ملتی که امام شد...

سعید توتونکار ـ روزنامه‌نگار

آگاه: بر اساس آیات صریح قرآن ابراهیم و پیروانش علیهم‌السلام الگوی مومنان هستند.
قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ...
 لذا خداوند متعال در این کتاب مقدس پرداخت مفصلی برای معرفی این الگوی ناب و شاخصه‌های الگوگیری از آن عالی‌جناب دارد. قرآن کریم به شخصیت ابراهیم علیه‌السلام و فرزندانش یعنی اسحاق و اسماعیل و فرزندانشان علیهم‌السلام می‌پردازد. زیرا ادیان ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام هر سه نسبتی با ابراهیم و جانشینانش دارند. همه پیروان این ادیان به مقام ابراهیم و نسبتی که با او دارند، می‌بالند و گویی آن برگزیده خدا، پدر امت بزرگی است که اکثریت مردم زمین را در بر می‌گیرد و می‌تواند نقطه اتحاد و رفع تفرقه و نزاع و نفرت و جنگ باشد.
ابراهیم علیه‌السلام در نگاه قرآن تنها پیامبر نیست؛ امام هم هست. خداوند او را امت نیز می‌نامد. شخصیت ابراهیم علیه‌السلام هم مدافع جمعیت است و هم تامین‌کننده جامعیت. لذا خداوند متعال همواره ما را متوجه ایشان فرموده تا پیروی صحیح و صادقانه از او موانع رشد و کمال زندگی بشر در زمین را آسان و پیش‌دستانه برطرف کند. لذا هیچ پوشیدگی و کتمانی درباره ایشان و وارثانش وجود ندارد و کتاب الهی با صراحت تمام درباره آنچه ابراهیم علیه‌السلام به آن می‌اندیشیده و بر اساس آن می‌زیسته و دیگران را به‌سوی آن دعوت می‌کرده یا راجع به کسانی که با آنان دشمنی داشته و تا پای جان خود و عزیزانش علیه آنان مبارزه می‌کرده، سخن گفته است. لذا ما آیات مفصلی راجع به پدرانه‌های ابراهیمی و روش و منش آن بنده بزرگ خداوند داریم. این مقدمه نسبتا مفصل در معرفی پیامبر بزرگ خدا بی‌ارتباط با وضع کنونی جهان به‌خصوص منطقه جنوب غرب آسیا که از قضا خاستگاه ابراهیم نیز هست، نیست. جایی که عده‌ای به بهانه پیروی از ابراهیم علیه‌السلام بزرگ‌ترین جنایت‌های شناخته شده بشری را علیه مردمان منطقه ما به‌ویژه مسلمانان و به صورت خاص و متمرکز مردم فلسطین مرتکب می‌شوند و عده‌ای دیگر که به ظاهر معتقد به ابراهیم علیه‌السلام هستند، از این جنایت‌ها پشتیبانی و حمایت می‌کنند. اگر لابه‌لای گفت‌وگوهای جنایت‌کاران را جست‌وجو کنید، خود و رفتار خود را به خداوند متعال نسبت می‌دهند و برای موفقیت در جنایت‌هایشان نام او را به‌دروغ بر زبان می‌آورند و هر گاه توانستند پرونده سیاه خویش را به جنایتی بزرگ‌تر آلوده کنند، باز هم منافقانه نام خداوند را به عنوان سپاسگزاری به دهان ناپاک خود می‌رانند؛ در حالی که خداوند از آنان بیزار است و هیچگاه وعده همراهی و نصرت به آنان نداده است.

و اما  ما  و  ابراهیم...
در روزهای اخیر باند تبهکار اسرائیل که سعی می‌کند با نماد و نمود دینی، خود را بازمانده نسل پیامبران و تحقق اراده آخرالزمانی خداوند بنامد، خائنانه و جنایت‌کارانه بر بخش‌هایی از سرزمین ایران سربلند تجاوز کرد. خون پاک تعدادی از ایرانیان پاکزاد، پاک‌نژاد، پاک‌روان، پاک‌آیین را با این خاک پاک در هم آمیخت. به این امید که مردم ایران از وحشت هجوم بیگانه و رهایی از سختی روزگار مبارزه چندین دهه‌ای خویش، دل از ملک و ملت خویش ببرند و علیه نظم انقلابی خویش بشورند و مسیر غلبه خواست صهیونیسم جهانی را بر تقدیرات خویش هموار کنند. اما ناگهان پدیده‌ای عجیب و نادر که در محاسبات آنان نمی‌گنجید، تمام معادلات واقعه را تغییر داد و صحنه را به‌کلی دگرگون ساخت.
شاید این اشتباه بزرگ ناشی از دو چیز باشد. یکی ملت‌سازی جعلی آنان برای سرزمین‌های اشغالی و درکی که از ملت‌سازی با قتل و غارت و تجاوز و جنایت و باج و التماس برای خود دارند و بارها آن را در سرزمین‌های مختلف از جمله فلسطین اشغالی آزموده‌اند. یعنی آنان به‌ندرت طعم داشتن یک ملت اصیل را چشیده‌اند و ملت برای آنان که همواره برای ملت‌سازی به زور و ارعاب و تهدید و تطمیع متوسل شده‌اند، تعریفی غریب دارد. رفتار با ملت را نمی‌دانند و بر همین اساس روح تجاوز و سلطه آنان در میان مردمان همواره تولید بحران می‌کند.
دلیل دومی که می‌تواند باعث اشتباه آنان شده باشد، این است که ایشان ملت ایران را نمی‌شناسند. آنها نه تاریخ ما را و نه جغرافیای ما را و نه استعدادهای ما را و نه اراده‌های ما را نمی‌فهمند. لذا گمان می‌کنند ما ملت مرده‌ای هستیم که اگر هجوم بیاورند مرعوب و پراکنده خواهیم شد؛ در حالی که با مقاومت شدید و اتحاد حداکثری و پاسخ کوبنده و اراده قاطع ملت مواجه شدند. همان‌طور که انقلاب ما را نفهمیدند، دفاع ما را نفهمیدند، ایستادگی ما و استقلال ما و رشد و پیشرفت ما را نفهمیدند، واکنش ما را نیز در این تجاوز آشکار پیش‌بینی نمی‌کردند. گویا محاسبه غلط آنان به نظام فکری مسلط بر آنان باز می‌گردد.
روز اول جنگ هجوم ناجوانمردانه‌ای را علیه مردم ما تدارک دیدند، نشانه‌های آشکاری از درنده‌خویی و سفاکی شیطانی آنان داشت. با خیالی باطل برخی بزرگان و سرآمدان علمی و اجرایی ملت ایران را هدف قرار دادند تا بدنه مردمی، بی‌جان و بی‌اختیار، پریشان و پراکنده شود و تن به فساد و عفونت شورش و تجزیه دهد. اما در عرض چند ساعت روند امور تغییر کرد و نقشه‌های چندماهه و چند ساله و هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های گزاف بر بادرفت و دشمن مشت محکم اول را در خانه خویش دریافت کرد.
به نظر می‌رسید طرح دشمن حائز نشان قوی‌ترین مهندسی و دقیق‌ترین اجرا و عمیق‌ترین و عظیم‌ترین پشتیبانی باشد؛ اما چرا به شکست و التماس توقف آتش انجامید؟!
این شکست مفتضحانه حاصل فریب بزرگی است که دشمن به دست خود دچار آن شده و رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله تعالی طی چند دهه همواره به آن اشاره و تاکید داشته‌اند. محاسبات دشمن از مردم ایران غلط است. لذا اقدامات دشمن علیه ایران همواره با شکست مواجه می‌شود. اما چون نمی‌داند کجای راه را اشتباه رفته و به راهنمایی‌های حکیم الهی و ولایت‌فقیه اعتماد و ایمان ندارد، باز هم خطای خود را تکرار می‌کند و مسیر وارونه را مکرر می‌آزماید.
حکومت‌های مادی متکی بر اشخاص هستند و حکومت‌های معنوی متکی بر شخصیت‌ها. این همان رمزی است که دشمنان ما درباره مردم ایران درک نمی‌کنند. آنها دستاورد قدرتمندی از حکومت کمی دارند؛ اما فهم بسیار ضعیفی از حکومت کیفی دارند. زیرا اساسا در وادی ایمان و معنویت گمراه و بیگانه‌اند. لذا هیچ‌گاه به‌درستی درک نمی‌کنند که چرا و چگونه مردم ایران قیام کردند و حکومت مستبد وابسته پهلوی را سرنگون کردند و با اینکه رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی قدس‌الله نفسه الزکیه در تبعید به سر می‌بردند و تمام رهبران انقلاب و پیش‌گامان آن همواره در تبعید و زندان و حصر و مراقبت و محدودیت شدید بودند، مسیر انقلاب ادامه پیدا کرد و بدون ابزارهای رسانه‌ای فراگیر فعلی، اتحاد کلمه شکل گرفت و پیروزی به دست آمد!
آنها دائما رفتار غلط را بر اساس تشخیص غلط تکرار می‌کنند. حذف و ترور بزرگان و رهبران و سرآمدان مردم ایران. هر چند این مسیر باطل را پیشینیان آنان درباره پیامبران و امامان و پیروان آنان هزاران هزار بار آزموده‌اند و به نتیجه نرسیده‌اند. آیا حذف یکباره سران امت شدیدتر و بی‌رحمانه‌تر از کربلا اتفاق افتاده است؟! آن روز نیز دشمن متحیر از نتیجه عکس اقداماتش چاره‌ای جز ادامه جنایت ندید، هر چند نتیجه دلخواه را به دست نیاورد. تجربه چندین دهه مبارزه مردم انقلابی ایران نیز جز این نیست. رمز و راز این داستان کجاست؟!
دشمنان ما مفهوم روابط جانانه و خودمانی امام و امت را نمی‌فهمند. دقیق‌ترین و قوی‌ترین ابزارهای هوش مصنوعی و جاسوسی و شنود و رصد و تحلیل داده، تنها نشانه‌های میرا و ضعیف را به دست می‌دهد. آنچه که در دسترس کارشناسان خبره آنان قرار نمی‌گیرد، روابط روحانی و اتصالات معنوی و ایمان و امید جاری در لایه‌های وجدانی مردم ایران است که حتی در دوران غیبت کبری ارتباط با امام‌زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را از دست نمی‌دهد و حتی در دوران تبعید، ارتباط با مرجع و پیشوای انقلابی خویش را حفظ می‌کند و حتی در دوران سخت جنگ و ترور و وحشت و جنایت راه‌وروش امام و رهبر خویش را گم نمی‌کند. چگونه این اتفاق ممکن است؟!
ارتباط با ولی جامعه در میان مومنان تابع نسبتی خاص بین امام و امت است. نسبتی عمیق، وجدانی و منتشر که برای دیگران قابل صید و رویت نیست. لذا آنچه که دیگران درباره شیوه رهبری اولیای الهی درک نمی‌کنند. ماموریت ولایت‌فقیه که در امتداد حرکت پیامبر اعظم و اهل‌بیت آن حضرت (علیهم صلوات الله) قدم برمی‌دارد، اجتماعی‌کردن امامت و هدایت و جامعه‌سازی بر اساس آن است. در جامعه مومنان شخص معین نشانه و پرچم رهبری است، اما این شخصیت امام است که در جامعه راهبری می‌کند. شخصیتی که می‌تواند در یک تن باشد و یا در تن یک ملت دمیده شده باشد یا حتی شیوعی جهانی داشته باشد. یک الگوی فراگیر که با همه مردم به اشتراک گذاشته می‌شود. نوعی تربیت عمومی و هدایت عامه برای اینکه هر کس به استقلال هویتی برسد و اتصالات اجتماعی خویش را نه منفعلانه و از سر ضعف که فعالانه و از سر اقتدار برقرار کند.
آنچه که دشمن می‌بیند و برای آن طرح می‌ریزد، بخش کوچک و سطحی واقعیت است. در پنهانی جامعه مؤمنان جریانی برقرار است که تنها با عنصر باور امکان کشف و تجربه آن ممکن است. لذا حتی منافقان که به ظاهر شکل‌وشمایل دوستان را دارند دسترسی به آن راز را ندارند. لذا حتی کسانی که پس از مدتی عنصر ایمان را از دست می‌دهند، ناگهان خود را گم‌گشته و متحیر می‌یابند و نسبت‌های جانانه خود را فراموش می‌کنند و همچون جسدی بی‌جان امکان درک حیات مؤمنانه را دیگر ندارند. 
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (سوره مبارکه حشر۱۹)
پس این گنجینه عظیم همواره در میان باورمندان پنهان می‌ماند. اما درباره کدام ایمان سخن می‌گوییم؟!
مقصود ما چهار ایمان امام امت است که آنها را نه برای خود که برای عموم مردم می‌خواهد و ترویج و تبلیغ می‌کند. لذا ولی فقیه طی ده‌ها سال همواره مشغول دمیدن شخصیت نظام‌مند استوار بر باورهای اصیل خویش در میان آحاد ملت است. همان چیزی که یک ملت را امت می‌کند. همان‌طور که یک شخص همچون ابراهیم را امت می‌کند و همان‌طور که می‌تواند تمام مردم جهان را به یک امت تبدیل کند. باور به خداوند و حکمت و حکومت او، باور به مردم و عزت و کرامت و نقش تعیین‌کننده آنان، باور به نظام‌سازی اسلامی و انقلابی بومی و مستقل و حقانیت دفاع از آن و باور به آرمان استکبارستیزی و استبدادزدایی و مبارزه با ظلم در تمام مراحل فعالیت‌های فردی و اجتماعی.
ملت ایران در جریان رشد انقلابی خویش به اتحادی وثیق و عمیق رسیدند. ایرانیان خود یک امت‌اند. این مرتبه‌ای تشدید شده از روابط مردم است. این همان چیزی است که دشمن درک نمی‌کند. لذا دوگانه امت - ملت را برای فریب مردم از میان چیزهایی که شنیده می‌تراشد و جلو می‌برد؛ اما درست در نقطه اقدام، ملت را امت می‌یابد. یک جمعیت چند ده‌میلیونی فشرده که ارتباطی معنی‌دار و جانانه با هم دارند، نه نسبتی توده‌ای و انفعالی و ضعیف. هنگام خطر صدها و هزاران بار مردم ایران نشان داده‌اند یکپارچه، یک‌تن و یک‌جان هستند. این یعنی این ملت، امت است. یعنی شخصیت امام در بین آحاد مردم تجربه و تمرین و تثبیت شده و کنش‌ها و واکنش‌ها بر اساس آن روح پنهانی شکل می‌گیرد. شاید گردوغبار زباله‌های فرهنگی و تمدنی انباشته غرب در کشورهای به اصطلاحِ استعمارگران، جهان‌سومی، طی صده اخیر بر چهره برخی ایرانیان دشمن را به اشتباهات بزرگ وامی‌دارد؛ اما در همین روزهای اخیر دیدیم که تکانه جنگ، چطور این گردوغبار را کنار می‌زند و هسته سخت روح منسجم و شکل‌یافته ایرانی را آشکار می‌کند. ققنوس برمی‌خیزد و سیمرغ پر می‌گشاید. جماعتی که ناگهان قیام می‌کنند و تمام آنچه چندپارگی و تفرقه به نظر می‌رسید، رنگ می‌بازد و بدنه واحد ایرانی آشکار می‌گردد و برای دفاع از حیات خویش حرکت می‌کند.

نقش امام در امت اسلام چیست؟! نقش ولی فقیه در جمهوری اسلامی ایران چیست؟!
نقش رهبر در جامعه اسلامی توزیع و ترویج شخصیت امام در میان آحاد امت است. تبلیغ شاخص‌ها و تکثیر شاخصه‌ها بین مردم تا به استقلال شخصیتی برسند و حیات وجدانی و وجدان عقلی و عقل جانانه پیدا کنند. مسئولیت ولی‌فقیه عمومی‌کردن امامت است، نه انحصار آن. لذا در هنگام سختی ثمره تلاش رهبر الهی کشف می‌شود و در میانه آزمون‌های سخت معلوم می‌گردد که چه کسانی تا چه میزان توانسته‌اند، نرم‌افزار امامت و ولایت را در جسم و جان خویش نصب و مستقر و راه‌اندازی کنند و از آن پاسخ دریافت کنند.
لذا حتی زمانی که بین امام و امت فاصله ظاهری می‌افتد، روابط باطنی در جریان است. امام بر این اساس به امت اطمینان دارد و بدون اینکه رفتاری را بر آنان تحمیل کند، منتظر واکنش آنان در لحظات امتحانات ملی می‌ماند. سعه صدری الهی و ایمانی که مقصدی تربیتی دارد تا هیچ گاه مردم گرفتار استبدادهای خرد و کلان داخلی و استکبارهای خرد و کلان خارجی نگردند. تا هیچ‌کس نتواند با محاصره ملت آنها را محروم و تحقیر کند.
وقتی شخصیت الگو، در میان مردمی تکثیر شد، آنگاه هر فرد خود یک امت است. همچون ابراهیم. در تنهایی خویش هم در مرکز عالم است و نقش و نقشه خود را می‌داند. اقدام می‌کند و از قضا با تمام هم‌مسلکان خویش هماهنگ و همراه است. لذا ما بارها و بارها شاهد حضور خودجوش و همایش‌های به ظاهر هماهنگ نشده بوده‌ایم که به حساب‌وکتاب ظاهری نباید باشد. حال به این نکته مهم اشاره باید کرد که نقش ولی‌فقیه در انقلاب اسلامی و به تبع آن جمهوری اسلامی ایران، ازبین‌بردن حکومت‌های استبدادی و استکباری شخصی شده و حزبی شده و گروهی و صنفی و نژادی شده و پیاده‌کردن شخصیت الگوی معتبر انسان متعهد و متخصص و مستقل در جامعه و اولویت‌دادن و ارزش بخشیدن و پیش راندن آن است. این یعنی همگان می‌توانند در آن مشارکت کنند و هر چه این مشارکت بیشتر باشد قدرت این پیشاهنگی بیشتر خواهد بود.

اکنون سوال دیگر این است که نتیجه این رویکرد چه خواهد بود؟!
قرآن کریم در آیات متعدد در صدد پاسخ به این سوال است. در آیه ۱۴۳ سوره مبارکه بقره امت اسلام را امت وسط و نمونه و الگوی مردم معرفی می‌فرماید.
وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا
در واقع مرحله بعدی تکوین امت که ارتقای یافته ملت است، اسوه بودن برای مردمان و امامت بر متقین است.
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ
ملت ایران در سیر تطور انقلابی خویش ابتدا به مقام امت و سپس به مرتبه امامت می‌رسد. به این معنی که اولا الگوی همه مردمان جهان است و دوم الگوی ملت‌های مومن و پرهیزگار.
در پیروزی اخیر مردم ایران بر دشمن صهیونی شاهد شوروشوق جهانی از سوی مردمانی بودیم که شاید به‌حسب ظاهر ارتباطی با ما ندارند. موج فتح و پیروزی ما، تبدیل به جشنی در دل مردمان جهان شد و نشان داد که بسیاری از انسان‌ها در انتظار یک قدرت نجاتگر هستند. قدرتی که بتواند گردن مستکبران را بشکند و آنها را بر سر جای خویش بنشاند. قدرتی که جنایت‌کاران را زیر پا له کند و به بیچارگی و التماس وادارد.
لذا هم ملت‌های مسلمان پیروزی ایرانیان را جشن گرفتند و تبریک گفتند و هم مردمان دیگر سرزمین‌ها و عقیده‌ها و ادیان. زیرا این یک پیروزی برای انسان در برابر شیطان بود و فطرت انسانی در هر کجای جهان به آن واکنش مثبت نشان داد. این همان مقام امامت و پیشوایی ملت ایران برای ملت‌های جهان است. این همان آینده است. الگو بودن مردم انقلابی ایران برای مستضعفان جهان. حال می‌توان به‌خوبی فهمید که چرا حکومت‌های طاغوتی و مستکبر دور و نزدیک، در این چند دهه حتی یک آن از ما غافل نبوده‌اند و به هر بهانه و امکانی که در دست دارند، بر ما هجوم آورده و شوریده‌اند.
به محض پیروزی انقلاب برآورد دشمن چنان بود که ما ضعیف‌ترین ملت‌ها هستیم. پس جریان خیانت داخلی و جنگ تحمیلی خارجی را به راه انداخت. اما سوال اینجاست که دشمن از ترس چه چیزی یک ملت به ظاهر ضعیف و فاقد ارتش و ساختار تثبیت شده حکومتی را مورد هجوم قرار داد؟!
پاسخ در ذات ابراهیمی انقلاب اسلامی ایران است. در جریان امامت در میان ملت و حرکت ملت در مسیر امامت و ارتقای موقعیت و انتشار نرم‌افزار مقاومت در ملت‌های دیگر است که ترس حکومت‌های شیطانی برانگیخته می‌شود. ترس آنان از جنس ترس شیطان است، در زمان بعثت محمد مصطفی و امامت علی مرتضی (علیهم صلوات الله و سلامه) بود.
دشمن آن روز دقیقا از همان چیزی می‌ترسید که امروز بر سرش آمد. استقبال جهانی از پیروزی ملت ایران دقیقا زنگ خطری بود که در سال ۵۷ برای صهیونیزم و استکبار جهانی به صدا درآمد.
مردم ایران به رهبری حکیم فقیه و عارف الهی، از یک ملت تحقیر شده به یک ملت منسجم و سپس امت رشد یافته و سپس امامت جهانی دست یافتند و توانستند پیام انقلاب خویش را با موشک‌های فتاح و سجیل در بالاترین نقطه آسمان به چشم و گوش و جان جهانیان برسانند و آنان را با یک دعوت معتبر به‌سوی خویش فراخوانند. هدف بزرگی که با مجاهدات بسیار و هزینه‌های سنگین به دست آمده و امید است که به مقصد نهایی خویش دست یابد. درود بی‌کران الهی بر ملت نجیب و متین و سلحشور و قدرتمند ایران. ملتی که ریاضت‌های فراوان کشید و آزمون‌های بسیار از سر گذراند تا همچون الگو و اسوه بزرگ خویش حضرت ابراهیم به مقام امامت ملت‌های دیگر تشرف یابد و امکان تغییر تاریخ و تعیین تقدیرات پس از این را به دست آورد. مستضعفان را عزت بخشد و مستکبران را تحقیر کند. 
بإذن‌الله تبارک‌وتعالی.