۲۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۴

فاطمه ارجمند، آگاه مسائل فرهنگی :  در دوره‌های گذشته، مناسک دینی همزمان بستر ابراز ایمان، تجلی هویت‌های محلی و آیینه‌ای از سرمایه عاطفی جمعی بودند.

آگاه: این آیین‌ها به‌ویژه در سنت شیعی، در هیئت‌ها، دسته‌های عزاداری و اجتماعات محلی، با حفظ تمایزهای نشانه‌شناختی، ادبیاتی و مناسکی، فضای مشارکت مردمی و رشد طبیعی اجتماعات مذهبی را ممکن می‌ساختند. اما با تغییر ساختارهای قدرت و رسانه و گذار از جوامع خرد به جوامع کلان، این مناسک با چالش‌هایی نو مواجه شده‌اند که نیازمند تحلیل دقیق‌تری است. حکمرانی مدرن، خاصه در جمهوری اسلامی که مبتنی بر نظریه مردم‌سالاری دینی است، شکل جدیدی از رابطه دولت و دین را پیشنهاد می‌دهد؛ رابطه‌ای که نه مبتنی بر سلطه قدرت متمرکز سنتی است، نه کاملا رها از سامان‌دهی و ساختار. در این الگو دولت موظف به بسترسازی برای بروز ایمان جمعی است.
با گسترش رسانه‌ها و ظهور شبکه‌های رسمی برای پخش آیین‌های دینی، مناسک گاه از فرم‌های طبیعی و متکثر خود خارج شده و در قالب‌های از پیش‌طراحی‌شده و رسانه‌پسند بازنمایی می‌شوند. این پدیده که از آن با تعبیر توده‌سازی یاد می‌شود، در شرایطی رخ می‌دهد که جمع‌های خودجوش مردمی جای خود را به اجتماعات انبوه و فاقد تمایز می‌دهند.
تحلیل‌های جامعه‌شناسی انتقادی این فرآیند را ذیل مفاهیمی مانند مصرف مناسک، پروپاگاندای قدرت و ابژه‌سازی سوژه‌های مذهبی بررسی می‌کنند. اما این رویکرد، زمانی که از منظومه معرفت دینی و الهیات مناسکی تهی باشد، تحلیل را به نقدی یک‌سو یه بدل می‌کند.
در اندیشه امام خمینی، شهید مطهری و رهبر انقلاب، مناسک نه صرفا اشکال نمایشی دین‌داری بلکه میدان‌های امت‌سازی‌اند. این بزرگان با تکیه بر اصول عقلانی، فطری و الهی، مناسک را بستر شکل‌گیری سرمایه اجتماعی، خودآگاهی ایمانی و کنش دینی مردمی می‌دانند. مثلا شهید مطهری در حماسه حسینی، از آفت تحجر در مناسک می‌گوید، اما همزمان بر نقش تمدن‌ساز و تربیت‌محور آنها تاکید می‌کند. امام خمینی نیز در تحلیل مراسم عزاداری بر مفهوم جوشش مردمی و فطری‌بودن گرایش به سیدالشهدا(ع) اصرار دارد. در این منظومه، آیین دینی، جریانی زنده و پویاست که از دل مردم می‌جوشد، نه ابزاری از بالا برای کنترل مردم.
در همین راستا، رهبر انقلاب، همواره بر خودجوشی، خلاقیت مردمی و اجتناب از مهندسی فرهنگی و رسانه‌ای در مناسک دینی تاکید داشته‌اند. بیانیه‌ها و تحلیل‌های ایشان درباره اربعین، غدیر و سایر مراسم دینی، دعوتی است به بازگرداندن سوژگی به مردمی‌ترین عرصه‌های دینداری. این سوژگی، وقتی با رشد ساختاری جامعه و بلوغ معرفتی همراه می‌شود، نقش‌آفرین واقعی در امت‌سازی خواهد بود. امت، نه توده‌ای یکدست و رسانه‌ای، بلکه شبکه‌ای از هویت‌های خرد متکثر است که در عین تفاوت، حول یک امر قدسی وحدت پیدا می‌کنند. این وحدت در کثرت، بن‌مایه مفهوم امت در قرآن و میراث اسلامی است.
بله، شاید در دهه‌های اخیر بعضی مناسک دینی به‌موازات فربه‌تر شدن ظاهرشان گاه از معنا تهی شده باشند. اما این تهی شدن نه از جنس فرم مناسک که از قطع پیوند آنها با روح اجتماعی و مردمی‌شان ناشی می‌شود. عقیده ما این است که اگر سیاست‌گذاری فرهنگی، به‌جای الهام‌گیری از حکمت مناسکی، در پی ارائه نسخه‌های آماده و یکسان باشد، مناسک به جای آنکه امت‌ساز و تمدن‌ساز باشند، به خوراک خبری بدل خواهند شد. اما راه‌حل نه تقابل با آیین، بلکه احیای معنا در بطن آیین‌هاست. این همان چیزی است که اندیشمندان بزرگ سنت اسلامی بر آن پافشاری داشته‌اند و جمهوری اسلامی نیز به عنوان حاکمیتی مردمی به آن اهتمام دارد.
ازاین‌رو نقد آیین‌های دینی، وقتی موثر است که نه در تقابل با آنها، بلکه در راستای بازیابی جوهره معرفتی و اجتماعی‌شان انجام شود. جوامع کلان بدون نهادهای معنادار و آیین‌های همبسته‌ساز به توده‌های منفصل بدل می‌شوند. مناسک اگر از این تهی‌بودگی نجات یافته باشند، مهم‌ترین رکن رشد اجتماعی، شکل‌گیری هویت کلان و ساخت تمدن خواهند بود؛ تمدنی که نه بر قدرت، بلکه بر مردم استوار است.