آگاه: گروههای ناهمدل چطور؟! به محض اینکه تهدید یا طمعی گروههای ناهمدل را هدف قرار دهد، آنان به سرعت متلاشی میشوند و هر یک برای در امان ماندن از آسیب یا به چنگ آوردن سود و منفعت به سمتی میگریزند. انگار نه انگار که نسبتی با یکدیگر داشتند. در واقع میتوان در بحبوحه دردها و ناملایمات دانست که کدام گروهها تا کجا و چه عمقی خودمانی، یکدل و یکجان هستند. پس از این هشیاری و آگاهی چه اتفاقی خواهد افتاد؟! کشف نسبتهای جانانه مبدأ تعریف تمام تقدیرات پس از آن خواهد بود. وقتی دانستم که با یار همراهم نسبت ارگانیک، ذاتی، فطری و وجدانی دارم، آنگاه خود را عضوی از یک پیکر محترم و مبارک و مقدس بزرگتر میبینم و آنگاه پس از این تمام حالات خودخواهانه گذشته را کنار خواهم گذاشت و آن پیکر بزرگ را همچون خود مراقبت و محافظت و حمایت خواهم کرد. تمام اجزاء و اعضاءش را خواهم شناخت و به یک بلوغ در خودمراقبتی خواهم رسید. خواهم دانست که رسیدگی به دیگری همچون آن است که به خود مهر میورزم. آنگاه بنیآدم را اعضای یکدیگر میدانم و نسبت به آن توجه و التفات طبیعی پویا و پایا خواهم داشت. آنگاه به آسانی خواهم پذیرفت که چرا و چگونه هر چه را برای خود دوست دارم برای دیگران نیز دوست بدارم.
پس با این مقدمه سختیها و بحرانها هر چه گروههای ناهمدل را متلاشی میکند و میمیراند و به سمت سطوح ضعیفتر و خطیرتر و آسیبپذیرتر زندگی میراند، جمعهای همدل را منسجمتر، یکپارچهتر، متحدتر و قویتر میکند و آنان را در سطحی بالاتر احیا میکند و به زندگی خودآگاهانه و خودباور بازمیگردانند. یادآوری این نکته مغتنم است که احیای اجتماعی برای جمع ملت و تک تک آحاد مردم امکانات و فرصتهایی را خلق میکند که قدرت از میان برداشتن بسیاری از بنبستها و حل گرهها و فروبستگیهای گذشته را دارد. ظرفیتهایی که ناباورانه در دل تهدیدها آشکار میشود، به مثابه معدنی گرانبها از ثروت ملی و سعه صدر اجتماعی و منافع عمومی است. نکته اینجاست که قوت آحاد مردم وقتی در یک موقعیت همدلانه به هم میپیوندند، قوت و قدرت و اقتدار برآمده از احیای اجتماعی، حاصل جمع قدرتهای آحاد نیست؛ بلکه ضریب تصاعدی پیدا میکند و امر جدید و دور از دسترسی را فراچنگ جامعه میآورد که پیش از این محال میکرد.
در این روزها خداوند متعال ما را با جنگی بزرگ آزمود که آغاز کننده آن نبودیم و با وجود آمادگی کامل و تدارک تجهیزات و تمرین جدی انواع عملیات و انباشت تجربیات، تمام مسیرها را برای پرهیز و دوری از آن پیمودیم؛ اما دشمن ما را در یک دوراهی ناجوانمردانه قرار داد. پذیرفتن تسلیم و صلح تحمیلی یا قرار گرفتن در وضع جنگ تحمیلی. وقتی نتوانست با مذاکره ما را به شکست و تسلیم وادارد، جنگ غافلگیرانهای را آغاز کرد که تمام قواعد رایج بینالمللی را زیر پا گذاشته و هنجارهای عرفی و جهانشمول انسانی را با حمله به خانهها و بیمارستانها و محل حضور و زندگی روزمره مردم عادی کوچه بازار نادیده گرفته است. اما سؤال مهمی در اینجا مطرح است که چرا ناگهان فضای جنگهای ترکیبی که تمرکز خود را بر جنگ اقتصادی گذاشته بود، تغییر فاز داد و جنگ نظامی را رقم زد؟!
جاسوسان و سالوسان و خبرچینان و فریبخوردگان دشمن این پیام را در باور کارگزاران و تصمیمگیران خود گنجانده بودند که مردم ایران امروز چون گذشته همدل نیستند و ضعیف شدهاند و شکافهایی که در میان آنها وجود دارد آنان را در لبه فروپاشی قرار داده و با اندک فشار خارجی و زمینهچینی آشوب و شرارت این ملت متلاشی خواهد شد و هیچ ابتکار عملی برای مهار بحران و فائق آمدن بر این مصیبت نخواهدداشت و همچون برخی تجربههای دیگر به انتحار اجتماعی و تخلیه خون قدرت و مرگ ملی دچار خواهد شد. سلاحها هر چه قدرتمند و پیشرفته باشند، نیازمند جرأت به کارگیری صاحبان خویش هستند. ذهنیتسازی غلط برای دشمن، او را دچار توهم کرد و خوابهای آشفته خود را در شرف تعبیر دید؛ پس دست به سلاح برد.
مأموریت جنگ متلاشی کردن تن و میراندن آن است. دشمن طی دهها سال انواع جنگها را با تدابیر مختلف بر ما تحمیل کرد. همواره امیدوار بود جنگهای نرم و نامرئی ما را دچار نوعی سوءظن به خویش و از خودبیگانگی و بدبینی به خویشتن و درنتیجه خودسرکوبی و فروپاشی کند. طراحیهای بیشماری در این باره صورت گرفت و فتنههای فراوانی بر ما تحمیل شد. هزینههای گزافی که با خائنانهترین و ناجوانمردانهترین روشها به وجود آمد به این امید که ملت بزرگ ایران بدون دخالت آشکار و روشهای نامشروع شناخته شده بینالمللی با کمترین هزینه چند پاره و پراکنده شود و قدرت و هیبت و عزت و عظمت خود را از دست بدهد. اما چنین نشد. شواهد نشان داد که هر چه دشمن بیشتر تلاش میکند، باز هم این مردم نقاط عهد مشترکی دارند که آنان را گرد هم جمع میکند و باعث باز یادآوری شکوه ایرانی بودن و مسلمان بودن نزد آنان میشود. این جریان احیای مکرر و منظم، دشمن را از فروپاشی خود به خودی ناامید ساخت و گمان کرد که برای رسیدن به این هدف باید ضربه غافلگیرانه دیگری وارد کند. جنگ با این طمع به ما تحمیل شد. اما نکته اینجاست که محاسبه باند تبهکار صهیونی و متحدان و حامیانش به خاطر عدمشناخت ملت ایران و قیاس به نفس باطلی که داشت غلط از آب درآمد. قرآن کریم راجع به این جماعت میفرماید: لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًی مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ ۚ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ ۚ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّی ۚ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْقِلُونَ
آنان همدل نیستند. لذا نگاهی خودخواهانه و منفعتطلبانه و مصلحتجویانه نسبت به جامعه و در کنار هم بودند دارند.
همه میدانیم اکثریت نزدیک به اتفاق غاصبان ساکن در فلسطین اشغالی را کسانی تشکیل میدهند که هیچ تعلق تاریخی و سرزمینی و نژادی و فرهنگی به سرزمین مقدس فلسطین ندارند. برآورد غلط آنان از فهم نادرستشان از مفهوم مردم برمیخیزد. آنان هویت مردم ایرانی را نشناختهاند یا گمان کردهاند مردمان ایران زمین هویت عمیق، تعین یافته و چندوجهی خود را در کوران حوادث تحمیلی از یاد بردهاند. آنان کسانی را با وعدههای خیالی و آرمانهای ساختگی گرد هم آوردهاند و نام ملت بر آن گذاشتهاند که هیچ همدلی ندارند. آدمهایی کنده شده از ریشهها و بیگانه با فضا. آدمهایی گمگشته و متحیر که به طمع امور مادی و ظاهری تعلق خاطری شکننده به این منطقه پیدا کردهاند و امیدوارند هویتی قابل اتکا برای خود بسازند و برآورند. باند تبهکار صهیونیستی طی حکومت نامشروع خود همواره مردم را در حال فرار و فروپاشی دیدهاند. همانطور که امروز نیز شاهدیم، دستور ممنوعیت مهاجرت را صادر کردهاند و اجازه خروج فراریان را نمیدهند. این تجربه دشمن متجاوز است. اما تجربه ما چیزی جز این است. خبرسازیهای فراوان و منفیبافیهای بیقاعده و سیاهنماییهای شبانهروزی و تکیه بر آمارهای غلطانداز سنجش احوال ایرانیان، آنان را به این نتیجه رساند که گویی مردم ایران نیز پشت پوستهای شکننده اسیرند و اگر این پوسته نازک دریده شود آنان به سرعت از موقعیت ایران و وضعیت جمهوری اسلامی ایران پراکنده خواهند شد و کشور را به حال خود رها خواهند کرد. اما نمیدانستند که ملت ایران مردمانی همدلند. مردمانی با محبت هستند. قرآن کریم در یکی از آیات مبارک، به حقیقت روحیه ایرانیان مسلمان اشاره فرموده است:
هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یُحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ...
ما مردمانی مهربان هستیم و بر نگاه محبت به جهانیان التفات داریم؛ اما آنان ما را دوست ندارند و از ما بسیار خشمگین هستند. این روح مهربانی که حتی مرزهای جغرافیایی را پشت سر گذاشته و گسترهای بشری و جهانی دارد، هسته فشرده و چگالی شدیدی در کانون خود دارد. همین چند ماه پیش بود که مردم ایران پویش با شکوه و بینظیر ایران همدل را برگزار کردند تا به مردمان جنگزده لبنان و فلسطین یاری برسانند. ملتی که موج همدلیش مرز نمیشناسد چگونه درون خود دچار فقر معنی و دلالت یکپارچگی و واکنشهای جانانه خواهد بود.
جنگ سختترین پیشامد هر ملتی است. در همین چند روز اخیر همه جهان شاهد بودند که چگونه مردم ایران درست بر خلاف انتظار دشمنان زنده بودن و یکجانی خود را نشان دادند و نه تنها از هم پاشیدگی و افسردگی و انفعالی آشکار نشد؛ بلکه به سرعت ابتکار عمل را به دست گرفتند و با مشارکت مسئولان برای حل مشکلات به وجود آمده وارد صحنه شدند. این اتفاق بزرگ نشان داد که ملت ایران ملتی زنده است. جنگ برای چنین ملتی مرگآور نیست، حیاتبخش است. همانطور که تمام سختیهای پیش از این مردم ایران را نمیراند و مستهلک نکرد. مردم ایران در سختیها هشیارتر و بیدارتر و همبستهتر میشوند. خود را بهتر مییابند و خلاقیتهای تاریخی خود را دوباره تمرین میکنند. قرآن کریم درباره مؤمنان میفرماید:
هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ ﴿٦٢﴾ وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٦٣﴾
خداوند قلوب مردمان باورمند ایران را به یکدیگر گره زده و از آن حمایت میکند. جنگ هر چه سختتر و سهمگینتر، صفوف مردم به یکدیگر فشردهتر و نزدیکتر و فداکارانهتر خواهد بود. همانطور که مشاهدات میدانی نشان میدهد همبستگی خارق العادهای بین مردم و نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی و مسئولان اجرایی به وجود آمده و همت و اراده ملی را به صحنه آورده است. به حول و قوه الهی ملت نژاده و بزرگ ایران نه تنها این جنگ را به پیروزی پشت سر خواهند گذاشت؛ بلکه بسیاری از مشکلات پیش از این نیز با احیای اجتماعی و هوشمندی و همبستگی افزوده حاصل از شرایط جنگی، با همراهی مردم حل خواهد شد و قدمهای بسیار بزرگی به سوی پیشرفت و اعتلای کشور بزرگ ایران برداشته خواهد شد. واکنش مردم در این پیشامد بزرگ، نشاندهنده بلوغ و رشد و متانت بیش از پیش آنان، قوام عقلانیت و معنویت آنان و شجاعت و وقتشناسی آنان است. این ملت قهرمان بهزودی دشمنان خود را رسوا و خوار خواهند کرد و جشن پیروزی خواهند گرفت.
۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۵
این تجربه مشترک اکثریت غریب به اتفاق مردم است که وقتی یک ناگواری و مصیبت به جمعی همدل، تحمیل شود، آنان به هم نزدیکتر میشوند و روابط جانانه و خودمانی آنان ظهور و بروز بیشتری پیدا میکند. چه بسا در هنگام سختی و فشار افراد همدل به یک خودآگاهی ناگهانی میرسند. گویی پیش از این در جریان روزمرگیها التفاتی به شدت و عمق و اصالت روابط خود نداشتند. گروههای همدل در دل ناگواریها ناگهان خود را مییابند. آن خود متعالی و متکامل خود را.