آگاه: در طول این سالها نویسندگان، فیلمسازان، عکاسان و اقشار مختلفی پای پیاده راهی کربلا میشوند و پس از بازگشت از این سفر وقتی هر آنچه دیدند تهنشین شد، ذهنیات خود را در قالب یک محصول قابلارائه منتشر و راهی بازار میکنند. کتاب سیداحسان باقری با عنوان «پیاده آمدهام» عکسهایی از پیادهروی اربعین حسینی هم یکی از همین آثار است. او چکیدهای از حالوهوای خود از سفر زیارتی اربعین که شامل دلنوشته و عکسهای او در بازه زمانی سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۳ است را در این کتاب روایت کرده است.
وقتی هنوز موکبی در کار نبود
«پیاده آمدهام» توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و در بخشی از آن آمده است: توصیف زیارت اربعین محال است! نه با زبان، نه با عکس، نه با فیلم و نه با هیچچیز دیگر. حضور در این رود متلاطم تا رسیدن به دریای کربلا، سفری است که تا تجربه نکنی، دریافتی از آن نخواهی داشت و البته هر سفر با سفر قبل متفاوت است. دوربین، در این سفر مبهوت است و بهدرستی وظیفهاش را انجام نمیدهد. با علم به این حقیقت، حداقل زکات توفیق این سفر را برای خود، آوردن سوغات چند قطعه عکس و روایتگری سفر نورانی زیارت اربعین میدانستم. این عکسها چند قطعه صدف است که از کنار دریایی پر از رمز و راز و اعجاب و شگفتی، سوغات آورده شده است. دیدن آن دریا را توصیه میکنم.
سیداحسان باقری، عکاس و نویسنده کتاب «پیاده آمدهام» در گفتوگو با خبرنگار روزنامه «آگاه» در خصوص چگونگی تهیه و گردآوری این اثر، گفت: یکی از جدیترین اتفاقات زندگی من این بود که در ابتدای جوانی و در همان سال ابتدایی سقوط صدام که رفتن به کربلا آزاد شد، توانستم در سال ۱۳۸۳ عازم این سفر زیارتی شوم. تا قبل از این سال، رفتن به همین سفری که امروز به شکل یک پدیده عظیم درآمده جرم تلقی میشد و افراد خیلی کمی به شکل مخفیانه از طریق شط و اینها به زیارت میرفتند. در اولین سفری که من سال ۱۳۸۳ رفتم مسیر خیلی خلوت بود و تکوتوک چند کپر ساده و بیابانی در مسیر بود که پذیرای زائران بودند و بین الحرمین کربلا هم بسیار خلوت بود؛ متاسفانه در همین سال دوربینم در کاظمین به سرقت رفت و هیچ عکسی از آن سفرم ندارم، جز چند عکس یادگاری عکاسهای دورهگرد بینالحرمین. وی افزود: بعد از آن از سال ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۳ من به صورت مرتب، هرسال این سفر را میرفتم و یک سوژه را برای خودم انتخاب میکردم که موضوع عکسهایم باشد؛ چون فکر میکردم باید حتما با پروژه تعریف شده عکاسی کنم، نه به صورت پراکنده. دلیل تصمیم به تعریف این پروژه هم این بود که فکر کردم باید راجع به این پدیده عظیم صحبت شود و خب در آن دوران فضای مجازی و رسانهها هنوز مثل امروز فراگیر نشده بودند و حتی پوشش زنده رسانهای مراسم پیادهروی اربعین از ایران هم از سال ۱۳۹۳ آغاز شد و تا پیش از آن، انعکاس گستردهای از این اتفاق دیده نمیشد و به همین دلیل تصمیم گرفتم با دوربینم آنچه را میبینم روایت و لحظاتی که برایم جذاب بود را ثبت کنم. این در حالی است که جمعیت آن زمان خیلی از الان کمتر بود، اما خب خیلی جذاب بود و دوست داشتم کسانی که به این سفر نرفتند هم به وسیله عکسهایم، دعوت به این سفر کنم.
کتاب، بهمثابه رسانه
باقری ادامه داد: کتاب «پیاده آمدهام» در زمانهای منتشر شد که فضای مجازی به شکل این روزها نبود و حتی کاروانهایی هم که از ایران به کربلا میرفتند، اجازه پیادهکردن زائران را در مسیر نداشتند؛ هدف اصلی من از انتشار این کتاب، انتشار یک اثر هنری نبود و بیشتر قصدم این بود که کتابم شبیه یک رسانه عمل کند؛ نقشی که امروز بسیاری از شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام دارند ایفا میکنند و همه ما هرروزه هزاران تصویر از این مسیر و پیادهروی در شبکههای اجتماعی میبینیم. دوست داشتم این کتاب بقیه را هم ترغیب کند که چنین سفری را تجربه کنند و به یک نوعی میتوان این کتاب را جزو اولین کتابهای مصوری دانست که با موضوع پیادهروی اربعین منتشر شده است و در همان سالی هم که منتشر شد، خیلی مورد توجه قرار گرفت و حتی در بخشهای خبری شبکههای مختلف تلویزیونی معرفی شد و جالب است که پس از انتشار کتاب وقتی به این سفر مشرف شدم، خیلیها من را به واسطه گزارش تلویزیونی کتاب و عکسهایم میشناختند. این مدرس دانشگاه اضافه کرد: ازآنجاییکه هدفم از انتشار کتاب «پیاده آمدهام»، دعوت و تبلیغ این سفر بود علاوه بر عکس، روایات و دلنوشتههایی هم که به آگاهی بیشتر کمک میکرد، آوردهام. منظورم از آگاهی هم نوعی بیداری در مورد موضوع است. این نکته هم باید در نظر داشت که کتاب در سالی منتشر شد که تازه پای رسانهها به این سفر باز شده بود و همانطور که اشاره کردم تازه پوشش رسانهای و تبلیغی از این مراسم آغاز شده بود و هنوز تصور این فضا برای خیلیها قابلباور نبود. در این کتاب در کنار عکسهای خودم، عکسهایی نیز از عکاسانی که متناسب با سوژه من عکس گرفته بودند نیز وجود دارد؛ به عنوان مثال، اگر سوژه من عکاسی از کالسکه بچههای مسیر پیادهروی بود و من بهاندازه کافی از آن عکس نداشتم از عکسهای سایر عکاسان در این کتاب استفاده کردم؛ مثلا یک سال سوژهام خواندن زیارت اربعین بود، یکسال پرترههایی از زائران در مسیر با بکگراند تور و سال دیگر بچهها و کالسکههایشان در مسیر. با این وجود اکثر عکسهای کتاب برای خودم است، ولی از هر چیزی که فکر کردم میتوانست آن مجموعه را در ۱۱ سال پیش (تاریخ انتشار کتاب) کاملتر کند، استفاده کردم. بعد از چاپ کتاب هم عکاسی من از این سفر ادامه داشت و من همچنان هرسال پروژههای مختلفی برای سفرهایم تعریف میکردم، مثلا یکبار پروژهام گرفتن عکس هوایی از این سفر بود و یک عکس پانورامای هشتکیلومتری از مسیری که منتهی به کربلا میشود، گرفتم. این سفرها تا زمان کرونا یعنی سال ۱۳۹۹ که دیگر رفتن به این سفر امکانپذیر نبود ادامه داشت. سال ۱۴۰۰ یک نمایشگاهی از مجموعه آثار گردآوری و تالیف شده در این سالها برپا شد و برخی از عکسهایی که در کتاب دیده نشده بود، آنجا به نمایش گذاشتیم.
پیشنمایش زندگی مهدوی
باقری در توضیح اینکه چرا در سالهای قدیم تصور چنین اتفاقی قابلباور نبود، توضیح داد: ماهیت این اتفاق که یک حرکت چند دهکیلومتری به سمت کربلا صورت بگیرد و یکسری آدم فارغ از همه تفاوتها در کنار یکدیگر بهخاطر یک هدف مشترک به سمت یک مسیری میروند و در این مسیر نه طبقه اجتماعی، نه تحصیلات، نه سنوسال و جنسیت اهمیت ندارد. تا حدود یکی دو دهه پیش برای خیلیها این اتفاق قابلباور نبود، با اینکه الان بهخاطر رسانهایشدنش برای همه ما خیلی جا افتاده است و باورم این است که این بخشی از مقدمات ظهور امام عصر (عج) و پیشنمایش زندگی مهدوی پس از ظهور است که معجزهوار محقق شد و من توفیق غرقشدن در این دنیای شگفتی را داشتم. این عکاس و مدرس دانشگاه در ادامه تصریح کرد: کتاب بعد از انتشار تجدید چاپ و به روز نشد و اگر من امروز بخواهم همان کتاب را منتشر کنم، خیلی با آن متفاوت خواهد بود. ضمن اینکه چاپ کتاب عکس کار بسیار سختی است و آن زمان چون منبع تصویری کم بود، این کتاب توسط نشر حوزه هنری موردحمایت قرار گرفت؛ اما الان انجام چنین کاری بسیار سخت شده است. اما برگزاری نمایشگاه به شکلهای مختلف در طول سالهای بعد از چاپ کتاب داشتم. بهطورکلی امروز اگر بخواهم این کتاب را به عنوان یک اثر هنری بازنگری کنم ممکن است خیلی چیزها در آن را تغییر دهم.
چرا همه عکسها تکراری شده؟
باقری در مورد تکراری و کلیشهایشدن عکسهایی که در حال حاضر از این سفر وجود دارد، گفت: من فکر میکنم یکی از راههایی که مانع از تکرار و کلیشهایشدن عکس میشود، این است که عکاس هرسال برای خودش یک پروژه تعریف کند و بر اساس آن عکاسی کند. فکر میکنم یکی از مشکلات عکسهایی که امروز از این مراسم وجود دارد، این است که عکسهای موجود، بیشتر سطح یک اقیانوس را نشان میدهند درحالیکه یک عکاس حرفهای به جای تمرکز روی نمایش این سطح به عمق آن اتفاق و فضا میرود، تا تصویر جدیدی از این اقیانوس نشان دهد. یکی از آفتهایی که گریبان بسیاری از عکاسان این موضوع را گرفته این است که بیشتر سراغ عکسهایی مانند عکسهای یادگاری مردمی میروند و نتیجهاش همین تکرار و کلیشهای میشود که اشاره کردید.
این عکاس در بخش دیگری از سخنانش گفت: ۲۱ سال پیش که من برای اولین بار به این سفر رفتم، هرگز باورم نمیشد که امروز ما شاهد چنین پدیده و اتفاق عظیمی باشیم. خصوصا که این پدیده، در جهان رسانهای، بایکوت خبری شده و از شیعه فقط قمهزنی کربلا در رسانهها دیده میشود و رسانههای جهانی عمدا نمیخواهند این حرکت عظیم به جهانیان نشان داده شود. با همه این سانسورها، هر سال هم به جمعیت زائران اضافه میشود، هم مدل خدمترسانیها بهتر میشود و در نهایت چیزی که امروز شاهد آنیم، بیشتر از هرچیز شبیه یک معجزه
است. در پایان از باقری پرسیدیم که کدام یک از صحنههایی که عکاسی کرده، خیلی در ذهنش ماندگار و قاب شده و او گفت: انتخاب یک تصویر برای من که کارم تصویر است، خیلی سختی است؛ اما ازآنجاکه چند سالی رویای عکاسی هوایی از جمعیت حاضر در مسیر را داشتم و در نهایت هم توانستم همان عکس هشتکیلومتری که گفتم را بگیرم، یکی از این فریمهای هوایی خیلی در ذهنم ماندگار شده، چون شکوه جمعیت را خیلی خوب نشان میدهد.