آگاه: اکنون نیز در میان هیاهوی مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، مسئله جمعیت آرام و بیصدا در حال تبدیلشدن به یکی از تعیینکنندهترین بحرانهای آینده ایران است؛ بحرانی که سالهاست رهبر انقلاب با صدایی رسا درباره آن هشدار دادهاند، اما جامعه و حتی برخی سیاستگذاران هنوز آن را جدی نگرفتهاند. ایشان بارها فرمودهاند که اگر امروز به فکر افزایش موالید نباشیم، فردا خیلی دیر خواهد بود. این هشدار نه یک نگرانی مقطعی، بلکه ریشه در درکی عمیق از پیوست تمدنی، قدرت ملی و آیندهپژوهی دارد.
در نگاه رهبر انقلاب، مسئله جمعیت یک موضوع صرفا جمعیتی یا حتی اجتماعی نیست، بلکه ریشهای عمیق در مفاهیم قدرت، تمدنسازی و آیندهنگری دارد. کشور ایران به دلیل ساختار سنتی فعلی، اکنون در موقعیت طلایی پنجره جمعیتی قرار دارد؛ یعنی درصد جمعیت جوان و آمادهبهکار بالا و بار تکفل نسبتا پایین است. اما این پنجره تنها چند سال دیگر دوام دارد. پس از آن، وارد فاز سالخوردگی خواهیم شد، مرحلهای که جبران عقبماندگیها بسیار دشوار خواهد بود. این اهمیت زمانی مضاعف میشود که بدانیم انقلاب اسلامی پروژهای تمدنی است که برای استمرار خود نیاز به نیروی جوان، فعال، پرانرژی و مومن دارد. نیرویی که بتواند چرخ علم، تولید، فرهنگ و سیاست را با روحیه انقلابی به حرکت درآورد. در غیاب این نسل، چشمانداز تمدن نوین اسلامی به افسانهای دور از دسترس تبدیل خواهد شد.
یکی از پیامدهای مستقیم کاهش نرخ باروری، حرکت سریع جامعه بهسوی سالخوردگی است. جامعهای که در آن سالمندان بیش از نیمی از جمعیت را تشکیل دهند، دیگر نمیتواند پویایی اقتصادی، خلاقیت علمی یا تحرک فرهنگی داشته باشد. تجربه کشورهای توسعهیافته نشان داده است که سالخوردگی، هزینههای سنگینی بر نظام سلامت، تامین اجتماعی و حتی امنیت روانی وارد میکند. مهمتر اینکه در چنین جوامعی، شکاف نسلی تشدید میشود و انسجام اجتماعی کاهش مییابد. رهبر انقلاب، با درک این مسئله، بهروشنی بر حفظ اکثریت جمعیت جوان تاکید دارند و این را یکی از ابزارهای اصلی قدرت ملی میدانند. کشوری که جوان ندارد، توان دفاع، توسعه و تصمیمسازی خود را از دست میدهد و به تعبیری، «بیصدا» فرومیپاشد.
با وجود تاکیدات رهبری، آمارها نشان میدهد که نرخ باروری در ایران به زیر سطح جانشینی رسیده و خانوادهها تمایل کمتری به داشتن فرزند نشان میدهند. این بیتفاوتی دلایل گوناگونی دارد: از مشکلات اقتصادی گرفته تا سبک زندگی مدرن، از نگرانیهای تربیتی تا تضعیف جایگاه خانواده در نظام فرهنگی کشور، اما مهمتر از همه شکلگیری یک ذهنیت ضعیف و مایوس درباره آینده است؛ ذهنیتی که برخلاف گفتمان رهبری، آینده را تاریک، پرخطر و پرهزینه میبیند. در چنین شرایطی، زوجها از فرزندآوری نه بهعنوان یک مسئولیت تمدنی، بلکه بهعنوان یک ریسک پرهزینه یاد میکنند.
این در حالی است که در منظومه فکری رهبر انقلاب، جمعیت نه فقط یک آمار، بلکه شاخصی تمدنی است. «تمدن نوین اسلامی» که ایشان از آن سخن میگویند، بدون نیروی انسانی جوان، مومن، آگاه و خلاق، شکل نمیگیرد. اساسا سرمایه انسانی، مقدمه همه سرمایهگذاریهای دیگر است. فناوری، فرهنگ، قدرت دفاعی و اقتصادی، همگی به نسل آینده گرهخوردهاند. از همین رو، فرزندآوری در این نگاه یک «عمل انقلابی» است. خانوادهای که فرزند میآورد، در حال ساختن فردای انقلاب است. این در تضاد کامل با گفتمان مصرفگرایانهای است که فرزند را بار اضافی و مانع پیشرفت میداند.
ولی با وجود توصیههای مکرر رهبری، سیاستگذاریها در حوزه جمعیت غالبا شعاری، ناکافی و گاه متناقض بودهاند. برنامههای حمایت از فرزندآوری اغلب به کمکهای مالی ناچیز یا مشوقهای کوتاهمدت محدود شدهاند، بدون اینکه به اصلاح ساختاری سبک زندگی، فرهنگ عمومی، نظام تعلیم و تربیت و رسانهها توجه شود. ما برای تحول واقعی، نیازمند بازمهندسی سیاستهای جمعیتی بر مبنای یک نقشه ذهنی دقیق هستیم؛ نقشهای که از نگاه رهبر انقلاب قابلاستخراج است و باید تبدیل به سیاست عملیاتی، منسجم و بلندمدت شود.
باید توجه داشت که جمعیت ایران در آستانه یک دگرگونی بیسابقه ایستاده است؛ مسیری که اگر بدون درایت طی شود، به سالخوردگی، فرسودگی و افول خواهد انجامید. رهبر انقلاب این آینده را دیدهاند و بارها بهصراحت هشدار دادهاند که اگر امروز برای فرزندآوری کاری نکنیم، فردا خیلی دیر خواهد بود.
مسئله جمعیت، یک مسئله راهبردی، تمدنی و امنیتی است، نه فقط خانوادگی یا اقتصادی. وقت آن است که نخبگان، سیاستگذاران و آحاد مردم، با نگاهی مسئولانه و آیندهنگر، این مسئله را در اولویت قرار دهند. چرا که اگر اکنون گهوارهها ساکت باشند، فردا صدای گامهای تمدن اسلامی نیز خاموش خواهد شد.