آگاه: نخستین سوال این است که در هفتههای آغازین سال ۱۴۰۴ شمسی و باتوجهبه قرارگرفتن در هفته ملی جمعیت، وضعیت جمعیتی کشور در حال حاضر چگونه است؟ تا بستهشدن پنجره جمعیتی چقدر زمان باقی مانده است؟
درباره شرایط جمعیتی ایران، هم از نظر مثبت و هم منفی، بهطورکلی، ما از سال ۱۳۸۵ وارد پنجره جمعیتی شدهایم. پنجره جمعیتی یعنی زمانی که بیش از دو سوم جمعیت کشور در سن فعالیت اقتصادی قرار دارند. این وضعیت اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند منجر به رشد و شکوفایی اقتصادی شود. ما حدودا ۳۵ تا ۴۰ سال در این پنجره خواهیم بود، اما پس از آن به دلیل کاهش باروری و افزایش سن جمعیت، جمعیت فعال کاهش یافته و کشور وارد دوره سالمندی میشود.
تا کنون حدود ۱۹ سال در این پنجره بودهایم، اما متاسفانه نتوانستیم به آن رشد اقتصادی مطلوبی که بسیاری از کشورها در این دوره تجربه کردهاند، برسیم. اکنون هم مشخص نیست که آیا میتوانیم از فرصت باقیمانده برای رشد اقتصادی بهرهمند شویم یا خیر. یکی از مهمترین مشکلات فعلی، کاهش باروری است که از دهه ۷۰ شمسی آغاز شده و روند فزایندهای داشته است. در سال ۱۴۰۰، نرخ باروری به حدود ۱.۶ فرزند رسیده است. از نظر جمعیتی، نرخ باروری پایین میتواند مفید باشد چون فشار تکفل و جمعیت تحت پوشش کاهش مییابد، اما ایراد این است که با کاهش باروری، سهم جمعیت جوان کاهش پیدا میکند و در نتیجه پنجره جمعیتی زودتر بسته میشود، جمعیت فعال کمتر و سهم سالمندی افزایش مییابد. این روند در آینده چالشزا خواهد بود. علاوه بر کاهش باروری، دو عامل دیگر هم در کاهش رشد جمعیت تاثیرگذارند: یکی نرخ مرگومیر که تاثیر منفی بر رشد جمعیت دارد و دیگری مهاجرت است که هر دوی این موارد در کشور ما هنوز نسبتا بالا است و باعث تشدید کاهش رشد جمعیت شدهاند.
پدیده پیری جمعیت و افزایش جمعیت سالخورده، اغلب در حد یک اصطلاح شنیده شده در جامعه مطرح است و درک عمیقی از پیامدها و چالشهای آن وجود ندارد. برای درک دقیقتر این موضوع، میخواستم بدانم کشوری که با پدیده پیری جمعیت مواجه میشود، مشخصا با چه عوارض و مشکلاتی روبهرو خواهد شد؟
در مورد پیری جمعیت یا افزایش جمعیت سالمندان، باید گفت این پدیده به سه مرحله تقسیم میشود:
مرحله اول زمانی است که هفت تا ۱۴ درصد جمعیت سالمند باشند. ایران از سال ۱۴۰۰ وارد این مرحله شده و پیشبینی میشود تا سال ۱۴۱۰ این مرحله ادامه یابد.
مرحله دوم زمانی است که درصد سالمندان به حدود ۲۵ درصد برسد که احتمالا تا سال ۱۴۲۰ وارد این مرحله خواهیم شد.
مرحله سوم که به «سالخوردگی بالا» معروف است، وقتی است که سالمندان بیش از ۲۱ درصد جمعیت باشند. پیشبینی ما نشان میدهد که تا سال ۱۴۲۰ حدود یکسوم جمعیت کشور سالمند خواهند بود.
سالمندی پیامدهای مهمی دارد؛ اگر سالمندان فقیر، بیمار و ناتوان باشند، بهرهوری کاهش مییابد و تقاضا برای امکانات رفاهی و بهداشتی افزایش پیدا میکند. اگر درآمد کافی نداشته باشند، ممکن است به زیر خطفقر بروند. نکته مهم دیگر اینکه چون امید زندگی زنان بیشتر از مردان است، سالمندی به سمت «زنانهشدن سالمندی» میرود؛ یعنی تعداد سالمندان زن بیشتر است و چون اغلب این زنان شاغل نیستند و ممکن است همسرانشان را از دست داده باشند، احتمال فقر در میان آنها بالاتر است. مشکلات جسمی مثل آرتروز، کمردرد، دیابت و چربی خون نیز بر بار مراقبتی و درمانی افزوده و صندوقهای بازنشستگی را تحتفشار قرار میدهد. اگر برنامهریزی دقیقی برای مدیریت منابع بازنشستگی صورت نگیرد، این صندوقها با مشکل جدی مواجه خواهند شد.
زنگ خطر کاهش موالید و پیرشدن جمعیت مدتهاست به صدا درآمده است. حالا سوال این است که برنامههای حمایتی برای افزایش موالید که در سالهای گذشته اجرا شدهاند، چقدر موثر بودهاند؟ همچنین درباره طرحها و سیاستهایی که حدود سه سال است اجرا میشود، چه ارزیابی دارید؟
شواهد نشان میدهد که این برنامهها تا کنون موفق نبودهاند و تولدها روزبهروز کاهش یافته است. البته ممکن است اگر این سیاستها نبودند، کاهش بیشتری رخ میداد؛ اما برای بررسی دقیقتر، به تحقیقات جامعتری نیاز است.
بحثی که مطرح است و بهویژه مسئولین بارها به آن اشاره کردهاند، زنگ خطری است که مرتب به صدا درآمده درباره کاهش باروری و افزایش سالمندی جمعیت. اما وقتی درباره راهکارها صحبت میشود، گفته میشود که باروری افزایش نیافته یا ازدواج رشد نداشته است. در حالی که معتقدیم دولتها باید ابتدا این نکته را بپذیرند که سالمندی جمعیت امری حتمی است، چه باروری افزایش پیدا کند و چه نکند.
پیشبینیهای من نشان میدهد که تا سال ۱۴۳۰، جمعیت سالمندان به حدود ۲۵ میلیون نفر خواهد رسید، درحالیکه جمعیت کل کشور حدود ۹۵ میلیون نفر خواهد بود. بنابراین، از هماکنون باید برای گروههای سنی که در بازه ۳۰ تا ۴۰ سال قرار دارند، سیاستهای سالمندی فعال و موثری اتخاذ کنیم؛ سیاستهایی که سلامت این افراد را تضمین کند تا سالمندی سالم و فعال را تجربه کنند.
باید برنامهریزی کنیم تا افراد تغذیه سالم داشته باشند، سبک زندگی مناسبی را دنبال کنند و از آسیبهایی مانند تراریختهها در مواد غذایی و آلودگیهای زیستمحیطی مصون بمانند. همچنین باید شرایطی فراهم شود که این افراد اشتغال پایدار و اندوخته مالی داشته باشند، نه اینکه به خاطر تورم بالا، بیش از ۸۰ درصد درآمدشان صرف هزینههای خوراکی شود و هیچ پساندازی نداشته باشند.
این اقدامات باید در کنار هر سیاستی که در زمینه افزایش باروری اتخاذ میشود، انجام شود؛ چه آن سیاستها موفق باشند و چه نباشند. سیاستهای سالمندی سالم و فعال باید حتما در دستور کار قرار گیرد. نکته مهم دیگر این است که پنجره جمعیتی را که بهتدریج بسته میشود جدی بگیریم و به آن توجه ویژه کنیم تا بهرهوری کشور افزایش یابد.
در پایان، نکتهای که درباره کشورهای دیگر مطالعه کردهام این است که کشورهای آسیای میانه نیز با مشکلات پیری جمعیت و افزایش سالمندان روبهرو شدهاند. راهکارهای آنان در برابر این مشکل چیست؟
تجربه نشان میدهد که عوامل کاهش باروری بیشتر به توسعه اقتصادی، افزایش رفاه و فردگرایی مرتبط است که باعث میشود افراد کمتر به ازدواج و فرزندآوری تمایل داشته باشند. در اروپا، سیاستهای افزایش باروری از ۵۰ تا ۶۰ سال پیش آغاز شده و در کنار آن، سیاستهای مهاجرتی نیز برای تعدیل جمعیت اجرا میشو،. اما کشورهای جنوب شرق آسیا، بهویژه ژاپن، به دلیل نداشتن سیاستهای مهاجرتی، بهشدت درگیر سالمندی جمعیت شدهاند و این یکی از بزرگترین چالشهای آنهاست.