۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۴

نصرالله پورجوادی گفت:‌ باید بدانیم همۀ تاریخ ایران برای ماست و این همان دیدگاهی است که مجتبایی در تمام این هفتادسال اندیشه‌ورزی داشته است. 

آگاه: به نقل از روابط‌عمومی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ جلسۀ فصلی شورای عالی علمی مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی عصر سه‌شنبه، اول مهر به ریاست کاظم موسوی بجنوردی برگزار شد. در این نشست همچنین از تازه‌ترین اثر فتح‌الله مجتبایی با عنوان «گفتارهایی در تاریخ و فرهنگ (جلد دوم)» تقدیر به عمل آمد.  در ابتدای این نشست ابتدا فاطمه لاجوردی، دبیر شورا گزارش عمل‌کرد مرکز را قرائت کرد. سپس احمد مسجدجامعی، قائم‌مقام مرکز دربارۀ تازه‌ترین کتاب انتشارات به‌قلم سیدفتح‌الله مجتبائی (و به‌کوشش میترا حسنی) با عنوان «گفتارهایی در تاریخ و فرهنگ (جلد دوم)» سخن گفت و آن را اثری دانست که خواننده می‌تواند با سیر تفکر او آشنا شود و تاریخ تحول و تطور اندیشۀ او را دریابد زیرا در هیچ‌یک از مقالات خود دست نبرده است. 
در ادامه نصرالله پورجوادی، مدیر بخش فلسفۀ مرکز گفت: مجتبایی در تمام این سال‌های تحقیق، ایرانِ یک‌پارچه را در نظر داشت و هیچ‌گاه آن‌را به ایرانِ پیش یا پس از اسلام تقسیم نکرد. برای او ایران و همۀ آثارش درخشان و ممتازش و هرچه مربوط به فرهنگ آن است اهمیت داشت. 
او افزود: متأسفانه پس از انقلاب، ما، ازجمله خودِ من، روی ایران اسلامی توجه داشتیم زیرا جو حاکمیت و جامعه، هرآن‌چه را مرتبط با ایرانِ پیش از اسلام بود، مرتبط با رژیم پهلوی می‌دانست و اگر کسی از ایران باستان دفاع می‌کرد طاغوتی شمرده می‌شد و درنتیجه بخشی از هویت خود را کتمان کردیم. حتی تأسیس مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامۀ جهان اسلام هم با همین نگرش بود. دورۀ این نگاه‌ها گذشته و لازم است تا تغییری رخ دهد. باید تاریخ و فرهنگ خود را دوباره بنویسیم و این مرکز حالا باید چنین کند. باید بدانیم همۀ تاریخ ایران برای ماست و این همان دیدگاهی است که مجتبایی در تمام این هفتادسال اندیشه‌ورزی داشته است.  سیدفتح‌الله مجتبائی، مشاور عالی بخش ادیان و عرفان مرکز نیز در ادامه دربارۀ اثر خود اظهار کرد: این مجموعۀ دوجلدی، منتخبی از مقالاتم به فارسی و انگلیسی است و اگر می‌خواستم انتخاب کنم سبک‌سنگین فراوان داشت و خیلی‌ها را اصلاح می‌کردم اما خواستم خواننده با سیر قلمم آشنا شود که چطور فکر می‌کردم و این‌گونه راضی‎ترم و امیدوارم آموزنده باشد.
 او هم‌چنین دربارۀ انتشار دوبارۀ ترجمه‌اش از «بوطیقا» ی ارسطو پس از ۶٨ سال گفت: این کتاب در سال ١٣٣۶ منتشر شد و سیدمحمدعلی جمالزاده دربارۀ ترجمۀ من چنان اظهار لطف کرده بود که خودم خجالت کشیدم. مدتی بعد وقتی در سفر به پاریس، میهمان سفیر افغانستان بودم و مجتبی مینوی و احمد تفضلی هم حضور داشتند، وقتی مینوی مرا به ایشان معرفی کرد گفت پس مجتبائی تو هستی. من گمان می‌کردم مرد جاافتاده و مسنّی هستی، درصورتی‌که آن‌زمان تنها سی‌سال داشتم.  سپس مسجدجامعی بر لزوم گردآوری مجموعۀ مقالات بزرگان مرکز به‌ویژه محمدحسن سمسار و علی بلوکباشی تأکید کرد. 
در ادامه کاظم موسوی بجنوردی ناظر به رسالت کنونی مرکز نسبت به ایران یادآور شد: دانشنامۀ ایران باستان با مدیریت روزبه زرین‌کوب در دست تألیف است و تاکنون ٨٠٠ مقاله برای آن نوشته شده و به‌زودی فرآیند انتشار آن آغاز خواهد شد. 
در بخش دیگری از این جلسه، علی بهرامیان، معاون علمی مرکز نکته‌ای را با حاضران در میان گذاشت و گفت: این‌طور به نظر می‌رسد که اکنون احساس مردم عادی نسبت به ایران صحیح‌تر است تا شماری از روشن‌فکران! از سوی دیگر، برخی از دانش‌آموختگان رشته‌های مرتبط با ایران نگاه نادرستی به ایران دارند و اندیشه‌های کسانی چون محمدعلی فروغی و سیدحسن تقی‌زاده و محمد قزوینی را به‌آسانی ذیل «ناسیونالیسم» جای می‌دهند و گویی می‌خواهند مقولۀ «ایران» را نظریۀ جدیدی آن هم وابسته به سیاست بدانند. به تازگی هم یکی آشکارا گفت که کسی تا صدسال پیش «مطلقاً» جز نقال‌های قهوه‌خانه‌ها فردوسی را نمی‌شناخت!  او اضافه کرد: گویا از این‌ها کسی از سستی و بی‌مایگی نظرات خود بیمی به دل راه نمی‌دهد. تقریباً هر مقوله‌ای را ذیل سیاست‌های روزمره جای می‌دهند و بنا بر مواضع سیاسی خود دربارۀ آن داوری و اظهارنظر می‎کنند. بحث بر سر نقادی گذشته‌‎ها نیست، چون روشن است که نقادی به معنای دقیق کلمه به میزانی از اطلاع و آگاهی و تحقیق نیاز دارد و باید از آن استقبال کرد و عاقلانه این است که شخص نقاد درجاتی از احتمال را در نظر بگیرد، ولی آن‌چه این روزها دیده می‌شود این است که اشخاصی به‌راحتی حکم صادر می‌کنند. گمان نمی‌کنم در هیچ‌جای دنیا کسی این‌چنین به تاریخ و فرهنگ کشور خود لگد بزند.