آگاه: حسین منزوی در قالب آزاد، نیمایی و غزل شعر سرود ولی بیشتر شهرتش به خاطر غزلسراییهای اوست و به همین خاطر او را از پایهگذاران غزل نو میدانند. این شاعر در حرکت غزل از فضای سنتی به سمت شعر و پیام نیما یوشیج تاثیر بسزایی داشت. او شاعری است که در دهه ۴۰ و ۵۰ که دوره یکهتازی شاعران نوپرداز در فضای شعر بود و شعر کلاسیک، دوران رکود خود را سپری میکرد، به غزلسرایی رو آورد و از این برای باردیگر به غزل اعتباری دوباره بخشید. منزوی اولین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۵۰ در انتشارات بامداد منتشر کرد که با انتشار این مجموعه اولین جایزه شعر فروغ را دریافت کرد و بهعنوان برترین شاعر جوان این دوره معرفی شد. او سپس به رادیو و تلویزیون رفت و در آنجا در گروه «ادب امروز» با سرپرستی نادر نادرپور همکاری کرد. بعد از این در تلویزیون برنامههای متعددی در رابطه با شعر و ادبیات اجرا کرد. از دیگر فعالیتهای ادبی او سرپرستی مجله ادبی «رودکی» در یک مقطع و همکاری با نشریه «سروش» و صفحه شعر روزنامه محلی «امید زنجان» بود. حسین منزوی دومین کتابش را با نام «صفر خان» در ستایش از «صفر قهرمانیان» که ۳۳ سال در زندان شاه بود، منتشر کرد. این کتاب در سال ۸۲ از سوی نشر چکیده تجدید چاپ شد. با عشق در حوالی فاجعه، از شوکران و شکر، با سیاوش از آتش، از کهربا و کافور، به همین سادگی، با عشق تاب میآورم، این کاغذین جامه، از خاموشیها و فراموشی، از ترمه و غزل، تغزلی در باران، این ترک پارسیگوی (بررسی شعر شهریار) و ترجمه شعر حیدر بابایه سلام شهریار ازجمله کتابهای منتشرشده اوست. منزوی را شاعر همیشه عاشق میدانند ولی او خود در اینباره گفته است: هرچند پایگاه تغزل را عشق و عاشقی دانستهاند، ولی به گمان من، تغزل میتواند هر نوع حدیث نفسی را در بر بگیرد، حتی اگر عرفانی و اجتماعی باشد. او همچنین گفته است: در شعر هیچ الگویی نداشتهام، ولی به حافظ، مولوی، سعدی و خیام ارادت داشتهام و نیما، شاملو، فروغ و نادرپور برایم بسی عزیزند. این شاعر غزلسرا اردیبهشتماه سال ۸۳ در سن ۵۸ سالگی به علت بیماری قلبی و تنفسی درگذشت و در شهر زنجان به خاک سپرده شد.
از عاشقانههای معروف حسین منزوی:
ابری رسید و آسمانم از تو پر شد بارانی آمد، آبدانم از تو پر شد
نام تو اول بغض بود و بعد از آن اشک اول دلم پس دیدگانم از تو پر شد
جان جوان بودی تو و چندان دمیدی تا قلبت ای بخت جوانم از تو پر شد
خون نیستی تا در تن میرنده گنجی جانی تو و من جاودانم از تو پر شد
چون شیشه میگرداند عشق، از روز اول تا روز آخر، استکانم از تو پر شد
در باغ خواهشهای تن روییدی اما آنقدر بالیدی که جانم از تو پر شد
پیش گل سرخ تو، برگ زرد من کیست؟ آه ای بهاری که خزانم از تو پر شد
با هر چه و هر کس تو را تکرار کردم تا فصل فصل داستانم از تو پر شد
آیینهها در پیش خورشیدت نشاندم و آنقدر ماندم تا جهانم از تو پر شد
۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۶
کد خبر: ۱۶٬۳۶۵
حسین منزوی، اول مهرماه سال ۱۳۲۵ در زنجان به دنیا آمد. به این علت که پدر و مادرش معلم روستاهای اطراف زنجان بودند، سالهای ابتدایی زندگیاش در روستا گذشت. دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان را در مدرسههای زنجان پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد.

نظر شما