آگاه: فرهنگ ایثار نه یک پدیده واکنشی صرف، بلکه نیرویی پویا و فعال است که نقشی برجسته در بقا و تداوم ارزشهای ماندگار یک ملت ایفا میکند. چنانکه در مقالهای با عنوان «تبیین جامعهشناختی فرهنگ ایثار و شهادت» نشاندادهشده است، این فرهنگ میتواند در تامین سلامت جامعه از آسیبهای اجتماعی و تحقق اهداف عالی یک جامعه ایدهآل موثر باشد. از همین رو، همبستگی اجتماعی برآمده از این فرهنگ، تنها یک انسجام سطحی نیست؛ بلکه پیوندی عمیق است که از یک جهانبینی الهی و اهدافی متعالی سرچشمه میگیرد و انسان را تنها به این دنیای مادی خلاصه نمیکند، بلکه به دنبال تامین سعادت انسان در هر دو جهان است.
فرهنگ ایثار چیست؟
برای درک کامل مفهوم ایثار، باید آن را از یک عمل فردی به یک پدیده اجتماعی ارتقا داد. در سادهترین تعریف، ایثار به معنای ترجیح دیگران بر خود است. این عمل بالاترین مرتبه احسان است و به دو شرط اساسی تحقق مییابد: اول، باید در عین نیاز و حاجت فرد به آن مال یا جان باشد و دوم نیت آن فقط برای عشق و محبت به خداوند و جلب رضایت او باشد. این نگاه، ایثار را از یک عمل صرفا انسانی به یک کنش معنوی و اخلاقی تبدیل میکند که ریشه در خشیت الهی و تقوا دارد. اما جنبه جامعهشناختی ایثار زمانی آشکار میشود که آن را در قامت «سرمایه اجتماعی» میبینیم. فرهنگ ایثار و شهادت، یک سرمایه اجتماعی است که در هویتبخشی به جامعه و تقویت همبستگی اجتماعی نقشی اساسی دارد. این فرهنگ بهمثابه سپری در برابر تهاجم فرهنگی عمل کرده و به جامعه هویت میبخشد. این سرمایه اجتماعی با درونیکردن ازخودگذشتگی در افراد، آنها را به سمت رفتارهای ایثارگرانه هدایت میکند و درنهایت، به تغییر و تحول در تمام سطوح جامعه منجر میشود. پیوند میان ایثار و جامعهشناسی، یک دیالکتیک فکری را شکل میدهد؛ چرا که ایثار براساس یک جهانبینی الهی است که به دنبال جهانی امن، مبتنی بر برابری، عدالت و محبت است و درعینحال با ظلم مبارزه میکند. این نگاه، ایثار را از یک مفهوم سکولار درباره همبستگی اجتماعی، مانند آنچه امیل دورکیم مطرح میکند، متمایز میسازد. درحالیکه دورکیم همبستگی را براساس نیاز متقابل اعضا یا یکپارچگی هویتی برآمده از فرهنگ تعریف میکند، فرهنگ ایثار ایران بر پایهای فراتر از این روابط مادی استوار است. همبستگی اجتماعی ایرانی، برآمده از یک قرارداد معنوی - اجتماعی است که جامعه را نهتنها در این دنیا، بلکه برای سعادت در جهان دیگر نیز مسئول میداند. این پیوند عمیق بین روحیه معنوی و کنش اجتماعی است که فرهنگ ایثار را به نیرویی منحصربهفرد و انعطافپذیر تبدیل میکند که میتواند در برابر آسیبهای اجتماعی و بحرانهای مختلف، جامعه را حفظ کند.
پژواکی از گذشته
فرهنگ ایثار، یک پدیده مقطعی نیست؛ بلکه نخی است که در طول تاریخ ایران به چشم میخورد و در بزنگاههای سرنوشتساز، ملیت را از خطر اضمحلال نجات داده است. حمله مغول به ایران، فصلی از تاریکترین و خونبارترین دوران تاریخ این سرزمین است؛ اما حتی در اوج این هجوم وحشیانه، روح ایثار در کالبد ملت دمیده شد. مقاومتهایی همچون ایستادگی یکماهه قلعه اترار که در آن مدافعان تا پای جان جنگیدند و همگی به قتل رسیدند، اولین جرقههای این روحیه را نشان میدهد. اما شاید برجستهترین نماد این مقاومت، سلطان جلالالدین خوارزمشاه بود که به مدت بیش از ۱۰ سال در برابر سپاه مغول سرسختانه ایستادگی کرد. پیروزی او در نبرد پروان، تنها شکست جدی مغولان در این لشکرکشی بود و غنائم زیادی به دست آورد. این پیروزی تنها یک دستاورد نظامی نبود؛ بلکه یک کاتالیزور اجتماعی و روانی بود که روحیه مقاومت را در سراسر ایران شعلهور کرد. پس از انتشار خبر این پیروزی، مردم نیشابور که قبلا تسلیم شده بودند، اقدام به بازسازی دیوارهای شهر خود کردند و مردم توس علیه حاکم دستنشانده مغول شورش کردند. این رویداد نشان میدهد که چگونه یک عمل ایثارگرانه و قهرمانانه از سوی یک فرد، به یک نیروی فراگیر تبدیل شد و همبستگی ملی را در میان مردمی که امید خود را از دست داده بودند، احیا کرد. این همان نقشی است که فرهنگ ایثار بهعنوان یک «نخ نامرئی» ایفا میکند؛ بافتی که حتی در لحظات فروپاشی، امید به زندگی و مقاومت را به جامعه بازمیگرداند.
اوج ایثار
دوران هشتساله دفاع مقدس، بیشک اوج تجلی فرهنگ ایثار در تاریخ معاصر ایران است. این جنگ، تنها نبردی بر سر زمین و مرز نبود، بلکه مبارزه باورها و اعتقادات بود. شهید محمد جهانآرا در اوایل جنگ با عراق در پیغامی به آیتالله مشکینی گفته بود: «اینجا نه شکم پر میجنگد، نه سلاح پر! اینجا ایمان است که در برابر کفر میجنگد.» رزمندگان، قدرت خود را نه در تجهیزات، بلکه در پیوندی معنوی و درونی میدیدند. بسیاری جبهههای جنگ را یک دانشگاه توصیف میکنند؛ دانشگاهی که جوانان را در مسیری از خاک به خدا قرار میداد و آنها را از نظر روحی و فکری متحول میساخت. بسیاری از جوانانی که برای یک دوره کوتاه به جبهه میآمدند، پس از بازگشت، به دلیل تجربه تحولآفرین خود، برای بار دوم و سوم نیز راهی جبهه میشدند. این دوره، یک آزمایشگاه معنوی بود که رزمندگان را به درجه بالایی از معنویت میرساند.
تابآوری با همبستگی در بحران
فرهنگ ایثار، در قالب همبستگی اجتماعی، خود را تنها در جنگهای نظامی نشان نمیدهد؛ بلکه در بحرانهای غیرنظامی نیز بهعنوان یک الگو برای کنش جمعی عمل میکند. سیلهای بهار سال ۱۳۹۸ نمونه بارز این انعطافپذیری بود. درحالیکه بارشهای شدید در ۲۵ استان کشور موجب خسارات گستردهای شد، واکنش اجتماعی در برابر این فاجعه، اوج همبستگی ملی را به نمایش گذاشت. نیروهای امدادی، از هلالاحمر و نیروهای مسلح شامل ارتش و سپاه، در کنار کمکهای بیسابقه مردمی بهسرعت وارد عمل شدند تا به مردم آسیبدیده یاری رسانند. این عملکرد، تصویری از عزم و وفاق اجتماعی را نشان داد که قدرت و اقتدار اجتماعی یک ملت را به رخ میکشد. این رویداد ثابت میکند که فرهنگ ایثار از میدانهای جنگ به زندگی روزمره سرایت کرده و به یک الگوی رفتاری جمعی تبدیل شده است که در هر بحران ملی، چه نظامی و چه غیرنظامی فعال میشود.
یک گواه مدرن
همانطور که در اسناد تاریخی و تحلیلی موجود به آن اشاره شده است، جنگ تحمیلی ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی که بهطور مستقیم در مرزهای ایران و فلسطین اشغالی به وقوع پیوست، بهعنوان یکی از شدیدترین درگیریهای تاریخ معاصر، با حملات این رژیم به تاسیسات هستهای و نظامی ایران آغاز شد و با مشارکت مستقیم آمریکا در روز دهم جنگ، ابعاد گستردهتری یافت.
اما گواهی این رویداد، تجلی دوباره فرهنگ ایثار در میان مردم و نیروهای مسلح بود. ملت ایران با یک نمایش ملی از پایداری به این تجاوز پاسخ داد و عملیات وعده صادق ۳ را با شلیک صدها موشک و پهپاد به اهداف راهبردی در سرزمینهای اشغالی آغاز کرد. درنهایت، به دلیل تحققنیافتن اهداف اعلام شده از سوی رژیم متجاوز و با دخالت آمریکا، آتشبس اعلام شد. این رویداد، بهعنوان یک گواه تاریخی نشان میدهد که فرهنگ ایثار همچنان در شریانهای جامعه جاری است و در بحرانهای پیچیده و مدرن نیز بهعنوان منبعی برای همبستگی و مقاومت ملی عمل میکند.
میراثی پویا و تپنده
آنچه در این سفر کوتاه جامعهشناختی آشکار شد، این است که فرهنگ ایثار یک نیروی گذرا یا مختص به یک دوره خاص نیست، بلکه از دیرباز، همچون یک نخ نامرئی، جامعه ایرانی را بههمپیوسته و در برابر از هم گسیختگیها حفظ کرده است. از دلاوریهای جلالالدین در برابر سپاه مغول تا تبدیل جبهههای جنگ در دفاع مقدس به دانشگاه معنوی و حضور بینظیر مردم در حوادثی مانند سیل، این فرهنگ بهعنوان یک سرمایه ارزشمند اجتماعی عمل کرده است.
حفظ این میراث برای نسلهای آینده بسیار حیاتی است. چنانکه در برخی پژوهشها بر ضرورت ترویج و تقویت فرهنگ ایثار در محتوای درسی دانشگاهها تاکید شده است تا این سرمایه اجتماعی بهدرستی به نسل جوان منتقل شود. این فرهنگ، نهتنها در زمان جنگ و دفاع، بلکه در تمامی عرصههای زندگی، از مبارزه با آسیبهای اجتماعی گرفته تا تلاش برای پیشرفت و تعالی کشور، به کار میآید. در پایان، میتوان گفت که فرهنگ ایثار، جانمایه هویت ملی ماست؛ نیرویی که از دل یک جهانبینی معنوی برخاسته و در طول تاریخ، همبستگی و وحدت ملت ایران را در برابر سختترین طوفانها بیمه کرده است. این نخ ناپیدا، همچنان در حال بافتن و در هم تنیدن جامعه است و میراثی است که تا ابد باقی خواهد ماند.