آگاه: دشمنان ملت ایران، آگاهانه این شرایط را مهندسی میکنند تا توان ملی را مستهلک، روحیه جمعی را فرسوده و اراده عمومی را معطل کنند. آنچه رهبر انقلاب در بیانات اخیر خویش بر آن تاکید ورزیدند، دقیقا تلاشی است برای درهمشکستن این حلقه تعلیق و بازگرداندن جامعه به مدار حرکت، کار و امید: «منتظر تحولات بیرونی نباشیم... روحیه کار و تلاش را غلبه بدهیم بر حالت نه جنگ، نه صلح که دشمن میخواهد بر ما تحمیل کند.»
۱. ماهیت وضعیت نه جنگ، نه صلح
وضعیت «نه جنگ و نه صلح» در واقع، جنگی نرمافزاری و روانی است که جایگزین نبردهای مستقیم شده است. در این مدل، قدرتهای معارض میکوشند بدون هزینههای جنگ نظامی، اراده و روحیه ملت هدف را تضعیف کنند. رسانهها، فشارهای اقتصادی، عملیات روانی و تحریکات سیاسی ابزارهای اصلی این نبردند. هدف نهایی نیز فروبردن جامعه در رخوت، تردید و بیتصمیمی است تا نخبگان و مردم، همزمان در انتظار «بهبود شرایط بیرونی» باقی بمانند. این تعلیق زمانی خطرناکتر میشود که به عادت ذهنی تبدیل شده و نوعی بیعملی ساختاری در بدنه اجتماعی نهادینه شود.
۲. راهکار عبور از رخوت و انتظار
در برابر چنین وضعیت پیچیدهای، راهبرد کلان، بازگشت به خویشتن و تکیه بر ظرفیتهای درونی است. جامعهای که به توانمندیهای خود باور دارد، اسیر انتظار نمیشود. اقتصاد دانشبنیان، بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی و گسترش فرهنگ کارآفرینی از ابزارهای کلیدی رهایی از تعلیقاند. مسئولان و نخبگان باید نقش فعال در تبیین این خودباوری ایفا کنند؛ زیرا بزرگترین سرمایه ملی، امید اجتماعی است. هر سخن و اقدامی که این امید را تقویت کند، در حکم جهاد است و هر گفتار یا رفتار مأیوسکننده، همدستی با نقشه دشمن محسوب میشود.
۳. نقشه دشمن و مدیریت ادراک عمومی
دشمن با بهرهگیری از رسانههای جهانی و شبکههای اجتماعی، نوعی مهندسی ادراک را دنبال میکند. در این چارچوب، مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی بزرگنمایی شده و دستاوردها یا نادیده گرفته میشوند یا بهعنوان استثنا معرفی میشوند. هدف این است که ذهن جامعه، امکان حل مسائل را درونزا نبیند و همواره چشمانتظار «تحول بیرونی» بماند. این دقیقا همان دام تعلیقی است که رهبر انقلاب از آن هشدار دادهاند. مقابله با این مهندسی ادراک، جز با «جهاد تبیین» ممکن نیست؛ یعنی بیان منصفانه واقعیتها، تبیین روندهای امیدآفرین و بازسازی تصویر آیندهای ممکن و در دسترس.
۴. پیامدهای زندگی در حالت تعلیق
زیستن در وضعیت انتظار، فراتر از رکود اقتصادی یا سیاسی، نوعی آسیب روانی و فرهنگی پدید میآورد. در این حالت، جامعه بهجای کنشگری، واکنشی میشود؛ بهجای برنامهریزی، به شایعه و حدس متکی میشود. کار و تولید جای خود را به احتیاط و تردید میدهد. چنین فضایی، نه تنها سرمایه مادی، بلکه سرمایه اجتماعی را نیز میفرساید. بیاعتمادی، ناامیدی و خودکمبینی، نشانههای بارز این فرسایشاند. عبور از این وضعیت مستلزم احیای روحیه ملی است؛ روحیهای که بر ایمان، همبستگی و احساس مسئولیت جمعی بنا میشود.
۵. نقش تبلیغ، رسانه و هنر در خروج از وضعیت تعلیق
رسانه و هنر، سلاحهای راهبردی در نبرد ادراکاند. اگر دشمن میکوشد با تصویرسازی منفی، جامعه را منفعل سازد، رسانه ملی و جبهه فرهنگی انقلاب باید با روایتهای الهامبخش، تصویرگر توانایی، پیشرفت و آینده روشن کشور باشند. سینما، مستند، شعر و ادبیات، همه میتوانند حامل پیام کار و امید باشند. تبلیغ موثر نیز باید از قالبهای شعاری و مقطعی فاصله بگیرد و به روایتهای واقعی از موفقیتهای مردمی و ملی تکیه کند. هر روایت امیدبخش، ضربهای به ساختار روانی وضعیت «نه جنگ، نه صلح» است.
۶. جایگزینی روحیه کار بهجای رخوت
راه احیای روحیه ملی، در احیای شأن کار و تلاش است. جامعهای که کار را نه فقط وسیله معیشت، بلکه وظیفهای الهی و ملی میداند، در برابر هیچ فشار و تحریمی متوقف نمیشود. الگوهای فرهنگی امیدساز، از فرهنگ جهادی تا سنتهای ایرانیِ تعاون و غیرت ملی، باید در فضای عمومی بازخوانی شوند. اعتماد اجتماعی نیز از مسیر شفافیت، صداقت و کارآمدی حاکمان تقویت میشود. هر جا مردم احساس کنند مسئولان با آنها در یک جبههاند، انرژی جمعی شکوفا میشود.
باور آینده
عبور از وضعیت نه جنگ و نه صلح، پیش از آنکه امری سیاسی باشد، ماموریتی فرهنگی و روحی است. ملتها زمانی به پیش میروند که باور کنند آینده را خود میسازند، نه آنکه در انتظار دیگران بمانند. بیانات رهبر انقلاب، دعوتی است به بازگشت به این خودباوری اصیل. بازسازی روحیه ملی، یعنی احیای ایمان به خویشتن، پیوند دوباره مردم و مسئولان و بازتعریف امید بهعنوان موتور حرکت تاریخی ایران. تنها در پرتو این روحیه است که میتوان از تعلیق عبور کرد و به افق تمدنی آینده نزدیک شد.