آگاه: بررسی الگوی تقابل اسرائیل با حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطینی و همچنین نوع هدف قراردادن حزبالله در لبنان نشان میدهد که دکترین نظامی این رژیم بر سه اصل حمله برقآسا، ترور و همچنین پروپاگاندای رسانهای استوار است. در این یادداشت به این سوال کلیدی خواهیم پرداخت که راهبرد جمهوری اسلامی در دوران پساجنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی چیست؟ چه رهآوردهایی در آینده موردانتظار است؟
الگوشناسی عملیات آفندی رژیم اسرائیل
آن چیزی که در نوع جنگ و دستور کار فرماندهی نظامی رژیم صهیونیستی، بیش از هر چیز دیگری برجسته است، علاقه این رژیم به عملیات برقآسا علیه دشمنان خود است. در این فرآیند با ایجاد شوک در حذف عناصر کلیدی طرف مقابل، نوعی از خلاء قدرت و همچنین خلاء تصمیمگیری در ساختار فرماندهی و راهبری طرف مقابل ایجاد میشود که این مسئله فرصت خوبی را در اختیار عناصر نظامی این رژیم قرار میدهد، تا بتواند مرحله دوم عملیات نظامی خود، یعنی حمله به مقرها و زیرساختهای فرماندهی و اطلاعاتی حریف خود را به نحو احسن به پیش ببرد.
در مسئله مواجهه با حماس و جهاد اسلامی، رژیم صهیونیستی پس از طراحی آفندی که بهنظر چند هفتهای زمان برد، فرآیند حمله برقآسای خود را برای حذف عناصر کلیدی گروههای مقاومت فلسطینی، آغاز و همزمان زیرساختهای تسلیحاتی و نظامی این گروهها را در فلسطین مورد حمله قرار داد. همچنین در مواجهه با حزبالله نیز علاوه بر حمله برقآسا از خلاقیت در نبرد اطلاعاتی نیز بهره برد و با عملیات پیجری، شوک ناشی از ضربهزدن به حزب الله را تا چندین برابر افزایش داد و در وهله بعد اقدام به حمله برقآسا به عناصر کلیدی حزب و زیرساختهای نظامی آن در مناطق جنوبی لبنان کرد. ازاینرو در مواجهه با ایران نیز همانطور که ما شاهد بودیم، در سحرگاه ۲۳ خردادماه با انجام یک عملیات مشابه و همچنین حمله همهجانبه الکترونیکی به سامانههای پدافندی، موجب شد فشار مضاعفی بر افکار عمومی و تصمیمگیران نظامی وارد شود و با این اقدام اولین روز نبرد را با دست پر به پایان برساند.
مزیت نسبی در ترور
آنچه رژیم صهیونیستی را به باندی جنایتکار مشابهت میدهد تا یک نظام عادی سیاسی، مزیت و توانمندی این رژیم در انجام عملیاتهای ترور و حذف اشخاص به طرق مختلف است. فرآیند ترور رویه کاملا پذیرفته شده و جذاب در ساختار ذهنی تصمیمگیران رژیم صهیونیستی است. اگر بخواهیم لیست افراد و اشخاص مهمی که از محور مقاومت در طول یک سال و نیم اخیر به دست رژیم صهیونیستی ترور شده یا هدف قرار گرفتند را بررسی کنیم، به بیش از ۴۰ اسم خواهیم رسید که همگی از عناصر مهم در راهبری و تصمیمگیری و همچنین عملیاتی در محور مقاومت بودند. در نوع مواجهه این رژیم با جمهوری اسلامی نیز بهوضوح اقدامات بزدلانه تروریستی آن، در هدف قراردادن فرماندهان ارشد و دانشمندان هستهای و دفاعی کشور قابل رویت است.
پروپاگاندای رسانهای
بهنظر میرسد رژیم صهیونیستی در مواجهههای خود با محور مقاومت، چندان نیازی به پروپاگاندای رسانهای برای بسیج افکار عمومی بینالمللی نداشت و صرفا همان دستاورد رسانهایاش از عملیات طوفان الاقصی، خوراک لازم را برای رسانههای همسو با این رژیم فراهم آورده است. اما در مواجهه با ایران به دلیل آنکه این تجاوز در فرآیند مذاکرات جاری میان ایران و ایالات متحده و بدون هیچگونه تحریک خاصی از جانب جمهوریاسلامی آغاز شد، نیازمند طراحی ویژه در این مسئله بود.
بنا بر ادعای رسانههای غربی واحد تبلیغاتی ارتش این رژیم با همکاری سرویسهای اطلاعاتی آن، از ماهها قبل به زبانهای مختلف تولیدات رسانهای منحصر به این نبرد را در دستور کار خود داشته و سعی در ایجاد و تداوم پروپاگاندای رسانهای علیه جمهوری اسلامی و مواضع آن در عرصه بینالمللی دارند. همچنین بهوضوح فعالیت واحدهای عملیات روانی این رژیم در فضای مجازی نیز قابلرویت است.
راهبرد جمهوری اسلامی
بهنظر میرسد در ساحتهای مختلف تصمیمگیران نظام، باید اقدام به اتخاذ رویکردها و رویههای خاص و منحصر به تجارب کسب شده در این جنگ را در دستورکار داشته باشند. در وهله نخست مقابله با ماشین ترور رژیم، بسیار حیاتی و تعیینکننده است. قدم اول مهار اسرائیل از این مرحله به بعد مبارزه با ترورهای آتی رژیم صهیونیستی است. در صدر همه این اتفاقات حفظ جان مسئولین و مدیران کلیدی نظام در همه قوای سهگانه و همچنین فرماندهان نظامی و انتظامی کشور باید اصلیترین هدف سیستم حفاظتی کشور باشد.
در وهله دوم مقابله منطقی و اصولی و همچنین ابتکاری با دستگاه پروپاگاندای رسانهای اسرائیل از مسیر ارتباط و تعامل با رسانههای بینالمللی و منطقهای است که میتواند ضرب تهاجم رسانهای دشمن را مهار کند. این مورد باتوجهبه تنفر عمومی موجود از اسرائیل، به واسطه جنایتهای یک سال و نیم اخیر آن چندان، کار پیچیدهای نیست. از سویی بهنظر میرسد باتوجهبه روندشناسی اقدامات رژیم صهیونیستی در لبنان و غزه در جنگ اخیر و همچنین بررسی تاریخچه تعهدات آن به پیمانهای صلح و آتشبس، نباید فرصت کنونی را بهعنوان نقطه رهایی از درگیری تلقی کرده و مشغول اداره روزمره کشور شد. بلکه باید اهداف خاصی را طراحی و آماده نبردی گستردهتر شد. رژیم صهیونیستی در این نبرد نشان داده روند مبارزه و تهاجمش کاملا طراحی شده و هدفمند بوده و اساسا اقدام کور و غیر برنامهریزی شده در حوزه آفند انجام نمیدهد. تنها مشکلی که صهیونیستها داشتند، عدمبرآورد صحیحشان از اقدامات آفندی و سرعت بازتعریف هرم فرماندهی کشور بود که همین مورد توانست ورق جنگ را به سمت ایران برگرداند. لذا ضروری است از امروز طراحیهای منحصربهفردی در سه حوزه آفند، پدافند و حفاظت از شخصیتها انجام پذیرد. باید الگوشناسی ماشین ترور اسرائیل مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و راههای مقابله با آن در اولین فرصت اجرایی شود.
به هر صورت این جنگ آنطور که از ابعاد آن پیداست به اتمام نرسیده و صرفا نوعی سکوت جنگی میان طرفین شکل گرفته است. همچنین تمام محاسبات و برآوردهای طرفین درگیری بهویژه در ایران کاملا دستخوش تغییر شد و دست جمهوری اسلامی را برای اقدامات آفندی جدید بنا به اقتضا شرایط خاص بازتر شده است.