۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۱

بیست‌وسوم سپتامبر مصادف با اول مهر، سال‌مرگ زیگموند فروید، عصب‌شناس اتریشی و بنیان‌گذار دانش روان‌کاوی و روش بالینی برای ارزیابی و درمان آسیب‌های روانی است.

آگاه: فروید که امروز هشتادوشش سال از مرگش می‌گذرد، در ایجاد روان‌کاوی و روش‌های بالینی برای روبه‌روشدن با دانش آسیب‌شناسی روانی از راه گفت‌وگو میان بیمار و روانکاو، فنونی را همچون به‌کارگیری تداعی آزاد، همچنین کشف انتقال، نیز روش روان‌شناسی تحلیلی یا پویا را ارائه کرد. امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک و روان‌کاو که صاحب آثاری چون «برنامه بازگشت به اجتماع»، «صورت‌بندی روان‌پویشی»، «آموزش روان‌پزشکی با نمونه‌های بالینی براساس DSM-۵»، «کاربرد مفاهیم روان‌کاوانه در درمان خانواده‌ها» و نظایر آن است، در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران به ابعاد گوناگون اندیشه و اثرات فروید بر روان‌شناسی می‌پردازد که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید:
امیرحسین جلالی ندوشن در پاسخ به اینکه وضعیت کنونی آرا و اندیشه‌های فروید در ایران چیست؟، می‌گوید: «در ایران، نخستین ترجمه‌ها به دهه ۱۳۲۰ بازمی‌شود، اما معرفی جدی اندیشه‌های فروید از دهه ۱۳۴۰ آغاز شد. در این دوره، محمود صناعی نقشی محوری داشت. او کوشید مفاهیم روان‌کاوی را با بستر فرهنگی ایران پیوند بزند. مشهورترین نمونه آن طرح مفهوم «عقده رستم» بود که در امتداد ایده «عقده ادیپ» فروید قرار می‌گرفت، اما در بافت اسطوره‌ای ایران معنا پیدا می‌کرد. صناعی در مقاله «فردوسی، استاد تراژدی» با الهام از داستان رستم و سهراب در شاهنامه نشان داد که چگونه تعارض‌های نسلی و پدر - فرزندی در فرهنگ ایرانی شکلی خاص یافته و می‌تواند به‌عنوان یک کهن‌الگوی روانی و اجتماعی عمل کند. این تلاش در واقع کوششی بود برای بومی‌سازی روان‌کاوی و پیوند دادن آن با میراث ادبی و اسطوره‌ای ایران. با این حال، این رویکرد در آن دوره بی‌منتقد نماند. امیرحسین آریانپور، جامعه‌شناس و متفکر ایرانی، با نگاه انتقادی به روانکاوی پرداخت. او در اثر خود «فرویدیسم؛ با اشاراتی به ادبیات و عرفان» به بررسی تطبیقی و انتقادی مفاهیم فرویدی با فرهنگ و ادبیات فارسی همت گماشت. آریان‌پور نشان داد که چگونه این مفاهیم در ادبیات، عرفان اسلامی، فلسفه و سایر حوزه‌های فرهنگی قابل یافتن هستند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، در ابتدا رویکرد رسمی به فروید منفی شد و آثار او کمتر مجال انتشار یافتند؛ روان‌کاوی دانشی غربی وغیرهمسو با ارزش‌های بومی قلمداد می‌شد. با این‌حال، از دهه ۱۳۸۰ به بعد، ترجمه‌های تازه، تشکیل انجمن‌های علمی و رشد گروه‌های آموزشی موجب شد نگاه‌ها تغییر کند. اکنون فروید و جانشینان او نه‌فقط در روان‌پزشکی و روان‌شناسی، بلکه در ادبیات، جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی نیز به‌صورت دانشگاهی تدریس می‌شوند. 
این روانپزشک همچنین درباره میراث و دستاورد امروز فروید برای ما توضیح می‌دهد: «میراث فروید در دو سطح قابل بررسی است. نخست در سطح نظری: او نشان داد که انسان موجودی یک‌دست و شفاف برای خود نیست، بلکه سوژه‌ای است متشکل از تعارض‌ها، امیال ناخودآگاه و میل‌های متضاد. این نگاه هنوز هم در روان‌درمانی، علوم انسانی و هنر الهام‌بخش است. 
دوم در سطح بالینی: فروید با ابداع گفت‌وگوی درمانی، راهی تازه برای درمان رنج روانی گشود که امروز در اشکال متنوع روان‌درمانی ادامه دارد. برای ما در ایران، میراث فروید می‌تواند به معنای توجه به اهمیت گفت‌وگو، شنیدن صداهای سرکوب‌شده و پذیرش چندلایگی انسان باشد. در جامعه‌ای که گاه به سمت ساده‌سازی‌های ایدئولوژیک می‌رود، یادگار فروید آن است که حقیقت روان هیچ‌گاه یک‌بعدی نیست و تنها در گفت‌وگو و تفسیر می‌توان به آن نزدیک شد. دستاورد او، در یک جمله، این است: «ما باید ناخودآگاه را جدی بگیریم، زیرا آنچه سرکوب می‌کنیم، دیر یا زود به شیوه‌ای دیگر بازمی‌شود.»