آگاه: درک این تحول، بدون فهم چراییِ رویآوردن دشمن به «براندازی نرم» و «تحریف تاریخ» ممکن نیست. چرا دشمنی که روزی با کودتا و اشغال کشورها اهدافش را دنبال میکرد، امروز به جای گلوله، بر ذهن و حافظه تاریخی ملتها شلیک میکند؟
۱. تجربه شکست در مواجهه سخت
نخستین علت، تجربه مکرر شکست قدرتهای استکباری در جنگهای مستقیم و فشارهای سختافزاری است. ملت ایران پس از انقلاب اسلامی، در برابر همه شکلهای «براندازی سخت» مقاومت کرده است: از ترور رهبران انقلابی و جنگ تحمیلی گرفته تا تحریمهای فلجکننده. هر بار دشمن تصور میکرد با فشار فیزیکی میتواند ملت را به زانو درآورد، اما نتیجه معکوس گرفت؛ ایمان مردم، مشروعیت نظام و روحیه مقاومت تقویت شد. همین تجربه تاریخی، استکبار را به این نتیجه رساند که نظامی که با جنگ سخت شکست نمیخورد، باید از درون تهی شود؛ با تغییر باورها، تحریف تاریخ، و تضعیف هویت نسل جدید.
۲. تغییر میدان نبرد از جغرافیا به ذهن
در دوران استعمار کهنه، میدان نبرد خاک بود؛ در استعمار نو، اقتصاد. اما در جنگ ترکیبی امروز، میدان نبرد ذهن و حافظه اجتماعی است. دشمن فهمیده است که اگر بتواند روایت خود را جایگزین روایت ملتها کند، دیگر نیازی به لشکرکشی ندارد.
براندازی نرم یعنی تغییر نظام از درون، بدون شلیک حتی یک گلوله؛ با تسخیر افکار عمومی، تغییر معناها و سلب اعتماد به ریشهها. تحریف تاریخ نیز ابزار اصلی این پروژه است. تاریخ، حافظه جمعی یک ملت است؛ اگر حافظه را تحریف کنی، هویت را پاک کردهای. وقتی نسل جوان تاریخ انقلاب، دفاع مقدس و مبارزات ضداستعماری را نادرست بداند یا تحقیر کند، دیگر انگیزهای برای دفاع از آن نخواهد داشت.
۳. ابزارهای نوین رسانهای و امکان نفوذ بیهزینه
در گذشته، سلطهگران برای تاثیرگذاری بر ملتها به حضور فیزیکی نیاز داشتند. اما امروز، بهواسطه انقلاب اطلاعاتی و شبکههای اجتماعی، نفوذ در ذهنها آسانتر از هر زمان دیگری شده است. رسانههای فراملی، سلبریتیها، پلتفرمهای سرگرمی و حتی بازیهای دیجیتال، حامل پیامهای ایدئولوژیک و روایتهای جهتدارند.
دشمن امروز نه در مرزهای کشور، بلکه در گوشی هر نوجوان حضور دارد. او تاریخ را از طریق فیلم و سریال بازنویسی میکند، قهرمانها را تغییر میدهد و مفاهیم انقلابی را به تمسخر میگیرد. این همان استعمار نوین است؛ استعمار ذهن، که در آن کشورها ظاهرا آزادند اما فکر مردم در اسارت است.
۴. تحریف تاریخ بهمثابه مقدمه فروپاشی هویتی
هیچ انقلابی را نمیتوان بدون تخریب روایت تاریخیاش نابود کرد. دشمن بهخوبی میداند تا زمانی که مردم ایران به صداقت و حقانیت انقلاب خود باور دارند، امکان براندازی وجود ندارد. پس تلاش میکند چهره امام خمینی را تحریف کند، اهداف انقلاب را مخدوش نشان دهد و روحانیت انقلابی را با «روحانیت سکولار» جایگزین سازد.
این پروژه تنها یک عملیات رسانهای نیست؛ یک مهندسی حافظه تاریخی است. آنان میکوشند نسل جدید را قانع کنند که انقلاب اشتباه بود، که مجاهدتها بیثمر بود، که ارزشها مانع پیشرفتاند. وقتی این تحریف نهادینه شود، جامعه دچار «بیاعتمادی تاریخی» میشود؛ یعنی دیگر به روایت خود باور ندارد. از همین نقطه، براندازی نرم آغاز میشود.
۵. واکنش ملتها و مسئولیت نخبگان
اما همانگونه که سیر تطور استکبار از استعمار سخت به جنگ نرم رسیده، ملتها نیز در حال تکاملاند. آگاهی، سواد رسانهای و بازتولید روایت بومی، سلاحهای نسل جدید مقاومت است. ایران امروز، بهواسطه تجربه تاریخی و ظرفیت فرهنگی خود، در خط مقدم مقابله با جنگ ترکیبی قرار دارد. وظیفه نخبگان، رسانهها و دانشگاهها در این میدان، نه صرفاً دفاع منفعلانه، بلکه بازآفرینی روایت اصیل انقلاب و تاریخ معاصر است. باید تاریخ را از زبان شهیدان، مبارزان و مردم بازگفت، نه از روایت دشمن. تنها با روایتگری صادقانه، میتوان حافظه تاریخی ملت را در برابر تحریف واکسینه کرد.
روایت زیبای حقیقت
براندازی نرم و تحریف تاریخ، دو روی یک سکهاند؛ سکهای که هدفش تهیکردن ملتها از درون است. دشمن، پس از ناکامی در جنگ سخت و تحریم، اکنون به جنگ روایتها روی آورده است. در این میدان، پیروزی از آنِ کسی است که روایت دقیقتر، صادقانهتر و الهامبخشتری از خود ارائه دهد. بنابراین، آینده نه در دست آنانی است که رسانههای بزرگتری دارند، بلکه در اختیار کسانی است که حقیقت را زیباتر روایت میکنند.