۱۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۸

عمران صلاحی، متولد ۱۳۲۵ و درگذشته به سال ۱۳۸۵، از شاعران مطرح و نیز یکی از بهترین و موفق‌ترین طنزپردازان معاصر به شمار می‌رود.

آگاه: او اولین شعرش را در سال ۱۳۴۰ در مجله «اطلاعات کودکان» چاپ کرد و اولین شعر نیمایی‌اش در سال ۱۳۴۷ در مجله «خوشه» که سردبیرش احمد شاملو بود منتشر شد. صلاحی طنزنویسی را از سال ۱۳۴۵ در مجله «توفیق» و به‌واسطه آشنایی با پرویز شاپور آغاز کرد. او بعدها با نشریات «گل‌آقا»، «آدینه»، «دنیای سخن»، «کارنامه» و «بخارا» نیز همکاری داشت. طنزهای مطبوعاتی عمران صلاحی از آثار ماندگار در این حوزه‌اند؛ خصوصا طنزهایی که با عنوان «حالا حکایت ماست» منتشر می‌کرد. صلاحی همچنین از شاعرانی بود که متعهدانه به مسائل جامعه می‌نگریست و آنها را ساده و شیوا روایت می‌کرد. از عمران صلاحی آثاری پژوهشی هم در حوزه طنز به جا مانده که از جمله آنها می‌توان به کتاب «طنز در کاغذ کاهی» اشاره کرد که نویسنده در آن به بررسی چهار نشریه طنز ایرانی، یعنی «باباشمل»، «توفیق»، «چلنگر» و «نسیم شمال» پرداخته است. از دیگر آثار صلاحی می‌توان به دفتر شعر «کنار می‌رود مه» و کتاب «دیوان ابوطیاره» که شامل گزیده‌ای از مطایبه‌ها و طنزهای منظوم اوست اشاره کرد. گفت‌وگوی «ایبنا» با سعید بیابانکی، از شاعران طنزپرداز کشورمان، درباره شعر عمران صلاحی و طنز او به بهانه سالروز درگذشت این شاعر و طنزپرداز را در ادامه می‌خوانید:


 اگر بخواهیم خاستگاه‌هایی برای طنز عمران صلاحی پیدا کنیم این خاستگاه‌ها کجا هستند و طنز او ریشه در کدام سنت‌های طنزنویسی پیش از خود دارد؟
عمران صلاحی قبل از اینکه طنزنویس باشد یک شاعر خلاق بود. اولین کتابی که از او خواندم «گریه در آب» بود که در ایام دانشجویی و حول‌وحوش بیست‌سالگی آن را مطالعه کردم. همین اثر به شاعری من شتاب داد «کمک کنین هلش بدیم، چرخ ستاره پنچره/ رو آسمون شهری که ستاره برق خنجره/ گلدون سرد و خالی رو، بذار کنار پنجره/ بلکه با دیدنش یه شب، وا بشه چن تا حنجره/ به ما که خسته‌ایم بگه، خونه باهار کدوم وره/ تو شهرمون آخ بمیرم، چشم ستاره کور شده/ برگ درخت باغمون، زباله سپور شده/ مسافر امیدمون، رفته از اینجا دور شده/ کاش تو فضای چشم‌مون، پیدا بشه یه شاپره/ به ما که خسته‌ایم بگه، خونه باهار کدوم وره…». شعر «بچه جوادیه» را من تحت تاثیر همین اثر سرودم. کتاب «گریه در آب» شامل آثار نیمایی، غزل، رباعی، ترانه و در مجموع عصاره اشعار عمران صلاحی است و روحیه طنز وی نیز در آن تجلی دارد. کم‌کم به سمت طنز مطبوعاتی هم رفت ولی در این آثار به‌گونه‌ای کار کرده که تاریخ انقضا ندارد و با اینکه در جراید ۲۰ و ۳۰ سال پیش می‌توان ریشه آنها را یافت، هنوز خواندنی است.
 آنچه طنز عمران صلاحی را بین طنزنویسان دیگر شاخص می‌کند و سبک خاص او را می‌سازد، چیست؟
شگرد صلاحی آن بود که بر اساس اتفاقات و اخبار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه طنزآفرینی می‌کرد ولی آنچه می‌نوشت خبری نبود و تاریخ انقضا نداشت. از سوی دیگر قلمی روایتگر داشت که همین امر باعث شد داستان‌های کوتاه و رمان‌های خوبی خلق کند. «موسیقی عطر گل سرخ» رمان عجیب و شیرینی است که اگر دیده می‌شد می‌توانست جوایز ادبی بزرگی را از آن خود کند.

 عمران صلاحی بیشتر تحت تأثیر کدام طنزنویسان بود؟
وی از نظر شکل و ساختار نوشتار بیشتر از عبید زاکانی و در روایت حکایات فلسفی از مولانا تاثیر گرفته بود. 
عمران را در طنز یکی از قدرتمندترین‌های معاصر می‌دانم که دوشادوش ابوالفضل زرویی‌نصرآباد و ابراهیم نبوی طنز را شکل داد و همچون معلمی بود که هر شعرش را می‌توانیم یک کلاس درس بدانیم. امروز تمام طنزپردازانی که طنز مطبوعاتی خلق می‌کنند کم‌وبیش تحت تاثیر عمران صلاحی قرار دارند.

 بین طنزپردازی عمران صلاحی و شعر او چه پیوند و رابطه‌ای برقرار است و طنز او چقدر بر شعرش تاثیر داشته است؟
او هم در حوزه طنز و هم شعر بسیار توانمند بود و شگردهای پنهان و پیدای هنر خود را به شکل‌های مختلف طنز، غزل، رباعی و در عرصه نویسندگی نشان می‌داد. عمران صلاحی از موفق‌ترین شاعرانی بود که قالب نیمایی را به خوبی شناخت و در آن هنر خود را به نمایش گذاشت. زوایای بسیاری از هنر شاعری و نویسندگی عمران صلاحی مغفول مانده که نیکوست در پژوهش‌های دانشگاهی به آنها توجه شود.