نیمه خرداد به بعد

محمد مقدم ـ دبیر فضای مجازی
۱۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۹

تنها چند سال پس از پیروزی انقلاب فرانسه و سرنگونی سلطنت، گیوتین، نه‌فقط شاه و ملکه، که بسیاری از رهبران و هواداران انقلاب را نیز بلعید. بعد هم با قدرت‌گیری ناپلئون، نه‌تنها جمهوری از میان رفت، بلکه دوباره تاج پادشاهی بر سر یک دیکتاتور نظامی نشست. این تنها، نمونه‌ای از آن است که چگونه قیامی که با شور و فداکاری مردم آغاز می‌شود، اگر هدایت نشود، به انحراف کشیده و ضد خود تبدیل می‌شود.

آگاه: انقلاب اسلامی ایران اما سرنوشتی متفاوت داشت. برخلاف دیگر انقلاب‌های بزرگ جهان، در مسیری که آغاز کرد باقی ماند و به سرنوشت تلخ انحراف، تجزیه یا بازگشت به استبداد گرفتار نشد. این حقیقت را رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان در ۱۴ خرداد، به‌روشنی بیان کردند؛ اما رمز این مصونیت چه بود؟ رهبری حکیمانه حضرت امام (ره) بر پایه عقلانیتی استوار بود که دو رکن داشت: ولایت فقیه و استقلال ملی. رهبر انقلاب با تواضع تنها به رکن دوم پرداختند و اینجا وظیفه نخبگان و رسانه‌ها و دغدغه‌مندان است که نگاه دقیق‌تری به رکن نخست این عقلانیت بیندازند.
امام خمینی (ره) با درکی عمیق از شرایط زمانه، نظریه ولایت فقیه را نه صرفاً به‌عنوان یک ایده فقهی، بلکه به‌مثابه ستون دین مطرح کرد. در سال‌هایی که اغلب علما، حکومت اسلامی را آرزویی دور می‌دانستند، امام از همان دوران نگارش «کشف‌الاسرار» به طرح اجمالی آن پرداخت و در تبعید نجف، با سیزده سخنرانی تاریخی در بهمن ۱۳۴۸، این نظریه را به نقشه راه انقلاب تبدیل کرد. ایشان ولایت‌فقیه را سازوکار عقلانی دین می‌دانستند برای تحقق عدالت، نظارت بر قدرت و حفاظت از دین در ساختار حکومت.
اما این نظریه تنها در کلاس درس نماند. انقلاب اسلامی، به‌واسطه همین رکن ولایت فقیه، توانست مسیر خود را در توفان حوادث حفظ کند. از دفاع مقدس تا فتنه‌های داخلی، از تحریم‌های فراگیر اقتصادی تا پروژه‌های نفوذ، این رکن بود که همچون قطب‌نمایی، انقلاب را از لغزش و افراط و تفریط نگه داشت. طبق فرمایش رهبر انقلاب: «شاید اگر بشمریم، بیش از هزار توطئه سیا و موساد و ام‌آی‌۶ به وسیله جمهوری اسلامی خنثی شد.»
عقلانیت امام، در هدایت مردم با تکیه بر این رکن، نه تنها راه را از احساسات جدا کرد، بلکه توانست خواسته‌های انقلابی را به ساختارهایی پایدار ترجمه کند. و البته نباید از نقش مردم در این مسیر غفلت کرد. ولایت فقیه نه تحمیل‌گر، بلکه ساختاری مردمی و برآمده از خواست عمومی بو د و همین پیوند میان رهبری و مردم، رمز پایداری آن در برابر هجمه‌ها شد.
امروز نیز، در میان خروش بحران‌های منطقه‌ای و جهانی، تنها جمهوری اسلامی ایران است که بر مسیر حق و سمت درست تاریخ ایستاده است. در ماجرای غزه، کدام دولت اسلامی حتی جرأت محکومیت صریح رژیم صهیونیستی را داشت؟ در حالی‌که برخی دول عربی شریک جنایت اسرائیل شدند و برخی دیگر سکوت کردند، ایران نه‌تنها در کلام بلکه در عمل، پشتیبان مقاومت باقی ماند. در یمن نیز، در بحبوحه جنایت‌های سعودی، این جمهوری اسلامی بود که بر موضع عدالت‌خواهی و حمایت از ملت مظلوم پافشاری کرد، بی‌آنکه چشم به مصلحت‌جویی‌های دیپلماتیک بدوزد. در موج وحشیانه حملات تروریست‌های تکفیری در عراق و سوریه، غیر از جمهوری اسلامی کدام دولت اسلامی و منطقه‌ای توانست علیه داعش نقش‌آفرینی جدی کند؟
این پایداری، برخاسته از همان رکن ولایت فقیه است؛ رهبری‌ای که از مصالح حزبی و مصلحت‌های گذرا فراتر رفته و مصالح امت را با بصیرتی تاریخی و الهی می‌نگرد. به تعبیر رهبر انقلاب: «اگر دولتی به هر بهانه‌ای از رژیم صهیونی حمایت کند... ننگ ابدی بر پیشانی‌اش خواهد ماند... و ملت‌ها این خیانت را فراموش نخواهند کرد.»
در نیمه خرداد، ما به گذشته نگاه می‌کنیم؛ اما آنچه از «نیمه خرداد به بعد» اهمیت دارد، نگاه رو به آینده است: حفظ عقلانیت، حفظ مسیر و حفظ رکن ولایت فقیه که انقلاب را از انحراف و بلکه ایران را از سقوط نجات داد.