آگاه: حکمرانی صحیح، تغییر ریل دستگاههای اجرایی کشور در حوزههای مرتبط با عدالت اجتماعی است. هرچند که باوجود ناترازیهای شدید انرژی در ابتدای دولت سیزدهم، بدهیهای بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، خشکسالی که تقریبا تبدیل به پاندمی شده بود و همچنین بسیج قطعنامهها و تحریمها بهواسطه برجام نافرجام دولت یازدهم و دوازدهم که به کشور تحمیل شد، امری سخت و صعب مینمود؛ تا جایی که برخی از بزرگان دلیل به میدان انتخابات نیامدنشان را گرهنزدن آینده سیاسی خود با وضع موجود بیان کردند.
همه اینها کار رئیسی و نحوه حکمرانی او را بیش از پیش سخت میکرد. اولین مسئله این بود که استفاده دولت سیزدهم از رسانه برای اقناعسازی جامعه چگونه خواهد بود؟ ترسیم وضع موجود برای مردمو عدمسیاهنمایی و مقصر جلوهدادن گذشتگان، دوگانهای بود که دولت سیزدهم را از بیان حقایقی که در هشت سال دولت یازدهم و دوازدهم بر کشور رفت منصرف کرد. افزایش ۷۲۲ درصدی قیمت مسکن در هشتساله دولت یازدهم و دوازدهم، افزایش ۴۲ درصدی قیمت خودرو در هر ۶ ماه از ابتدای دولت یازدهم، افزایش بیش از ۷۰۰ درصدی قیمت ارز و باز شدن پای ارز در سوختن ارزش پول ملی، بستهشدن بیش از ۱۰ هزار کارخانه و واحد صنعتی در کشور، کسری بیش از ۴۰۰ هزارمیلیاردی بودجه، تحویل خزانه با ۵۴ هزارمیلیارد تومان کسری و بیش از ۱۳۰۰ هزارمیلیارد تومان بدهی و ناترازی بیش از ۳۰ هزارمگاواتی برق که منجر به قطعی برق خانگی در دو سال پایانی دولت دوازدهم شد، تنها فهرستی از دلایل اصلی فقیرتر شدن قشر آسیبپذیر و عمیقتر شدن شکاف طبقاتی در جامعه بود. در ادامه این متن به تغییر ریل در حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم میپردازیم:
بازسازی امنیت اقتصادی و دیپلماسی بینالمللی
ابتدا باید اشاره کرد: در عالم سیاست به شکل عام و امور بینالملل به شکل اخص، نمیتوان از انگارههای مطلق و با حتمیت در تغییر رویکردها استفاده کرد. این مسئله را به شکل کامل در مقوله آیندهپژوهی به متعلمان سیاست خارجی گوشزد میگردد که علم روابط بینالملل، ماهیتی رئالیستی دارد و نمیتوان به شکل قطعی در خصوص رخداد یا عدم رخداد جریانات بینالمللی اظهارنظر کرد و بایستی دید در حال حاضر کشور در چه موقعیتی قرار دارد و سپس نسبت به تغییر روال اقدام دیپلماتیک طراحی کرد. با تغییر پارادایمهای سیاسی مربوط به دولت دوازدهم، شهید رئیسی موضوع ارتباط جهانی و خروج از انزوایِ ارتباطِ یکطرفه صرف با سه کشور اروپایی و آمریکا را در دستور کار خود قرارداد.
عضویت دائم در پیمان شانگهای پس از سالها که لیبرالها از ترس آمریکا و برخی کشورهای اروپایی بدان تن نمیدادند، عضویت دائم در پیمان کشورهای بریکس و عضویت موقت در اتحادیه اورآسیا (که تا دو ماه مانده به شهادت شهید رئیسی مقدمات عضویت دائم برگزار شده بود) باعث شد تا زمین تعاملات خارجی ایران از شرایط گذشته خارج شود.
کشورهای عضو پیمان بریکس ۵۰ درصد جمعیت جهان را در بردارند و بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دلار گردش مالی بینالمللی دارند. مضاف بر آن تمرکز بریکس بر حذف دلار و فعالیت با واحدهای ارزی کشورهای عضو است. کشورهای عضو پیمان شانگهای نیز ۴۳ درصد خشکیهای جهان را دارا هستند و بزرگترین مصرفکننده و تولیدکننده انرژی در جهان هستند. حضور بانکهای روسی در ایران و ارتباط مالی با این کشورها باعث میشود تا ایران تحریم یو تِرن (U-TURN) را دور بزند و اِلسیهای انتقالات بینالمللی به رویش باز شود. کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا نیز با گشتاور بیش از ۸۵۰ میلیارد دلاری خود و در شرایطی که اولین تولیدکننده نفت جهان، دومین تولیدکننده گاز جهان و همچنین چهارمین تولیدکننده برق جهان هستند، از بهترین آلترناتیوهای خنثیسازی تحریمها هستند.
با این رویکرد کمی خیال ایران نسبت به روند فزاینده اعمال تحریمها راحت شد و توانست حاشیه امنیتی را برای دستگاه دیپلماسی کشور، جهت ضربهگیری تحریمی و خنثیسازی آنها ایجاد کند و بهوسیله این رویکرد، دایره اعمالنفوذ بینالمللی خود را که در دهه ۹۰ صرفا به مرزهای خود ایران رسیده بود، مجددا به مرز رژیم اشغالگر قدس بازگرداند. برهمزدن تقابلهای ساختگی، مانند میدان دیپلماسی، بهخصوص در ادامه مذاکرات هستهای در ابتدای دولت سیزدهم- که همزمان با مذاکرات، کردستان عراق و محل اختفای اعضای کومله توسط سپاه شخم زده میشد- ابتدای راه این تغییر بود. جهتگیریهای بیپروای بینالمللی علیه اسرائیل توسط شخص اول اجرایی کشور، باعث شد تا در نظام بینالملل فرایندهای دهه ۹۰ تغییر کند.
با آمدن روسیه و چین به عنوان همپیمانان اقتصادی و بینالمللی ایران در نظام بینالملل و همچنین همکاری سیاسی ایران و روسیه در جنگ اوکراین و تایید پیشدستی روسیه در این فرآیند؛ جمهوری اسلامی ایران فصل جدیدی از روابط بینالملل به منصه ظهور گذارد. همین مسئله باعث شد تا سطح بازدارندگی برای جمهوری اسلامی ایران و نیز همپیمانان ایدئولوژیک آن افزایش پیدا کند. با این کار رژیم صهیونیستی میداند که اگر کوچکترین خطایی از او سر بزند، فقط با فلسطین یا حزبالله لبنان طرف نیست؛ بلکه با مجموعه کشورهایی در سطح جهان در تقابل است که با مرکزیت ایران، کنشهای خود را علیه این رژیم اعمال خواهند کرد.
یکی دیگر از اتفاقات مثبت دیپلماسی دولت شهید رئیسی مسئله چندم کردن موضوع هستهای ایران در جهان بود. با این اتفاق جمهوری اسلامی ایران، هم روند غنیسازی خود را پی گرفت و هم از طرفی به غرب اجازه نداد تا برای جامعه جهانی این نگرانی را ایجاد کند که ایران صلاحیت این حجم از غنیسازی را ندارد؛ این یعنی زمینه ایجاد یک بازدارندگی هستهای که قطعا امروزه ما نیاز بیشتری به این بازدارندگی داریم.
هدفگیری قلب پروژه آیمک توسط شهید رئیسی تیرخلاصی بود بر پروژههای استعماری غرب علیه ایران. دولت شهید رئیسی با احیای ساخت جاده ابریشم از طریق کنسرسیومهای کشور چین، تکمیل کریدور شمال- جنوب و همچنین عقد قرارداد تکمیل بندر چابهار به مبلغ ۸۵ میلیون دلار با کشور هند، باعث میشود تا علاوه بر خلع سلاح کریدور آیمک (هند-مدیترانه-اروپا)، برای ایران ایجاد ارزآوری ثابت صورت بگیرد. این مسئله ریشه دردهای ارز داخلی کشور است، نه مخدرهای موقت و زیانباری چون ارز و طلاپاشیهای گاه و بیگاه دولتها که بیشتر باعث جهشهای بعدی ارز در کشور خواهد بود. این مجموعه اقدامات در سیره حکمرانی شهید رئیسی بود که پایه سایر اقدامات را در حوزه اقتصادی، اجتماعی و انرژی تسهیل کرد.