آگاه: برخی تحلیلات قاصر، با نگاهی حداقلی، این مسئله را صرفا واکنشی به فضای سیاسی دوران دولت نهم و دهم تلقی میکنند؛ خاصه در ماجرای توجه به ایرانگرایی و آثار تمدنی تاریخی. لکنالحق آنکه در عمق این موضوع، ریشهیابی معرفتی و الهی نهفته است که در سنت اسلامی و سیره علمای راستین، امتدادی آشکار دارد. از حضرت امام خمینی (رضوانالله علیه) تا علامه طباطبایی (ره) و شهید مطهری (ره) و رهبر انقلاب مدظله، خط فکری پیوستهای شکل گرفته که هویت ملی ایرانی را در پیوند با نظریه روحالمعنا - آنچنان که در کلام حضرت امام (ره) تصریح شده - صورتبندی میکند. این نظریه بر آن است: «هیچ حقیقتی در عالم وجود ندارد، مگر آنکه مبدأش ولی الهی باشد.»
در روایاتی چون حدیث شریف: «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْإِیمَانِ» (بحارالأنوار، ج۷۲، ص۱۰۴) و احادیث مرتبط با غیرت و دفاع از کیان سرزمینی، مبانی مستحکمی برای این فهم دینی فراهم است. اگرچه برخی اسناد محل تامل باشد، لیکن تواتر معنوی این روایات نشان میدهد که اندیشه اسلامی نهتنها با حب وطن در تعارض نیست، بلکه آن را در چارچوب الهی تعریف میکند. حضرت علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان، ذیل آیات ذوالقرنین با استناد به قرائن تاریخی، احتمال جدی میدهند که مراد، کوروش کبیر باشد. این تحلیل - که برخاسته از نگاههای ناسیونالیستی نیست - موید آن است که هر تمدن اصیل، ریشه در الهیات و شریعت دارد. بر این اساس، تمدن ایران آنگاه ارزشمند است که در پیوند با نبوت و ولایت تعریف گردد. ارزش کوروش نیز نه از باب نژاد یا جغرافیا بلکه بهواسطه انتساب به اولیای الهی است. چنانکه حضرت امام خمینی (ره) در رساله نورانی «مصباحالهدایه» تصریح فرمودهاند: «مَنْ لَمْ یَعْرِفْ نَظَرِیَّةَ رُوحِ الْمَعْنَی لَمْ یَفْقَهْ مِنَ الْإِسْلَامِ شَیْئًا.» (هر که نظریه روحالمعنا را در نیابد، از اسلام چیزی نفهمیده است.)
این میراث گرانسنگ در اندیشه استاد مطهری (ره) بهصورت کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» تجلی یافت و در منظومه رهبر انقلاب مدظلهالعالی، به «الگوی اسلامیایرانی پیشرفت» تکامل پیدا کرد. تاکیدات ایشان از دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی بر تمدن ایرانیاسلامی، گواه این مدعاست. تعبیر حکیمانه ایشان که: «برترین قرائت دینی، قرائت اسلامی؛ برترین قرائت اسلامی، قرائت شیعی؛ نابترین قرائت شیعی، قرائت علمای ایرانی است.» جایگاه رفیع تمدن ایران را در چارچوب اسلام ناب محمدی (ص) نمایان میسازد. بسیاری از اکابر حوزههای علمیه - حتی آنان که در نجف اشرف میزیستند - اصالتا ایرانی بودهاند: از آذربایجان و خوزستان تا قم و اصفهان. آثار فقهی، اصولی و تفسیری عظیمالشأن حوزه، زاده همین جغرافیای ایمانی است. الگوی اسلامیایرانی پیشرفت، صرفا یک برنامه توسعه نیست، بلکه تجلی عینی نظریه روحالمعنا است؛ نظریهای که فهم، غیرت و همت ایرانی را در امتزاج با بصیرت علوی، به نرمافزاری تمدنساز مبدل میسازد. ائمه معصومین (علیهمالسلام) بارها به جایگاه ایرانیان اشاره فرمودهاند. چنانکه در حدیث شریف اصول کافی آمده: «السَّلَامُ عَلَی إِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ فَارِس» (کافی، ج ۸، ص۲۳۵). سلمان فارسی (رض) نماد اعلای این پیوند است. فتح ایران - چنانکه مرحوم آیتالله سبحانی تبیین کردهاند - نه با قهر که با همراهی ایرانیانِ عدالتخواه (اعم از عرب و عجم) محقق شد. در قیام مختار نیز ایرانیان پرچمدار خونخواهی سیدالشهدا (ع) بودند. نظریه روحالمعنا پاسخی الهی به دوگانهسازیهای کاذبی چون «ملیت یا دیانت» و «جمهوریت یا اسلامیت» است. این نظریه اثبات میکند که جمهوریت، برخاسته از متن دین و اسلام، ذاتا تمدنساز است. آنچنان که رهبر انقلاب فرمودهاند: «من صادقانه مردمسالاری دینی را میپذیرم و به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باور دارم.» در هنگامهای که دشمنان با ترور فرماندهان و دانشمندان، در انتظار فروپاشی ایران بودند، این نرمافزار حکمتبنیان بود که پایداری آفرید. آنان تصور میکردند مردم به خیابان میریزند، لکن ایرانِ اسلامیایرانی ایستاد. بزرگترین ضربه را نه از موشک که از «فکر» و «غیرت ایرانی» خوردند؛ از همان نرمافزاری که حکیم فرزانه امت، حضرت آیتالله خامنهای مدظلهالعالی بر بستر تمدن ایرانیاسلامی نهادینه ساخت. این نگاه، نگاه اکبریت و حکمت است؛ نگاه مدیر تکامل تمدنی، نه صرفا مدیر لجستیک.
۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۶
کد خبر: ۱۴٬۵۱۱
اندیشه اسلامی با حبّ وطن در تعارض نیست
هویت ملی در امتداد اندیشه اسلامی
حجتالاسلام دکتر احمد فرحانی ـ مدیر موسسه فقهی امیرالمومنین (ع) قم
یکی از مباحث بنیادین در منظومه فکری رهبر انقلاب اسلامی مدظلهالعالی، مسئله «هویت ملی» و نسبت آن با اندیشه دینی و تمدن اسلامیایرانی است؛ موضوعی که متاسفانه گاه مغفول مانده یا صرفا بهصورت مقطعی و شعاری بدان نگریسته شده.
نظر شما