آگاه: در این مکتوبات، بهطور نمادین، «شهر» پیامبر مدرنیته و «پرسهزنی» مذهب او نامیده شده است. در واقع به یک معنا، تلاش وافری برای تولید مناسک بهمنظور «مصرف» فضاهای شهری صورت گرفته و هر روز به کموکیف آن اضافه میشود. ترویج مناسک مصرف و تعبد به ادای آن، بهقدری عام و طبیعی میشود که امکان فکرکردن به آن یا محل سوال واقعشدنش سخت و عجیب بهنظر میآید. در واقع پرسهزن، مومنِ متعبد و مقلدِ «مناسک مصرف» است. مناسک مصرف به حدی جدی است که برخی متفکرین و تئوریسینهای غربی را معطوف بهنظرورزی پیرامون تعریف پرسهزنی و خصوصیات پرسهزن کرده است. در یک جمله میتوان پرسهزنی را بهنوعی «عمل گمشدن در شهر» تعریف کرد. خصوصیات پرسهزن نیز مبتنی بر همین تعریف عبارت است از: الف. حرکت بیهدف و بیجهت. ب. مشاهده مناظر شهری و نگاه انتقادی (نگاه خیره و سوءظن آلود) به کنشگران شهری ج. اشغال فضای خیابان با هدف مصرف فضای آن.
اگر بخواهم این ادبیات شیک علمی را ترجمه واقعی و میدانی کنیم، باید گفت خروجی حرکت بیهدف و بیجهت، همان «ولگردی» است. خروجی دیدن مناظر شهری و نگاه انتقادی، همان «چشمچرانی» و نگاه خیره است. خروجی اشغال فضای خیابان نیز، پاتوقسازی است. تقید پرسهزن به مناسک مصرف هم مقطعی و نوبهای نیست. هرروزه و هر ساعت او در حال ولگردی، چشمچرانی و پاتوقسازی است. در واقع هنر نظام سرمایهداری در چنین صورتبندیهای شیکی از بطالت جلوه میکند. عاطلوباطل چرخیدن در خیابان تبدیل به یک ارزش و آن ارزش تبدیل به یک منسک (پرسه زنی) میشود. خیابان و سوژههای درون آن نیز متناسب با چنین مناسکی تنظیم میشود. هم خیابان و هم موضوعها و انسانهای شهری خود را مستعد بیشتر دیدهشدن میکنند تا مبادا به مناسک مصرف لطمه بخورد. بقای زیست شهری سرمایهدارانه به وجود چنین نهادسازیهایی و اصرار بر توسعه آن است. صنعت مد، دقیقا در راستای تداوم همین منطق شکل گرفته است. انواعواقسام مدلهای بدنسازی و مدیریت بدن، انواعواقسام شیوههای تغییر ظاهر و... دیگر مظاهر همین مناسکسازیهای بیامان است. در مقابل این نظم تمامیتخواه و فربگی بیوقفه مناسکی، مردم دیندار ایرانی به نقد این وضعیت پرداخته و بدیلهایی را در مقابل چنین صورتبندیای از بطالت، عرضه داشتهاند. شادپیمایی غدیر یکی از همین ابتکارات با هدف خروج از وضعیت بطالت است. راهپیما، جای پرسهزن را میگیرد. ملاحظه (دیدن با احتیاط) جای مشاهده (دیدن بیقید) را میگیرد و بازپسگیری خیابان از فضای مصرفی به نفع مردم صورت میگیرد. در واقع با این توضیح، امکانی که دین و این مناسبات دینی به مردم ایران داده است، فراروی از نظم تمامیتخواه سرمایهداری در مدیریت فضا و مناسک مصرف است. نیاز مردم ایران به این امکانات آنی تا حدی است که چنین گشودگیهایی را با استقبال بینظیر، همراه میکنند. مردم در برابر فربگی مناسک مصرف و مذهب نظام سرمایهداری، به دنبال یافتن راههای خروج و رهایی هستند. اربعین، غدیر و محرم تنها بخشی از این امکانات و موهبتهای دینی هستند. وضع الان آنان بازگشت ناخودآگاه به دین برای رهایی از چرخه بطالت و عبور از فناوریهای توجیه بیهودگی است. زندگی شهری در معرض تهدید فربگی مناسک سرمایهداری است؛ مردم فهمیدهاند این دین است که چنین تهدیدی را خنثی و بیاثر میسازد. اساسا دین علیه فربگی مناسکی است.