ایرانی‌ اسلامی، پیش از آنکه مجموعه‌ای از آیین‌ها و ظواهر باشد، شیوه‌ای از زیستن در آرامش و معناست؛ نوعی «هنر زیستن» که در آن قناعت، نه فقر که فروتنی در برابر نعمت و زیبایی زندگی است. اگر به حیات گذشتگان خود بنگریم، خواه در خانه‌های کاه‌گلی نیاکان روستایی، خواه در اندرونی‌های عارفان و دانشمندان، نوری از تعادل و سادگی با طعم رضایت دیده می‌شود. لذت برای آنان در «داشتن بیشتر» نبود؛ در دیدن و چشیدن دوباره چیزهای ساده بود: یک استکان چای با صدای باران، بوی نان تازه صبحگاهی، یا نشستن کنار مادر هنگام غروب. این لذت‌های کوچک، روان را نوازش می‌کردند و انسان را از ولع مصرف‌گرایی می‌رهاند.
از دید علم روان‌شناسی، این بازشناسی لذت‌های ساده، ترمیم‌کننده مدارهای شادی در مغز است و سطح اضطراب اقتصادی را به شکل محسوسی می‌کاهد. انسان مثبت‌نگر، نیازی کمتر و انگیزه‌ای عمیق‌تر برای صرفه‌جویی هوشمندانه دارد؛ زیرا او ارزش منابع را احساس می‌کند، نه فقط محاسبه. در نگاه دین، قناعت و نشاط نه متناقض‌اند و نه هم‌نشینِ اندوه.
مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۵۷ می‌فرمایند: «القَناعَةُ مالٌ لا یَنفَدُ»  قناعت، دارایی‌ای است که هرگز تمام نمی‌شود.
همچنین عارفان ما، از بوعلی تا ملاصدرا و از حافظ تا سهروردی، هر یک به نوعی همین معنا را در نثر و شعر بیان کرده‌اند: که غنای حقیقی در درون بی‌نیاز است، نه در بیرون پر هیاهو.
امروز، بازگشت به آن الگوی ذهنی، یعنی «قناعت همراه نشاط» می‌تواند راهبردی اجتماعی برای اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف باشد. وقتی خانواده‌ای بیاموزد از لذت‌های کوچک همنشینی، مطالعه، طبیعت، عبادت با دل آرام‌ بهره بگیرد، نوع نگاهش به اقتصاد دگرگون می‌شود. او به جای مقایسه و حس کسر، به حس کفایت می‌رسد و این همان بذر آرامش جمعی است.
بازخوانی زندگی بزرگان نیز گواه همین معناست. مثلا در سیره‌ امام خمینی(ره) یا در سبک زندگی علامه طباطبایی و استاد مطهری، سادگی، نشاط و قناعت هم‌خانواده‌اند. آنان در کمترین امکانات، بیشترین شکوه روحی را تجربه کردند؛ زیرا ذهن‌شان درگیر «داشتن» نبود، بلکه درگیر «بودن» بود. این بینش، از درون فرد آغاز می‌شود و به تدریج به رفتار اقتصادی و اجتماعی سرایت می‌کند.
در حقیقت اقتصاد سالم از روان سالم آغاز می‌شود و روان سالم از ایمانی که به معنا و زیبایی در زندگی باور دارد.  اگر در تنگنای امروز، یاد بگیریم حال خود را با همین نعم کوچک شیرین کنیم، نه‌تنها اسراف نمی‌کنیم، بلکه برکت را بازمی‌گردانیم. تغییر الگوی فکری ایرانی مسلمان امروز، با تزریق نشاط و بازشناسی لذت‌های کوچک، می‌تواند نه‌تنها به تعادل روانی فردی کمک کند، بلکه به‌صورت جمعی، فرهنگ صرفه‌جویی و پرهیز از اسراف را نهادینه سازد.