آرش فهیم در گفت‌وگو با آگاه درباره فیلم «بیچارگان» مطرح کرد:

نمایی تحریف‌شده از جریان‌های اجتماعی در سینمای عامه‌پسند

چرا کارگردانان مطرح جهان بعد از اتصال با سینمای هالیوود به ابتذال و انحطاط کشیده می‌شوند؟
۲۵ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۰

کارگردان صاحب‌سبک یونانی که در خلق جهان سینمایی منحصربه‌فردش در سینمای بومی به شهرتی جهانی رسید و برای بیان و تجسم جهان اجتماعی و انسانی در فضاهای سورئال و واقعی یا ساخت کمدی‌های سیاه محبوب مخاطبان حرفه‌ای و عمومی سینماست، در چند اثر اخیر خود به سینمای هالیوود پیوست و از این رو بیش از هر وقت دیگری در مراسم‌ها و جوایز سینمایی جهان دیده شد و جایزه‌هایی را از آن خود کرد. او با اثر اخیرش در فروش نیز رکوردهای خوبی را به‌جا گذاشته و تحسین و تمجید منتقدان را برانگیخته است.

آگاه: زهرا بذرافکن – خبرنگار سرویس فرهنگی: غالبا بعد از آنکه کارگردانی به سینمای هالیوود می‌پیوندد در ازای برد و اثرگذاری جهانی اما شاخصه‌های مهمی را از دست می‌دهد که در اثر خلق فیلمی برای هالیوود و در سطح استانداردهای آن ممکن است پایه‌های جهان سینمایی او و مخاطبان متعهد او را دچار تزلزل کند که گریزناپذیر است. آنچه در آثار اخیر لانتیموس دیده می‌شود نیز خبر از چنین امری می‌دهد؛ فیلمی باشکوه و دیدنی اما در سطح جهان هالیوود و برای مخاطبانی است که قبل از هرچیز جذب همین زیبایی و شکوه و مهم‌تر از آن، دیدن بازیگران گران‌قیمت این سینما می‌شوند. در همین رابطه و برای بررسی بیشتر مسیر حرفه‌ای یورگس لانتیموس در آثار اخیر او، با آرش فهیم، آگاه سینما گفت‌وگو کردیم تا در این‌باره بیشتر بدانیم.

شما تفاوت سینمای لانتیموس را قبل از پیوستن به هالیوود و بعد از آن در فیلم «بیچارگان» در چه شاخصه‌هایی می‌بینید؟

لانتیموس هم مانند بسیاری دیگر از فیلم‌سازان غیرآمریکایی که در هالیوود شاغل می‌شوند، گویی تحت‌تاثیر جو و جوایز و محافل پرزرق‌وبرق و پرهیاهوی سینمای آمریکا قرار گرفته است. حداقل تجربه دو، سه دهه اخیر نشان می‌دهد کارگردانان خوش‌ذوق و صاحب‌سبک وقتی به هالیوود نقل‌مکان می‌کنند، خواسته یا ناخواسته به قواعد و الگوهای آن نظام سینمایی تن می‌دهند. همچنان‌که کارگردانان مطرح دیگری چون آمنابار، انگ لی، رومن پولانسکی و... در کشورهای خودشان، با اصالت و سبک خاص خودشان کار می‌کردند اما با ورود به هالیوود، دچار تغییر و تنزل شدند، لانتیموس نیز از این قاعده مستثنا نیست. بهترین فیلم این کارگردان یونانی به نظر من «خرچنگ» است؛ فیلمی با یک ایده درخشان و بکر، مضمونی جهان‌شمول و انسانی و روایتی بی‌نقص و خلاقانه که توجه سینماگران و سینمادوستان جهان را به خودش جلب کرد اما «بیچارگان» که در هالیوود تولید شده، در همه زمینه‌ها چند قدم از «خرچنگ» عقب‌تر است.

هرچند نتیجه کار جدید لانتیموس نیز جذاب از آب درآمده و درمجموع، کاری تماشایی است اما هم دچار ضعف‌هایی در روایت و مشکلات اساسی در فیلم‌نامه است و هم جهان‌بینی و محتوایی مغشوش دارد؛ به‌طور مثال، تحول شخصیت محوری فیلم یعنی بلا (اما استون) اصلا باورپذیر و منطقی نیست. دقت کنید که مشکل بلا در این فیلم یک خلل روانی یا اخلاقی نیست که با چند ماه سیر و سفر و از سر گذراندن تجربیاتی در برخورد با انسان‌ها و کشورها و موقعیت‌های گوناگون و جدید، ناگهان به آدم دیگری تبدیل می‌شود، بلکه مشکل او فیزیکی و ذاتی و به‌نوعی غیرقابل درمان یا به‌سختی و با روش‌های پیچیده و دشوار قابل ترمیم جزئی است؛ همچنان‌که بسیاری از اتفاقات مهم داستان فیلم، به‌شدت ابلهانه هستند، مثلا کوتاه آمدن نامزد بلا برای اینکه وی با مردی هوس‌باز و فاسد هم‌سفر شود، ازجمله این ماجراهای بلاهت‌بار فیلم است یا پیدا شدن سروکله همسر قبلی بلادرست در لحظ ازدواج او، شبیه به اتفاقاتی است که در فیلم‌فارسی‌ها رخ می‌دهد. بی‌تعارف باید گفت که «بیچارگان» یک فیلم مبتذل –هم در ساختار و هم در مضمون- است. تاکید غلیظ فیلم بر خشونت و تصاویر غیراخلاقی نیز یکی دیگر از شاخصه‌هایی است که موجب تمایز این اثر با فیلم‌های مطرح غیرهالیوودی لانتیموس است. 

آیا فیلم در مضمون و روایت پیرو جریان فمنیسم بود؟ مولفه‌های این موضوع چه چیزهایی بودند؟

بله، روند روایت فیلم «بیچارگان» به گونه‌ای است که می‌توان آن را به‌نوعی پیرو فمینیسم دانست. در این فیلم از یک طرف شاهد زنی مظلوم و قربانی هستیم که هم در زندگی قبلی‌اش ازسوی شوهر سابقش با بدرفتاری‌های مختلفی مواجه بوده و هم در زندگی تازه‌اش تحت سلطه و محدودیت قیم یا سرپرستش قرار گرفته و در ادامه نیز مرد فاسدی قصد تصاحب او را دارد، اما بلا از همه آنها عبور می‌کند و درنهایت تنها به مردی رو می‌آورد که آزادی مطلق او را پذیرفته است. تنها مرد خوب در این فیلم، همین نامزد بی‌غیرت بلا (مکس) است که جایی هم به بلا تاکید می‌کند که او در استفاده از بدنش آزاد است! (نقل به مضمون) نکته جالب این است که بلا در این فیلم، پدرخوانده یا سرپرستش را که البته زندگی‌اش را مدیون او است «خدا» صدا می‌زند. این به نوعی استعاره‌ای است از وضعیت خانواده پدرسالار که در آن پدر یا قیم زن، برای او جایگاهی خداگونه دارد. البته رویکرد فیلم، نوعی فمینیسم بی‌بندوبار است تا جایی که قهرمان فیلم را به یک سوژه یا کالای جنسی تبدیل کرده است و تن‌فروشی را یک حق برای زنان و حتی یک مرحله مهم و تاثیرگذار در تکامل قهرمانش معرفی می‌کند!

فکر می‌کنید باتوجه به اثرگذاری قبلی سینمای لانتیموس، اگر فیلم در سینمای یونان ساخته شده بود هم همین‌قدر دیده می‌شد؟

قطعا خیر! این یک قاعده کلی است که هر فیلمی در صورتی‌که در هالیوود ساخته شود به‌دلیل برخورداری از پخش‌کنندگان و تبلیغات قوی‌تر و همچنین امکان بیشتر برای ورود به محافل و مراسمی چون گلدن گلوب و اسکار و ... بیشتر دیده شود. با این حال، ماندگاری چنین فیلم‌هایی نسبت به آثاری که در فضای بومی ساخته می‌شوند بسیار کمتر است. احتمالا در آینده، علاقه‌مندان جدی سینما، فیلم‌های غیرهالیوودی لانتیموس به‌ویژه «خرچنگ» و «کشتن گوزن مقدس» را بیشتر از «بیچارگان» خواهند دید و درباره‌شان صحبت خواهند کرد.