۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۱

پژوهشی تازه در بریتانیا نشان می‌دهد آموزش موسیقی نه تنها گوش و هماهنگی حرکتی کودکان را تقویت می‌کند، بلکه می‌تواند به رشد مهارت‌های زبانی و خواندن آنها نیز کمک کند.

آگاه: به نقل از ارث، خواندن مهارتی ذاتی نیست؛ کودکان باید آن را گام‌به‌گام بیاموزند. برخی به‌سرعت در این مسیر پیشرفت می‌کنند، در حالی‌که دیگران با دشواری مواجه می‌شوند. اما پژوهشی تازه از دانشگاه‌های آبردین و داندی در اسکاتلند نشان می‌دهد آموزش موسیقی می‌تواند تفاوت چشمگیری در این روند ایجاد کند. در سال‌های میان پنج تا ۹ سالگی، مغز کودک جهشی بزرگ در یادگیری زبان و درک متن انجام می‌دهد. در این مرحله، آگاهی آوایی (phonological awareness) یعنی توانایی شنیدن و بازی با صداهای درون واژه‌ها نقشی حیاتی دارد. بدون این توانایی، حروف تنها نشانه‌هایی بی‌معنا باقی می‌مانند.
پژوهشگران توضیح می‌دهند که فعالیت‌هایی مانند گوش دادن دقیق، حفظ ریتم و بازتولید ملودی، بخش‌هایی از مغز را فعال می‌کنند که در پردازش صدا و معنا نیز دخیل‌اند. به بیان دیگر، همان شبکه‌های عصبی که کودکان برای تشخیص هجاها و ارتباط صدا با حروف نیاز دارند، در تمرین موسیقی نیز تقویت می‌شوند. دو نظریه در این زمینه مطرح است.
«نظریه OPERA» بیان می‌کند که تمرین موسیقی مغز را در برخورد با ظرایف صوتی دقیق‌تر می‌سازد، در حالی‌ که مدل «PRISM» بر اهمیت ریتم تاکید دارد. هماهنگی کودک با ضرب‌آهنگ موسیقی از همان مدارهای عصبی بهره می‌برد که در دنبال‌ کردن هجاهای گفتار نقش دارند. به همین دلیل، فعالیت‌های ساده‌ای مانند دست ‌زدن با ریتم یا هم‌خوانی آهنگ‌ها نه‌تنها سرگرم‌کننده، بلکه آموزشی نیز هستند. این تمرین‌ها دقت زمانی و شنیداری را بالا می‌برند و در نهایت، فرآیند پیوند دادن صدا به حروف را آسان‌تر می‌کنند.
 در مطالعه جدید، ۵۷ کودک پنج تا ۹ ساله مورد بررسی قرار گرفتند؛ نیمی از آنها به‌طور منظم در کلاس‌های موسیقی شرکت داشتند و نیمی دیگر فعالیت‌هایی غیرموسیقایی مانند ورزش انجام می‌دادند. همه کودکان از نظر سن، جنسیت و پیش‌زمینه خانوادگی هم‌سطح بودند. دو آزمون اصلی در این پژوهش انجام شد: یکی میزان آگاهی آوایی و دیگری سرعت خواندن کلمه‌ها را می‌سنجید. سپس پژوهشگران فعالیت مغزی کودکان را هنگام گوش دادن به یک داستان ثبت کردند تا ببینند مغز آنها تا چه اندازه با ریتم گفتار هماهنگ می‌شود، پدیده‌ای که ردیابی قشری گفتار یا CTS نام دارد. نتایج شگفت‌انگیز بود: کودکانی که آموزش موسیقی دیده بودند، در هر دو آزمون عملکرد بهتری داشتند. حتی وقتی عوامل دیگری مانند وضعیت اقتصادی و توان حافظه در نظر گرفته شد، این تفاوت باقی ماند. داده‌های مغزی نشان داد ردیابی گفتار در نیم‌کره چپ مغز با مهارت خواندن بالا مرتبط است، در حالی ‌که وابستگی بیشتر به نیم‌کره راست نشانه پردازش کمتر کارآمد است.
 جالب آنکه کودکان آموزش‌دیده در موسیقی حتی در مواردی که فعالیت نیم‌کره چپ‌شان کمتر بود، همچنان خوانندگان بهتری بودند. به نظر می‌رسد مغز آنها از مسیرهای کارآمدتر و بالغ‌تری برای رسیدن به نتیجه استفاده می‌کند؛ الگویی که معمولا در بزرگسالان دیده می‌شود. تحلیل‌های تکمیلی نشان داد که موسیقی بیش از هر چیز، از طریق تقویت آگاهی آوایی بر خواندن تاثیر می‌گذارد. یعنی آموزش موسیقی گوش را برای شنیدن اجزای واژه‌ها تربیت می‌کند و این مهارت زیربنایی، یادگیری خواندن را آسان‌تر می‌سازد. به بیان ساده، سود اصلی موسیقی در تقویت مهارت شنیداری نهفته است؛ مهارتی که سنگ‌بنای سوادآموزی است. زمانی که کودک بتواند صداها را بهتر تشخیص دهد، ارتباط میان حرف و صدا نیز برایش روشن‌تر می‌شود. پژوهشگران می‌گویند: «درس موسیقی تنها پرورش هنر نیست، بلکه تقویت زیربنای زبان است.» به باور آنها چند ساعت تمرین موسیقی در هفته می‌تواند به کودکانی که در خواندن عقب مانده‌اند کمک کند تا سریع‌تر پیشرفت کنند.