۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۶

مریم جهانگیر، اگاه مسائل سیاسی :  هیچ تمدنی با دستان لرزان و چشم‌های خاموش به فردا نمی‌رسد. اگر بخواهیم آینده‌ای باشکوه و مقتدر بسازیم، باید امروز را از نگاه فردا ببینیم. جمعیت، اگرچه در ظاهر یک عدد است، اما در واقع عنصری حیاتی در معادلات قدرت، پایداری فرهنگی و قوام تمدنی است. رهبر انقلاب، با نگاهی ژرف و آینده‌نگر، بارها نسبت به خطر کاهش جمعیت هشدار داده‌اند. اما آنچه در کلام ایشان برجسته است، تبدیل مسئله فرزندآوری از یک انتخاب شخصی و سبک زندگی فردی، به یک تکلیف تمدنی است؛ ضرورتی که بر شانه‌های همه ما سنگینی می‌کند.

آگاه: ممکن است در یک تحلیل سطحی تصور شود دغدغه جمعیت صرفا مربوط به کاهش نیروی کار یا افزایش سالمندان است؛ اما در نگاه رهبری، مسئله بسیار کلان‌تر است. در اندیشه ایشان جمعیت به‌مثابه زیرساخت تمدن‌سازی درنظر گرفته می‌شود. ایشان بارها تاکید کرده‌اند که بدون حضور جوان، «عنصر حرکت و پیشرفت»، عملا راهی برای رسیدن به آینده‌ای مقتدر باقی نمی‌ماند. به واقع در شرایطی که رقابت‌های جهانی بر محور سرمایه انسانی شکل گرفته و هرم سنی جمعیتی قدرت‌ها در حال بازتعریف منافع ژئوپلیتیک است، کشوری با جمعیت پیر، حتی اگر منابع طبیعی داشته باشد، عملا فاقد توان بهره‌برداری از آن خواهد بود. رهبری هم در بیانی مهم فرمودند که «کشوری که در آن جوان کم است، پیشرفتش کم است»؛ این نگاه نه حاصل دغدغه دموگرافی، بلکه تحلیل عمیق تمدنی از آینده ایران اسلامی است.
در ادبیات رایج رسانه‌ای و فرهنگی، فرزندآوری غالبا به‌عنوان یک انتخاب فردی و امری خصوصی تعریف می‌شود؛ اما رهبر انقلاب با تغییر این زاویه دید، آن را در نسبت با وظیفه ملی و دینی بازخوانی کرده‌اند. در جامعه اسلامی، تشکیل خانواده و فرزندآوری صرفا تداوم نسل نیست، بلکه مشارکت در پروژه بزرگ الهیِ آبادانی زمین و تحقق تمدن اسلامی است. این تلقی دقیقا نقطه تمایز نگاه اسلامی با نگاه سکولار است؛ جایی که «کودک» دیگر هزینه‌ای شخصی نیست، بلکه امانتی الهی و عنصر سازنده فرداست. چنین رویکردی به معنای نادیده‌گرفتن مشکلات اقتصادی، اجتماعی یا روانی خانواده‌ها نیست، بلکه دعوتی است به بازتعریف نسبت ما با مفهوم آینده و گذار از خودمحوری فردگرایانه به دگرخواهی تمدنی.
سوال اصلی اینجاست که چرا باوجود این هشدارهای مکرر، مردم و حتی مسئولان به این موضوع بی‌تفاوت‌اند؟ بخشی از پاسخ، به ساختار معیوب فرهنگی بازمی‌گردد. در دهه‌های گذشته، شعارهای «فرزند کمتر، زندگی بهتر» نه‌فقط سیاست رسمی، بلکه به‌تدریج به باور عمومی تبدیل شد. رسانه‌ها، نظام آموزشی و حتی بخشی از نخبگان، مدل زندگی مطلوب را با مصرف‌گرایی، راحت‌طلبی و حذف فرزند معرفی کردند. افزون بر این، نبود حمایت‌های پایدار اقتصادی، بی‌ثباتی شغلی، افزایش هزینه‌های آموزش و درمان و فشارهای روانی زندگی شهری، خانواده‌ها را از فرزندآوری گریزان کرده است. اما خطر اصلی در این است که این دلایل، بهانه‌ای برای انکار مسئولیت تمدنی شده‌اند، نه انگیزه‌ای برای اصلاح و کنشگری مسئولانه. همه اینها در حالی است که رهبر انقلاب در هندسه کلان بیانیه گام دوم، به‌روشنی از ساختن تمدن نوین اسلامی سخن گفته‌اند. اما تمدن، صرفا با ایده و نظریه ساخته نمی‌شود؛ نیاز به مردم دارد. تمدن آینده‌محور، مردمی آینده‌ساز می‌خواهد. اگر جمعیت ما دچار بحران شود، نه فقط در عرصه اقتصادی و دفاعی، بلکه در تولید علم، گسترش فرهنگ و صدور پیام انقلاب نیز به بن‌بست خواهیم خورد. جمعیت جوان نه فقط موتور رشد اقتصادی، بلکه پیشران نوآوری، ایمان، امید، و پویایی اجتماعی است. کم‌شدن این نسل، به‌معنای توقف حرکت تمدنی در نیمه راه است. رهبر انقلاب بارها هشدار داده‌اند که اگر امروز به فکر نباشیم، فردا دیر خواهد بود. این جمله ساده، حامل تلخ‌ترین پیش‌بینی ممکن است. کاهش نرخ موالید امروز، در ۱۵ تا ۲۰ سال آینده، خود را در کمبود نیروی جوان، بسته‌شدن فرصت‌های اقتصادی، افت نرخ بهره‌وری، افزایش سالمندان نیازمند خدمات و کاهش نشاط اجتماعی نشان خواهد داد. در واقع، بحران جمعیت شبیه به زلزله‌ای خاموش است، زیرپوستی اما با قدرتی ویرانگر. آنچه امروز غفلت می‌نامیم، فردا به فروپاشی پیشران‌های اجتماعی منجر خواهد شد. سکوت و بی‌عملی در برابر این بحران، بی‌گمان خیانتی است به آینده ایران.
ازاین‌رو مسئله جمعیت، در منظومه فکری رهبر انقلاب، موضوعی راهبردی، تمدنی و چندبعدی است. این مسئله نه صرفا دغدغه‌ای جمعیت‌شناختی، بلکه پرسشی از هویت ملی، قدرت آینده و تعهد ما به تمدن اسلامی است. در حقیقت در این دستگاه فکری فرزندآوری انتخابی شخصی نیست، بلکه مسئولیتی اجتماعی، اخلاقی و حتی سیاسی است. اگر امروز نخواهیم یا نتوانیم گفتمان جدیدی بر اساس این فهم تمدنی از جمعیت ایجاد کنیم، فردا نه فقط نسل جوان، بلکه امکان پیشرفت، استقلال و حتی بقای فرهنگی‌مان را از دست خواهیم داد. اکنون زمان بازنگری در انگاره‌ها، سیاست‌ها و حتی نگاه ما به «فرزند» است. در حقیقت باید به‌جای پرسش از هزینه‌ها، بپرسیم هزینه نداشتن نسل آینده، چقدر خواهد بود؟