۵ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۴

 علیرضا احمدی قره‌زاغ - پژوهشگر :  در بحبوحه تقابل تاریخی ایران با رژیم کودک‌کش اسرائیل، کشور در موقعیتی حساس قرار دارد که بیش از هر زمان دیگری، نیازمند انسجام ملی و هم‌افزایی ظرفیت‌های اجتماعی است. تجربه جنگ‌های کلاسیک در تاریخ معاصر منطقه نشان داد که سلاح، تکنولوژی و توان نظامی هرچند موثر، اما بدون مشارکت و پشتیبانی مردم، به حداکثر کارآمدی خود نمی‌رسد. امروز اما عرصه جنگ، صورتی فراتر از میدان‌های نظامی به خود گرفته و مقابله با دشمن، در میدانی موسوم به «جنگ ترکیبی» ادامه می‌یابد؛ میدانی که در آن «اعتماد مردم به مسئولان» به سان سلاحی نامرئی اما بازدارنده، نقش کلیدی در تولید قدرت نرم و برتری راهبردی کشور ایفا می‌کند.

آگاه: الگوی جدید تهدید دشمن؛ «جنگ ترکیبی» است. امروز رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن پس از ناکامی در عرصه نظامی مستقیم، تمرکز خود را بر عملیات روانی، جنگ رسانه‌ای و تحمیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی قرار داده‌اند. این جنگ‌های ترکیبی یا هیبریدی، مرز میان جبهه نظامی و غیرنظامی را از میان برداشته‌اند و دشمن تلاش می‌کند تا با دستکاری سرمایه اجتماعی کشور، دلبستگی مردم به ساختارهای رسمی و نیروهای دفاعی را تضعیف کند. شواهد نشان می‌دهد که در اغلب مواقع، ناکامی دشمن در تحقق اهداف خود، نه صرفا ناشی از قدرت سخت (تسلیحات یا فناوری) ایران بلکه معلول پیوند عمیق مردم با نظام و اعتماد نسبی آنان به کارآمدی مسئولان بوده است؛ اعتماد و سرمایه‌ای که باید دانست اگر تضعیف شود، هیچ ارتشی به تنهایی قادر به دفاع از کشور نخواهد بود.
زیربنای انسجام و مقاومت در جنگ ترکیبی اعتماد عمومی مردم به مسئولین است. مفهوم سرمایه اجتماعی، طی سال‌های گذشته به یکی از مباحث کلیدی علوم اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است. هرگاه اعتماد عمومی به کارکرد مسئولان تضعیف شود، فضای بی‌اعتمادی، بدبینی و سردی عمومی افزایش یافته و بحران‌ها عمق می‌یابد. در عوض هرگاه مردم احساس کنند مسئولان آنان، دغدغه مشکلات واقعی جامعه را دارند و صادقانه به آنان خدمت می‎کنند، حتی در سخت‌ترین شرایط (مانند تحریم‌ها، حملات روانی یا جنگ‌های ترکیبی‌) حاضر به ایثار و مقاومت خواهند بود. مطالعات جامعه‌شناسی بحران و تجربه تاریخی دفاع مقدس نشان می‌دهد که هر مقدار پیوند میان مردم و مسئولان و بالاخص ولی فقیه تقویت گردد، ضریب نفوذ عملیات روانی دشمن به شدت کاهش می‌یابد و موج شایعات، ناامیدی و بی‌عملی خنثی می‌شود.
اعتماد مردم به امام مسلمین و مسئولین متعهد در بحران‌های بعد از انقلاب اسلامی، نقش‌آفرینی موثر ایفا کرده است. در ۳۰ سال اخیر، نمونه‌هایی مانند سیل و زلزله‌های گسترده، شیوع کرونا و رخدادهای امنیتی نشان داد هرکجا اعتماد مردم به شفافیت و کارآمدی مسئولان پررنگ بوده، کشور بحران را سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر پشت سر گذاشته و برعکس، هرجایی که مدیران دچار فاصله از مردم یا وعده‌های واهی شده‌اند، اعتماد عمومی ضربه خورده و دشمن فرصت نفوذ یافته است. امروزه نیز در فضای افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی، دشمن با القای بی‌اعتمادی و برجسته‌سازی خطاهای مدیریتی، سعی در القای بی‌اعتباری ساختارها دارد. در این شرایط حساس رمز بقای کشور تقویت اعتماد جامعه به مسئولان نظام و نظام‌مندی آنان است.
مهم‌ترین راه‌کارهای عملی برای تقویت اعتماد عمومی، عبارت‌اند از: شفافیت و اطلاع‌رسانی صادقانه در سخن و عمل بدون سانسور و در سریع‌ترین زمان ممکن برای مردم به منظور پیش‌دستی در برابر شایعات و پروپاگاندا؛ پاسخگویی و پذیرش خطا و برنامه‌ریزی برای جبران آن؛ حضور میدانی و بی‌واسطه مسئولان در کنار مردم و الگوگیری از جبهه‌های دفاع مقدس؛ مبارزه جدی با فساد اداری و اقتصادی و رانتو اعلام شفاف نتیجه آن به مردم؛ تقویت رسانه‌های ملی و تبیین‌گر و انقلابی با شنیدن نقدها و طرح مشکلات واقعی در رسانه ملی؛ توزیع عادلانه امکانات، مناصب و توجه به مناطق کمتر توسعه‌یافته؛ جوان‌گرایی و توجه به نخبگان و نیروهای جوان و متخصص، باعث ایجاد و تقویت امید و نشاط اجتماعی و اطمینان خاطر نسل جدید نسبت به آینده کشور می‌شود.

نتیجه‌
در هر جنگی، ابزارها و تاکتیک‌ها اهمیت دارند اما چیزی که ملت را به پیروزی می‌رساند، اعتماد متقابل و پیوند قلبی میان مردم و مسئولان است؛ پیوندی که در زیرساخت خود، ریشه در رفتار صادقانه مسئولان، مبارزه با فساد، شفافیت اطلاعاتی و مسئولیت‌پذیری دارد. اگر در میدان جنگ ترکیبی نیز این سرمایه حفظ شود، هر توطئه دشمن در نطفه خنثی می‌گردد و جامعه با قدرت از بحران عبور می‌کند. حقیقی‌ترین قدرت راهبردی امروز ایران در برابر رژیمی چون اسرائیل و طراحی‌های پیچیده غربی، نه صرفا سامانه‌های دفاعی یا موشک‌های هوشمند که «اعتماد مردم به مسئولان» است؛ سلاحی نامرئی که دست ایران را در هر میدان، برتر نگه خواهد داشت.