۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۰

دکتر علی پژهان، دکترای تخصصی جمعیت‌شناسی؛ عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی و دبیر اندیشکده سلامت جمعیت و خانواده است. از او مقالات و سخنرانی‌های متعددی در باب مقوله جمعیت و تبعات کاهش موالید به‌جای‌مانده است. «آگاه»‌ به مناسبت هفته ملی جمعیت پای صحبت این استاد نشسته است.

آگاهدر هفته‌های آغازین سال ۱۴۰۴ شمسی و باتوجه‌به قرارگرفتن در هفته ملی جمعیت، امروز شرایط جمعیتی کشور در چه وضعیتی قرار دارد و تا بسته‌شدن پنجره جمعیتی که متخصصان تصریح می‌کنند، چقدر زمان باقی مانده است؟
موضوع جمعیت در سال‌های اخیر دغدغه‌ای جدی شده و بیشتر در کانون توجهات عمومی قرار گرفته است. این موضوع به دلایل مختلف مطرح می‌شود و نگرش‌های متفاوتی نسبت به آن وجود دارد. تا امروز دو نگرش اصلی در مورد جمعیت داشته‌ایم: یکی نگرش به کمیت جمعیت و دیگری نگرش به کیفیت جمعیت.
جمعیت ایران در ۴۰ سال گذشته تغییرات گسترده‌ای را تجربه کرده، اما متاسفانه جامعه نتوانسته واکنش مناسبی به این تغییرات نشان دهد و نیازهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و آزادی‌های مرتبط را به‌درستی تامین کند. این مسئله باعث شده دغدغه‌هایی درباره آینده جمعیت کشور مطرح شود. نگرانی‌هایی که شما و بسیاری دیگر آن را حس می‌کنید، دغدغه‌ای ملی است.
در سطح جهانی نیز موضوع جمعیت به‌شدت مورد توجه قرار گرفته و کتاب‌ها و مقالات متعددی در این حوزه منتشر شده‌اند. برای مثال در ژاپن کتاب «عصا در برابر سلاح» بحث‌های فراوانی برانگیخته است که عملا به غرب هشدار می‌دهد که این کشورها باید به سالمندان خود توجه ویژه کنند. در اروپا نیز کتاب‌هایی مثل «اروپای تنهای تنها» و کتاب فیلیپ لانگمن «گهواره خالی» به موضوع کاهش باروری و پیری جمعیت پرداخته‌اند.
نکته مهم این است که نمی‌توان جمعیت را صرفا از منظر بهداشت یا اقتصاد بررسی کرد، بلکه باید آن را به‌صورت جامع و فراتر از خود جمعیت دید. اجازه دهید چالش‌های جمعیتی را خلاصه کنم: تا امروز ما فرصت بزرگی به نام «پنجره جمعیتی» داشتیم که اکثر کشورهای جهان از آن بهره‌برداری اقتصادی کرده‌اند. اما متاسفانه به دلیل نبود مدیریت علمی، نتوانستیم این فرصت را به‌خوبی به کار گیریم. این پنجره جمعیتی می‌توانست فصلی بهاری و پربار برای کشور باشد، اما تبدیل به خزان پاییزی شده و اکنون با زمستان سخت جمعیتی روبه‌رو هستیم. در این میان، مسائلی مثل افزایش طلاق و نبود تمهیدات کافی در زمینه آموزش، اقتصاد و اجتماع نیز به نگرانی‌ها افزوده است. اگر این شرایط بهبود نیابد، آینده جمعیت ایران بسیار نگران‌کننده خواهد بود.

چرا کار به اینجا رسیده است؟
 به دلیل نبود مدیریت، فقدان وفاق اجتماعی و تبدیل‌نشدن مسئله جمعیت به یک موضوع ملی؛ این موضوع به مسئله‌ای جناحی بدل شده و برخی فقط به دنبال دامن‌زدن به اختلافات هستند. کاهش باروری بحران جهانی است و ما در ایران نیز به این بحران دچاریم. شما که در رسانه‌ها فعال هستید، بهتر می‌دانید که از نیمه قرن بیستم به بعد، جمعیت به موضوعی بحث‌برانگیز در عرصه‌های علمی و اقتصادی تبدیل شده است. البته هدف ما این نیست که صرفا درباره رشد جمعیت صحبت کنیم، بلکه نگرانی اصلی کاهش باروری است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته همچون ژاپن، ایتالیا و آلمان وجود دارد.
این کاهش باروری مستقیما بر بازار کار، سیستم‌های بازنشستگی، نظام بهداشتی و اقتصادی تاثیر می‌گذارد. بنابراین، باید بپرسیم آیا کاهش باروری می‌تواند منجر به بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شود؟ آیا با کاهش نیروی کار جوان، کشور با مشکلات جدی مواجه خواهد شد؟ پاسخ واضح است: بله. با پیرشدن جمعیت، نیاز به خدمات بهداشتی و مراقبتی افزایش می‌یابد و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی دچار تغییرات اساسی خواهند شد. من می‌گویم این کاهش نرخ باروری فشار جدی و محکمی به سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی وارد می‌کند. آیا واقعا کاهش نرخ باروری وضعیت بحرانی و عمومی جامعه را در وضعیت بحرانی قرار می‌دهد؟ پاسخ مثبت است. ما اکنون باروری کمتری از سطح جایگزینی داریم. سطح جایگزینی یعنی حداقل تعداد فرزندانی که یک زن باید در طول دوره باروری‌اش داشته باشد تا جمعیت آن جامعه به‌طور طبیعی ثابت بماند و کاهش نیابد. این نرخ برای حفظ ثبات جمعیت در هر کشور یا منطقه‌ای ضروری است. اگر نرخ باروری کمتر از این حد باشد، جمعیت در بلندمدت شروع به کاهش می‌کند. اکثر کشورهای دنیا، به‌جز چند کشور آسیایی و آفریقایی، نرخ باروری کمتر از سطح جایگزینی دارند. کشورهایی مانند ژاپن، ایتالیا و اسپانیا نرخ باروری بسیار پایینی دارند، یعنی به طور متوسط هر زن کمتر از ۱.۵ فرزند دارد. این موضوع نگرانی‌های گسترده‌ای در محافل علمی، دولتی و دانشگاهی ایجاد کرده است.

تبعات این کاهش جمعیت چیست؟
کاهش جمعیت می‌تواند تبعات اقتصادی و اجتماعی سنگینی به همراه داشته باشد. کارشناسان و سیاست‌گذاران جمعیتی درباره این موضوع نگران‌اند چون نشان‌دهنده کمبود نیروی کار است و فشار زیادی به سیستم‌های اجتماعی و بهداشتی وارد می‌کند. در این کشورها، پیری جمعیت با افزایش تعداد سالمندان به‌شدت احساس می‌شود و این مسئله می‌تواند باعث کاهش رقابت‌پذیری اقتصادی و ایجاد چالش‌های مالی برای دولت‌ها در آینده شود.
در آمریکا نرخ باروری حدود ۱.۵، شرایط کمی بهتر است. چون مهاجرپذیر است و این عامل تا حدی این کاهش را جبران می‌کند؛ اما به‌هرحال نرخ باروری کمتر از سطح جایگزینی می‌تواند در درازمدت، باعث بحران‌های اجتماعی و اقتصادی شود، به‌خصوص در زمینه اشتغال و تامین خدمات عمومی.
حال بیایید تبعات کاهش نرخ باروری را بررسی کنیم:
۱. کاهش نیروی کار جوان: تعداد افراد جوان در کشور کاهش می‌یابد و این موضوع به کاهش رشد اقتصادی و افزایش بار مالی بر دوش نسل‌های میانسال و پیر منجر می‌شود. برای مثال، در ایران حدود ۱۷ تا ۱۸ میلیون نفر در بازه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال وجود دارد که به عنوان جوان شناخته می‌شوند. کاهش این جمعیت به معنای کاهش نیروی کار خواهد بود.
۲. افزایش هزینه‌های بهداشتی و خدمات اجتماعی: با پیرشدن جمعیت، نیاز به خدمات بهداشتی، مراقبتی و بازنشستگی افزایش می‌یابد. سیستم‌های بهداشتی و بیمه‌های اجتماعی باید اصلاح شوند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای جمعیت سالمند باشند.
۳. کاهش رقابت‌پذیری اقتصادی: کاهش تعداد جوانان نیروی کار، به معنای کاهش رقابت‌پذیری در عرصه‌های اقتصادی، فناوری و نوآوری است. شرکت‌ها و صنایع دانش‌بنیان که توسط جوانان فعال می‌شوند، بدون نیروی کار جوان و پرانرژی، توان رقابت در بازار جهانی را از دست می‌دهند و اقتصاد کشور ممکن است دچار رکود شود.
بنابراین، کاهش باروری یک پدیده جهانی است و مختص به یک کشور خاص نیست، اما ما روند کاهش باروری را نسبت به کشورهای دیگر سریع‌تر تجربه کرده‌ایم. دلیل آن هم تغییرات اجتماعی مانند افزایش سطح تحصیلات زنان، افزایش اشتغال زنان و تاثیر رسانه‌های جمعی است که باعث شده هویت مادری کم‌رنگ‌تر شود.

در به‌وجودآمدن شرایط فعلی مسئله جمعیت و کاهش موالید چقدر مقولات اقتصادی را دخیل می‌دانید؟ سهم حوزه رسانه و فرهنگ و شبکه‌های اجتماعی چیست؟
رسانه‌ها و سبک زندگی جدید موجب شده‌اند هویت مادری و عشق به فرزندآوری جای خود را به فرهنگ مصرف‌گرایی و فردگرایی بدهد. این تغییرات فرهنگی باعث شده مردم تمایل کمتری به فرزندآوری داشته باشند و همین مسئله نرخ باروری را کاهش دهد. هزینه و درآمد را که بررسی می‌کنند، می‌گویند فرزندآوری جزو کالاهای لوکس نیست، اما گاهی رفتارها نشان می‌دهد انگار فرزندآوری کالاهای لوکس است. کالاهای لوکس مثل ماشین، خانه و تفریحات هستند که وقتی هزینه‌بر شوند، افراد ممکن است آنها را حذف کنند. حال اگر فرزند هم هزینه‌بر شود، اولین چیزی که ممکن است از آن بزنند، فرزندآوری و حتی ازدواج است. ازدواج هم لوکس نیست و پرستیژ اجتماعی محسوب نمی‌شود.
از تغییرات اجتماعی که گفته‌ام، مثل افزایش سطح تحصیلات زنان، فشارهای اقتصادی و تغییرات در ارزش‌ها و باورها، همه این عوامل می‌توانند در کاهش نرخ باروری موثر باشند. وقتی می‌پرسند چه عواملی باعث کاهش باروری می‌شود، یکی از مهم‌ترین آنها افزایش مشارکت زنان در تحصیل و بازار کار است. نمی‌توان جلوی ورود زنان به این عرصه‌ها را گرفت. مشخص شده هرچه مشارکت اجتماعی و شغلی زنان بیشتر شود، بسیاری از زنان به جای تمرکز کامل روی خانواده، بیشتر به تحصیل و شغل خود توجه می‌کنند. تحصیلات بالاتر معمولا با تمایل کمتر به فرزندآوری همراه است و زنان بچه‌دارشدن را به تعویق می‌اندازند.

تغییر در ارزش‌ها و نگرش‌های فرهنگی نیز موثر است. امروزه بسیاری از مردم به جای تمرکز روی تشکیل خانواده بزرگ، بیشتر به استقلال فردی، خودسازی و توسعه شخصی می‌پردازند. افراد بیشتر به دنبال تحصیل، تخصص، سفرهای طولانی و جستجوی شغل ایده‌آل هستند و نگرش‌های سنتی نسبت به نقش ‌زن و مرد در خانواده و جامعه تغییر کرده است. این موضوع نیز باعث شده افراد کمتر به تشکیل خانواده فکر کنند.
یکی دیگر از دلایل اصلی کاهش باروری در ایران، تاخیر در ازدواج و تشکیل خانواده است. امروزه در سراسر جهان افراد تمایل دارند ازدواج و فرزندآوری را به تعویق بیندازند، اما تفاوت‌هایی میان ایران و اروپا وجود دارد؛ در ایران معمولا خانواده‌های فقیر زودتر ازدواج می‌کنند، در حالی که در اروپا خانواده‌های ثروتمند این کار را انجام می‌دهند. تاخیر در ازدواج دلایل مختلفی دارد؛ از جمله تحصیل، شغل، مسائل اقتصادی و دسترسی راحت‌تر به روابط جنسی که باعث می‌شود افراد دیرتر ازدواج کنند و این به کاهش شانس باروری منجر می‌شود. افرادی که دیرتر ازدواج می‌کنند معمولا تعداد فرزند کمتری دارند. برای مثال قبلاً مادر من در ۱۵سالگی ازدواج کرد و تا ۵۰ سالگی شش یا هفت فرزند داشت، اما کسی که در ۴۰ سالگی ازدواج می‌کند فرصت کمتری دارد.

مسئله بهداشت و مقولات سلامت‌محور چقدر در ماجرای جمعیت موثر است؟ 
عوامل بهداشتی و زیست‌محیطی نیز نقش مهمی در کاهش نرخ باروری دارند؛ بیماری‌ها، مشکلات بهداشتی، آلودگی محیط‌زیست، سموم شیمیایی، نیترات‌های موجود در مواد غذایی، نبود تغذیه سالم و ایمنی غذایی و مشکلات سبک زندگی مثل چاقی و فشارخون بالا، همه از این عوامل‌اند. نگرانی‌ها درباره تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا هم باعث می‌شود افراد کمتر به داشتن فرزند بیشتر فکر کنند. مثلا در تهران به دلیل شرایط صنعتی و آلودگی، جوانان نگران آینده هستند.
یکی دیگر از دلایل کاهش باروری، عدم تطابق سیاست‌های حمایتی با نیازهای واقعی خانواده‌ها است. بسیاری از کشورها سیاست‌هایی برای مرخصی زایمان، حمایت از کودکان و خدمات بهداشتی دارند، اما این سیاست‌ها همیشه با نیازهای خانواده‌ها هماهنگ نیستند. در ایران مرخصی زایمان و حمایت مالی کافی وجود ندارد و زیرساخت مناسب برای مراقبت از کودکان فراهم نیست. وقتی دولت‌ها نتوانند سیاست‌های حمایتی مناسب ایجاد کنند، والدین تمایل کمتری به داشتن فرزند اضافی پیدا می‌کنند.

مقوله پیری جمعیت و افزایش جمعیت سالخورده صرفا در حد یک عبارت به گوش مردم خورده است. کشوری که دچار پیری جمعیت شده است با چه عوارضی روبه‌رو خواهد بود؟
پیامدهای مهمی برای ساختار جمعیت و اقتصاد دارد. یکی از این پیامدها افزایش نسبت سالمندان در جمعیت است. با کاهش تعداد تولدها، جمعیت بسیاری از کشورها به سمت پیری حرکت می‌کند؛ مانند ژاپن و ایتالیا که بالاترین درصد سالمندی را دارند. این تحول ساختاری فشار زیادی به نظام‌های بازنشستگی وارد می‌کند، چون تعداد افراد شاغل کاهش یافته و تعداد بازنشستگان افزایش یافته است. این مسئله منابع مالی سیستم‌های بازنشستگی را تحت‌فشار قرار می‌دهد. هزینه‌های بهداشتی و مراقبتی سالمندان نیز افزایش می‌یابد و نیاز به خدمات درمانی، پرستاری و مراقبت‌های بلندمدت بالا می‌رود که باعث افزایش هزینه‌های عمومی می‌شود.
کاهش نسبت جمعیت فعال به جمعیت وابسته (کودکان و سالمندان) باعث می‌شود بار مالی بر دوش نیروی کار جوان سنگین‌تر شود و این موضوع رشد اقتصادی را کند می‌کند. با کاهش تولید و مصرف، نرخ رشد اقتصادی کاهش می‌یابد. برای جبران کمبود نیروی کار، بسیاری از کشورها جذب نیروی کار مهاجر را در دستور کار قرار داده‌اند. سیاست‌های مهاجرتی می‌توانند بخشی از این مشکل را حل کنند، اما باید با دقت مدیریت شوند تا تنش‌های فرهنگی و اجتماعی کاهش یابد.
تغییر در ترکیب تقاضا برای کالاها و خدمات هم پیامدی از این وضعیت است؛ در جوامع مسن‌تر تقاضا برای تجهیزات پزشکی، خدمات درمانی و مراقبت در منزل افزایش می‌یابد، درحالی‌که بازارهایی مثل اسباب‌بازی، پوشاک کودکان و سرگرمی‌های نوجوانان کاهش تقاضا دارند.
راه‌حل مقابله با این بحران چیست و چه باید کرد؟
برای مقابله با این بحران، باید از تجربیات بین‌المللی استفاده کنیم و سیاست‌های چندبعدی و هماهنگ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی طراحی کنیم. سیاست‌های حمایتی برای خانواده‌ها و والدین، کاهش موانع مالی، شغلی و اجتماعی فرزندآوری، مرخصی زایمان با حقوق برای مادر و پدر، یارانه‌های تولد و کمک‌هزینه کودک ازجمله راهکارهای موثر هستند. بسیاری از کشورها مثل سوئد و نروژ با مرخصی‌های سخاوتمندانه و حمایت‌های مالی فشار روانی و اقتصادی بر والدین را کاهش داده‌اند. می‌گویند در کشورهایی مثل فرانسه و آلمان، دسترسی به مهدکودک‌های باکیفیت و ارزان برای مادران شاغل فراهم است. این موضوع به مادران کمک می‌کند تا بدون نگرانی از بابت مراقبت فرزندانشان، بتوانند به کار و فعالیت‌هایشان بپردازند و دغدغه‌ای نداشته باشند. از طرفی، بحث انعطاف‌پذیری شغلی هم مطرح است که شامل دورکاری، ساعت کاری شناور، اشتراک شغلی و کارهای نیمه‌وقت با حمایت مالی می‌شود.
یکی دیگر از موارد مهم، ایجاد تعادل بین کار و زندگی است. دولت‌ها باید فرهنگ سازمانی‌ای را ترویج دهند که دوستدار خانواده باشد. باید شرکت‌هایی را که امکانات حمایتی برای والدین فراهم می‌کنند تشویق کنیم و فرهنگ کار افراطی، مثل آنچه را در برخی کشورهای شرق آسیا مانند ژاپن و کره جنوبی رایج است، کاهش دهیم.
همچنین مشارکت کارفرمایان در تامین فضاهایی مانند مهدکودک و تشویق سرمایه‌گذاری شرکت‌های خصوصی در این زمینه ضروری است. علاوه بر این، باید نگرش‌های فرهنگی را تغییر داده و نقش‌های جنسیتی را بازتعریف کنیم. چون پشتوانه اصلی سیاست‌های جمعیتی، حمایت از برابری در مسئولیت‌های والدینی است. وقتی زن و مرد در مسئولیت‌ها برابر باشند، تمایل مادران به فرزندآوری بیشتر می‌شود. در حال حاضر، بسیاری از زنان به دلیل احساس اینکه مسئولیت اصلی فرزندآوری با آنهاست، از داشتن فرزند منصرف می‌شوند. در ایران هم تصویر ذهنی نسبت به فرزندآوری باید تغییر کند؛ باید دید فرزندآوری را از مانعی برای پیشرفت فردی به یک بخش طبیعی و سازنده در زندگی تبدیل کنیم. فرزند نباید به عنوان مانع دیده شود، بلکه می‌تواند مسیر توسعه فردی و اجتماعی را هموارتر کند. استفاده از رسانه‌ها، سینما و آموزش‌های رسمی برای فرهنگ‌سازی مثبت در مورد خانواده و فرزندآوری، به نظر من امری ضروری است.
از طرفی، سیاست‌های هدفمند مهاجرتی هم می‌تواند کمک کند. کشورها باید از مهاجرت هدفمند برای جبران کاهش جمعیت بهره ببرند و جذب مهاجران متخصص و نیروی کار ماهر را در دستور کار قرار دهند. مدیریت ساختار سنی و جنسی جمعیت از طریق سیاست‌های هماهنگ می‌تواند پیامدهای اقتصادی و اجتماعی کاهش جمعیت را کم‌رنگ‌تر کند. راهکارها باید با سیاست‌های یکپارچه فرهنگی و آموزشی همراه باشند تا تنش‌های اجتماعی به حداقل برسد. تجربه کشورهایی مثل استرالیا و آمریکا نشان می‌دهد که باید تمرکز بر کیفیت زندگی فرزندان باشد؛ یعنی هدف صرفا افزایش عدد جمعیت نیست، بلکه باید کیفیت زندگی کودکان و والدین تقویت شود. در بلندمدت، این نگاه به تقویت اعتماد والدین به آینده و ارزش فرزندآوری منجر خواهد شد. این مسئله پیچیده است و راه‌حل ساده ندارد، اما بی‌توجهی به آن می‌تواند به بحران‌های اقتصادی، فروپاشی نظام‌های بازنشستگی و بحران‌های فرهنگی بینجامد. در نهایت، با رویکردی چندلایه و آینده‌نگر، می‌توان تعادل پایدار جمعیتی را بازسازی کرد. این بحران صرفا یک بحران جمعیتی نیست، بلکه یک بحران اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. بنابراین باید در جامعه انسانی با هوشمندی عمل کنیم. کشورهایی مثل ژاپن، کره جنوبی و کشورهای اسکاندیناوی با اقدامات بلندمدت چندبعدی، رفاه خانواده‌ها و تعادل بین زندگی شغلی و خانوادگی را ترویج داده و از نقش پدران در مراقبت از کودکان حمایت فعال کرده‌اند. ما نیز می‌توانیم با استفاده از این تجارب و ادبیات، به سمت آینده‌ای بهتر حرکت کنیم تا اثرات منفی این مسائل بر ما کاهش یابد.