۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۳

علی رشیدی - آگاه مسائل فرهنگی: نظریه حکومت اسلامی، برگرفته از علوم دینی و اسلامی است. چنین نظریه‌ای که قبل از امام خمینی رحمه‌الله نیز مطرح شده است، مبتنی بر متن منابع دین است؛ با این بیان که تبیین نظریه حکومت اسلامی از جانب امام خمینی، بازآفرینی و خلق دوباره این نظریه اصیل اسلامی است. پیشینه تبیین این نظریه توسط امام خمینی، به دهه ۵۰ و در فضای تاریک و منزوی حوزه نجف، باز می‌گردد. این نظریه که نشئت گرفته از فقه جواهری است را می‌توان ثمره حوزه علمیه قم دانست؛ زیرا امام خمینی رحمه‌الله خود نیز، شاگردی از شاگردان حوزه علمیه قم است.

راهبری سیاست و حکمرانی
پس از انقلاب اسلامی که کشور در انتظار استقرار حاکمیت به سر می‌برد، قانون اساسی حاکمیت جمهوری اسلامی به‌وسیله بسیاری از فقها، علما و مجتهدین حوزه علمیه قم به جمع‌بندی و تصویب رسید. حضور برخی روحانیون در شورای انقلاب و نگارش پیش‌نویس و اصل قانون اساسی به‌وسیله آنان- نمایندگان حوزه علمیه قم- اولین و یکی از راهبری‌های سیاسی و حکمرانی نظام اسلامی به‌وسیله حوزه قم برشمرده می‌شود. قوه عدلیه، ریاست‌جمهوری، شورای انقلاب، وزارت دفاع و بسیاری از ارکان حاکمیت در ابتدای انقلاب، در تصاحب راهبری فکری حوزه علمیه قم و نمایندگان آن بوده است. راهبری سیاست‌های کلی نظام توسط روحانیت، به سال‌های آغازین انقلاب اسلامی محدود نمی‌شود؛ چه‌بسا پس از اوایل انقلاب تا به امروز نیز، بسیاری از راهبردهای جمهوری اسلامی، به‌وسیله حوزه علمیه قم، تایید شده و به منصه ظهور رسیده است. برای آگاهی از قدرت راهبری ایدئولوژی نظام اسلامی به‌وسیله حوزه قم همین بس که در این چهل و اندی سال- از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز- کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی به‌وسیله رهبران انقلاب اسلامی و امامین انقلاب- که خود از فرزندان حوزه علمیه قم هستند- رهبری شده است. فارغ از جایگاه رهبری، ارکانی دیگر در حاکمیت، مانند مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان و خبرگان رهبری- که هم در جایگاه ایدئولوگ و هم در جایگاه مجری بیشترین و مهم‌ترین نقش را در نظام اسلامی، ایفا می‌کنند- روحانیت و نمایندگان حوزه علمیه قم در آن دخیل‌اند.

طراحی نظریات فرهنگی، اجتماعی
آنچه پس از انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم، گرایش و علاقه بسیاری از انسان‌ها و دولت‌ها در دنیا، به شعارهای آرمان‌خواهانه و رهایی‌بخش، زیست فرهنگی-  اجتماعی ایران پسا انقلاب است. ایدئالیسم و زیست فرهنگی اجتماعی جامعه ایرانی پساانقلاب که توجه بسیاری را به خود جلب کرده، حاصل وقوع نهضت اسلامی‌ای همچون انقلاب ۵۷ است. به‌راستی، نهضت اسلامی‌ای که این‌چنین روح‌های خفته بشریت را بیدار کرده، خود، برگرفته شده از متون دینی و مولد حوزه علمیه قم است.  آنچه که ایران اسلامی را بر قله فرهنگی دنیا نشانده، هویت و پیشینه دینی جامعه ایرانی است. هویت دینی‌ای که وحدت کلمه جامعه اسلامی، وجود خانواده ایرانی، عِرق مذهبی ایرانیان، اعتقادات آرمان‌گرایانه‌ای همچون استقلال، عزت و آزادی، حس میهن‌دوستی و بسیاری دیگر از گزاره‌های فرهنگی اجتماعی جامعه ایرانی را تشکیل می‌دهد. همه این گزاره‌های دینی‌ای که در زیست فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران، آن را شاهد هستیم، حاصل عینیت یافتن فرهنگ اسلامی به‌وسیله حوزه‌های علمیه است. نگارش مقالات، کتب، طرح و ایده‌های فقهی، فلسفی و علوم‌انسانی اسلامی ناظر به فرهنگ و اجتماع، توسط پژوهشگاه‌ها، مراکز و موسسات حوزه علمیه، از متن دین استخراج شده و به ارکان مختلف حاکمیت، ارائه شده است. آری، ایدئولوژی اصیل ایرانی اسلامی و زیست فرهنگی اجتماعی این جامعه، برخاسته از متن دین و با پشتوانه نظری حوزه علمیه است؛ اما دریغا از اینکه برخی ارگان‌های فرهنگی با کم‌کاری‌های خود، به بروز نظریات فرهنگی اجتماعی حوزه علمیه در متن جامعه، خدشه وارد می‌کنند.

خلق دیپلماسی مقاومت
از مهم‌ترین اسباب ظهور قدرت و عظمت نظام جمهوری اسلامی، بروز دیپلماسی مقاومت است. حفظ عزت و مقاومت در برابر استکبار که از آموزه‌های دینی هستند، جزو اصول و ارزش‌های نظام اسلامی برشمرده می‌شوند؛ ازاین‌رو نظام جمهوری اسلامی نیز، در صدد حفظ این ارزش اسلامی- مقاومت- هستند. همان‌طور که مقاومت، ارزشی اسلامی است، شاهد آن هستیم که سردمداران این ایدئولوژی و روحیه نیز، رهبران اسلامی هستند. امام خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای، سیدحسن نصرالله، سیدعباس موسوی و سیدهاشم صفی‌الدین، از مصادیق رهبران مقاومتی هستند که خود، از پرورش‌یافتگان مکتب امام صادق و حوزه علمیه هستند. آری، ایدئولوژی مقاومتی که اکنون، بر مستکبران جهانی سایه افکنده و جان آنان را به لرزه درآورده، برآمده از حوزه علمیه قم است. ازاین‌رو، می‌توان پی برد که تئوریزه ایدئولوژی مقاومت نیز، برساخته از حوزه قم است.