آگاه: برنامه هستهای ایران و بهویژه ظرفیت غنیسازی، از ابتدا در مرکز یکی از منازعات پیچیده ایران با قدرتهای غربی قرار گرفته است؛ منازعهای که برخلاف روایت رسمی غرب، صرفا ناظر به مسائل نظارتی و عدم اشاعه نیست، بلکه در لایههای عمیقتر، بازتابی از تضاد گفتمانی میان «استقلال در تصمیمسازی فناورانه» با «نظم جهانی مبتنی بر انحصار قدرت و دانش» است. اگر ایران بتواند بدون وابستگی به قدرتهای بزرگ، بر یکی از پیشرفتهترین فناوریهای راهبردی جهان مسلط شود، این امر به معنای عبور از انحصار علمی، شکستن حلقه وابستگی تاریخی و ایجاد یک قدرت نرم درونزا خواهد بود؛ مسیری که در صورت تداوم، زمینهساز شکلگیری تمدنی نوین با تکیه بر مولفههای بومی است.
نگاه رهبر انقلاب اسلامی به این موضوع، مبتنی بر درکی تمدنی و عمیق از مختصات آینده حکمرانی در جهان جدید است. ایشان غنیسازی را نه یک امتیاز قابل چانهزنی، بلکه یک «حق طبیعی ملت ایران» و فراتر از آن، «نشانهای از بلوغ علمی و نماد اراده ملی» دانستهاند. این نگاه، غنیسازی را از سطح یک «ابزار تاکتیکی در مواجهه دیپلماتیک» به جایگاهی «تمدنساز و آیندهنگر» ارتقا
داده است.
دستیابی به این فناوری، جمهوری اسلامی ایران را در زمره معدود کشورهایی قرار داده که بدون اتکا به بلوکهای قدرت، توانستهاند یکی از پیچیدهترین فناوریهای راهبردی قرن بیستم را بومیسازی کنند. این ظرفیت، افزون بر اینکه امکان بهرهبرداری صلحآمیز در حوزههایی چون تولید برق، پزشکی هستهای، کشاورزی، مدیریت منابع آب و محیطزیست را فراهم میکند، پیام روشنی نیز در ساخت ژئوپلیتیک و بازدارندگی نرم ارسال میکند: ایران کشوری است با اراده، دانش و ظرفیت ایستادگی در برابر ساختارهای فشار و انحصار.
از منظر آیندهپژوهانه، سرمایهگذاری در ظرفیت غنیسازی، نوعی سرمایهگذاری راهبردی بیننسلی است. در ادبیات حکمرانی پیشرفته، کشورها بخشی از منابع خود را به حوزههایی اختصاص میدهند که بازدهی آنها در کوتاهمدت ملموس نیست، اما زیرساخت تمدنی و مزیت رقابتی نسلهای آتی را شکل میدهد. همانگونه که ساخت دانشگاهها، توسعه شبکه حملونقل یا تثبیت مرزهای فناورانه، بخشی از وظایف تاریخی یک حاکمیت مسئولپذیر است، حفظ و گسترش توان غنیسازی نیز از همین سنخ است. ایران فردا، برای آنکه بازیگری مستقل، مقتدر و برخوردار از حق انتخاب واقعی در تعاملات جهانی باشد، نیازمند تثبیت جایگاه خود در فناوریهای پیشرفتهای است که جهان آینده بر مدار آنها شکل خواهد گرفت.
در این میان، هزینههایی که کشور برای حفظ این ظرفیت متحمل شده است - از تحریمها تا فشارهای سیاسی و جنگ روانی بینالمللی - بخشی از «هزینه استقلال» تلقی میشود. پرسش درست آن نیست که آیا این هزینهها زیاد بودهاند یا نه، بلکه باید پرسید اگر این مسیر طی نمیشد، هزینه وابستگی و انفعال چگونه و تا چه میزان بر کشور تحمیل میگشت؟
افزون بر همه این ملاحظات، نقش رهبری حکیمانه و ایستادگی هوشمندانه رهبر انقلاب در هدایت این پرونده از اهمیت ویژهای برخوردار است. در شرایطی که برخی گمان میبردند میتوان با امتیازدهی فناورانه، دشمنیها را پایان داد، ایشان با تاکید بر حفظ خطوط قرمز راهبردی، بر این نکته پای فشردند که تسلیم در برابر زیادهخواهیهای غرب، نهتنها موجب کاهش فشار نمیشود، بلکه الگویی از عقبنشینی را تثبیت خواهد کرد. تجربه توافقات گذشته نیز نشان داد که رویکرد تعلیقمحور، نهتنها امتیازی واقعی برای ملت ایران در پی نداشته، بلکه هزینه فرصتهای تاریخی را نیز بر کشور تحمیل کرده است. امروز، با تکیه بر دانش بومی و توان داخلی، ایران به مرحلهای از بلوغ فناورانه در حوزه هستهای دست یافته است که امکان بازیگری فعال و تعیینکننده در معادلات انرژی، محیطزیست و امنیت منطقهای را فراهم میآورد. به همین دلیل است که مخالفت با غنیسازی ایران، صرفا دغدغهای فنی نیست؛ بلکه واکنشی است نسبت به بازتولید یک مدل حکمرانی که بر پایه استقلال، مقاومت و تولید قدرت ملی بنا شده است. مدلی که میکوشد با تکیه بر ظرفیتهای بومی، در برابر نظم جهانی مبتنی بر سلطه و تبعیض، راهی مستقل و درونزا بپیماید.
در نهایت، باید غنیسازی را نه بهمثابه یک نقطه تقابل، بلکه بهعنوان نقطه عزیمت ایران به سوی آیندهای مستقل، باثبات و فناورانه نگریست. حفظ این ظرفیت، یک ضرورت تاکتیکی نیست، بلکه یک انتخاب راهبردی برای ساختن آیندهای است که در آن، ایران بتواند بدون اتکا به بیگانگان، مسیر توسعه و رفاه پایدار را بر شالوده اقتدار علمی و عزت ملی بنا کند. این مسیر، اگرچه هزینههایی داشته، اما در تراز منافع تاریخی ملت ایران، مسیری عاقلانه، ضروری و تمدنساز است.
جایگاهی «تمدنساز و آیندهنگر»
غنیسازی و آینده ایران؛ از تاکتیک تا تمدن
علی صالحی ـ آگاه مسائل سیاسی
۱۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۵
در عصر تحولهای شتابان ژئوپلیتیکی و رقابتهای فناورانه جهانی، جایگاه کشورها در سلسلهمراتب قدرت بیش از گذشته با میزان استقلال علمی، توان تولید فناوریهای پیشرفته و عمق راهبردی ظرفیتهای زیرساختی آنان سنجیده میشود. در این میان، توان بومی غنیسازی اورانیوم بهعنوان یکی از حلقههای راهبردی چرخه انرژی هستهای، جایگاهی فراتر از یک فناوری صرف دارد. این توان، از منظر منطق راهبردی جمهوری اسلامی ایران، بخشی از مولفههای شکلدهنده اقتدار ملی، استقلال فناورانه و سرمایهگذاری بیننسلی برای آیندهای پایدار، مقتدر و پیشرفته تلقی میشود.