آگاه: خرمشهر، شهری که ۳۵ روز با تفنگ نیمهاتوماتیک، گلولههای جیرهبندی و خمپارههای دستی مقابل ارتش زرهی و آموزشدیده عراق ایستاد. خانهبهخانه، کوچهبهکوچه، با ایمان، اشک و امید. در همان سال، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در گزارشی محرمانه که بعدها منتشر شد، نوشت: «موفقیت ایران در خرمشهر نشاندهنده روحیه بالا و فرماندهی انعطافپذیر شبهچریکی سپاه پاسداران است.» سوال اما اینجاست: چه شد که ورق برگشت؟ با کدام قدرت نادیده، این مسیر غیرممکن پیموده شد؟
پاسخ بخشیاش در بغداد بود؛ جایی که پس از شکست خرمشهر، صدام حسین از شدت خشم و شوک، دستور اعدام چندین ژنرال ارشد از جمله فرمانده لشکر ۹ زرهی را صادر کرد. این، نشان از وسعت ضربهای داشت که حتی درونیترین لایههای ارتش عراق را از هم پاشاند.
از همان نخستین روزهای تجاوز، امام ایستاد. وقتی سیاسیون لیبرال اصرار به زمان خریدن و آتشبس داشتند، امام گفت: «تا وقتی متجاوز در خاک ماست، مذاکره نمیکنیم.» این منطق، معادله جنگ را از «مدیریت بحران» به «پیروزی قطعی» تغییر داد. امام فقط فرمانده میدان نبود؛ او دکترین جنگ را عوض کرد. روزنامه فرانسوی لوموند در ژوئن ۱۹۸۲ نوشت: «آزادسازی خرمشهر، سیلی استراتژیک به صدام بود.» این تحلیل، نشان میداد که مسئله فقط یک شهر یا یک نبرد نیست؛ این یک الگوی مقاومت بود.
خرمشهر تنها یک شهر نبود؛ یک نماد بود. نماد اینکه «مردم»، وقتی در دالان تصمیمگیریهای بزرگ جای بگیرند، خاک را هم آزاد میکنند. در روزهای اشغال، هر قدر که برخی مسئولان رسمی بیاعتنا بودند، همان اندازه جوانان و نوجوانان خوزستان، از خانه خود سنگر ساختند. پشت درهای هر خانه، یک تیرانداز بود. پشت هر دیوار، یک مدافع وطن.
خرمشهر تنها یک جغرافیا نیست. خرمشهر، یک مدل است؛ برای کشوری که در شدیدترین فشار تحریم تاریخ و محاصره بیامان سیاسی، همچنان زنده است و پیشرفت میکند.
خرمشهرِ امروز، در سطرهای بودجه گم شده، در بخشنامههایی که تولید را خفه میکنند، در بانکی که وام به تولیدکننده نمیدهد، اما مالساز را پیشپیش تامین مالی میکند. خرمشهرِ امروز کارخانههایی است که با چراغ خاموش تعطیل میشوند و کسی نمیپرسد چرا. اگر خرمشهر را روزی رزمندگان گمنام آزاد کردند، خرمشهرِ امروز هم با مردمی آزاد میشود که نه در صف ارز رانتی، که در صف ابتکار، زحمت در میدان اقتصاد ایستادهاند.
امروز وقت آن است که باور کنیم: همانطور که «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، اقتصاد کشور را هم خدا نجات خواهد داد؛ اما نه با معجزه بدون مجاهدت. با مردمانی که پشت خاکریز تولید میایستند و در میدان فرهنگ و آموزش، سنگر میسازند، با جوانانی که وسط ناامیدیها، هنوز به ساختن فکر میکنند.
خرمشهر تنها یک تاریخ نیست؛ یک دلیل است. دلیل اینکه ایمان، اگر با اقدام همراه شود، ناممکن را ممکن میکند. و اگر امروز نسخهای برای اقتصاد، سیاست و فرهنگ میخواهیم، باید دوباره به همان سنگرها نگاه کنیم. همانجا که دنیا به ما خندید و ما خدا را باور کردیم و خودمان را. و نتیجهاش شد خرمشهر؛ شهری که سقوطش یک تراژدی بود، اما آزادیاش افسانه نشد؛ واقعیت شد. خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ اما به دست کسانی که باور کرده بودند میتوان، حتی وقتی همهی جهان میگفتند: نمیتوان.
آزادی خرمشهر افسانهای که واقعیت شد
محمد مقدم _ دبیر فضای مجازی
۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۹
خبرگزاریهای بینالمللی تا دو روز، از مخابره رسمی خبر طفره رفتند. وقتی در سوم خرداد صیاد شیرازی پشت بیسیم خبری عجیب داد: «الان ارتش دشمن صف کشیدهاند برای اسارت!» آزادی خرمشهر را هیچکس باور نمیکرد.