آگاه: در شماره ۳۷۴ از روزنامه «آگاه» به تاریخ ۱۴مهرماه، در گزارشی با عنوان «چرا نویسندههای بزرگ جهان در ایران گمناماند؟» به معرفی و بررسی پیشینه و آثار ۱۰نویسنده که بیش از همه از سوی منتقدان به عنوان برنده احتمالی نوبل ادبیات ۲۰۲۵ معرفی شده بودند، پرداختیم. اولین نفر از این فهرست، نویسنده مجارستانی، لاسلو کراسناهورکای بود که در صدر جدول با شانس بالا و در دسته آوانگاردها و مدعیان اصلی نوبل ادبیات ۲۰۲۵ جای گرفته بود. چند روز بعد، آکادمی سوئد اعلام کرد که جایزه نوبل ادبیات به این نویسنده ۷۱ساله مجارستانی تعلق میگیرد و بدین ترتیب، او به دومین مجارستانی تاریخ پس از ایمره کِرتِز برای افتخار دریافت این جایزه تبدیل شد.
لاسلو کراسناهورکای که منتقدان ادبی او را «استاد معاصر آپوکالیپس مجارستان» لقب دادهاند، دهههاست که با سبکی منحصر به فرد و تاریک، به روایت فروپاشیهای اخلاقی، اجتماعی و هستیشناختی پرداخته است. ادبیات او که اغلب به دلیل جملات پیوسته، طولانی و بدون وقفه و فضای تلخ و گروتسک، دشوار و سختخوان توصیف میشود، یک تجربه ادبی نیست؛ بلکه یک غوطهوری تمامعیار در ریتم زوال و جنون است.
پیشینه و ظهور یک سبک منحصر به فرد
کراسناهورکای در سال۱۹۵۴ در شهر کوچک گیولا، در جنوب شرقی مجارستان، به دنیا آمد و در بستر سالهای سوسیالیسم دولتی در حال افول، رشد کرد. این پیشینه حس عمیق او از تاریخ، آسیبپذیری انسان و پوسیدگیهای سیستماتیک را شکل داد. او کار ادبی خود را در سال۱۹۸۵ با رمان برجسته «تانگوی شیطان» (Sátántangó) آغاز کرد. این کتاب که تصویری ویران و در عین حال مسحورکننده از ساکنان یک مزرعه اشتراکی در حال احتضار در حومه مجارستان است، بلافاصله او را به عنوان صدایی تازه و رادیکال مطرح کرد. «تانگوی شیطان» بعدها توسط دوست و همکار دیرینهاش، کارگردان آوانگارد مجارستانی، بلا تار، در یک مرثیه سینمایی هفتساعته اقتباس شد و شهرت هر دو هنرمند را به عنوان پیامبران ادبی و سینمایی پایان جهان تثبیت کرد. پس از آن، او با رمانهایی چون «ملانکولی مقاومت» (Az ellenállás melankóliája, ۱۹۸۹)-که در آن ورود یک سیرک و لاشه یک نهنگ عظیمالجثه، فروپاشی آنارشیک یک شهر کوچک را رقم میزند- و «جنگ و جنگ» (Háború és háború, ۱۹۹۹)، جهان ادبی خود را گسترش داد. ویژگی اصلی سبک او که منتقدان آن را ادامهدهنده سنت اروپای مرکزی از کافکا تا توماس برنهارد میدانند، همان نثر سیال، جملات دراز و آبشاری است که گاهی یک فصل کامل را دربر میگیرد و خواننده را بدون امکان توقف یا استراحت به درون گرداب فکری و وجودی داستان میکشاند.
کراسناهورکای در سالهای اخیر، تحت تاثیر سفرهایش به آسیا، بهویژه ژاپن و چین، لحن خود را به سمت تاملیتر و شاعرانهتر تغییر داده است که این امر در آثاری مانند «سییوبو در آن پایین» (Seiobo járt odalent, ۲۰۰۸) مشهود است. این مجموعه داستانها که با الهام از دنباله فیبوناچی تنظیم شدهاند، بر موضوعاتی چون زیبایی، آفرینش هنری و طبیعت زودگذر زندگی تمرکز دارند و نشان میدهند که در دل وحشت آپوکالیپسی، همچنان فضایی برای جستوجوی متعالی و مقدس وجود دارد.
قدرت هنر در میان وحشت آخرالزمانی
آکادمی سوئد، هنگام اعطای این جایزه بر دو ویژگی کلیدی کار کراسناهورکای تاکید کرد: وسعت دید او و قدرت هنر در مواجهه با وحشت. متس مالم، دبیر دائم آکادمی سوئد در کنفرانس خبری اعلام برندگان، بخشی از بیانیه خود را چنین خواند: «جایزه نوبل ادبیات سال۲۰۲۵ به نویسنده مجارستانی، لاسلو کراسناهورکای اعطا میشود؛ برای مجموعه آثار قانعکننده و بصیرتآمیزش که در میان وحشت آخرالزمانی، قدرت هنر را دوباره تصدیق میکند.»
آکادمی همچنین افزود: «کراسناهورکای یک نویسنده بزرگ حماسی در سنت اروپای مرکزی است که تا کافکا و توماس برنهارد امتداد مییابد و با ابزوردیسم و افراط گروتسک متمایز میشود. اما او تنها به این ویژگی محدود نمیماند، در آثار متاخر خود با لحنی متفکرانهتر و دقیقتر، نگاهی نیز به شرق دوخته است. نثر او به سمت ترکیب جملات طولانی و درهمپیچیده و عاری از نقطه بدل شده که به امضای او تبدیل شده است. او خوانندگان را از طریق مجموعهای از درهای جانبی به سمت عمل غیرقابل توضیح آفرینش هدایت میکند و ترکیبی نادر از دقت فکری و طنین عاطفی را ارائه میدهد.»
مواجههای بدون سازش با واقعیت
خبر برنده شدن نوبل، یک غافلگیری بزرگ برای کراسناهورکای بود. او که به زندگی منزوی در تپههای مجارستان مشهور است، در تماس تلفنی با رادیو سوئد (Sveriges Radio) پس از دریافت این خبر، واکنشی صادقانه و جذاب داشت: «بسیار خوشحال و بسیار عصبی هستم. این اولین روز زندگی من است که جایزه نوبل را گرفتهام. نمیدانم در آینده چه خواهد شد.»
او همچنین در مصاحبهای دیگر، در مورد اهمیت این جایزه اظهار کرد: «از اینکه نوبل را دریافت کردهام عمیقا شادمانم، بالاتر از همه به این دلیل که این جایزه ثابت میکند که ادبیات، بهذات فراتر از انتظارات مختلف غیرادبی است و همچنان خوانده میشود و برای کسانی که آن را میخوانند، یک نوع امیدواری به همراه دارد که زیبایی، نجابت و امر متعالی هنوز به خاطر خودشان وجود دارند. شاید این امید را به کسانی نیز بدهد که زندگی در وجودشان به سختی سوسو میزند.»
کراسناهورکای با این پیروزی، میراث ادبی مجارستان را پس از ایمره کِرتِز (Imre Kertész) که در سال۲۰۰۲ برنده نوبل ادبیات شد، ادامه داد. کِرتِز، بازمانده اردوگاههای کار اجباری نازیها، این جایزه را برای آثاری دریافت کرد که «شکنندگی وجود فردی را در برابر خودسریهای وحشیانه تاریخ» به تصویر کشیدهاند، بهویژه رمان تاثیرگذارش «بیسرنوشتی» (Sorstalanság). هر دو نویسنده، اگرچه با سبکهای متفاوت، به طور مشترک به بررسی زوال اخلاقی، رنج و جستوجوی معنا در مواجهه با نیروهای ویرانگر تاریخ پرداختهاند و جایگاه ادبیات مجارستان را در صف مقدم ادبیات جهان تثبیت کردهاند.
کراسناهورکای با جملات جنونآمیز و نگاه نافذش، ادبیاتی را آفریده که به جای وعده دادن آسایش، خواننده را به یک مواجهه بدون سازش با واقعیت دعوت میکند. همانطور که منتقدانش میگویند، او حتی در تاریکترین چشماندازهایش، همچنان بر قدرت رامنشدنی زبان و آفرینش هنری پافشاری میکند تا شاید بتواند «هرج و مرج را، تنها با یک کاما، در کنار هم نگه دارد.»