آگاه: در دهههای اخیر، همزمان با تحولات میدانی و سیاسی در جنگ میان رژیم صهیونیستی و فلسطین، بعد جدید و پیچیدهای به این اشغال وحشیانه افزوده شده است: جنگ رسانهای. برخلاف نبردهای سنتی که در میدانهای فیزیکی رخ میدهند، جنگ رسانهای در عرصه افکار عمومی، شبکههای اجتماعی، رسانههای بینالمللی و بسترهای دیجیتال جریان دارد و نقش مهمی در شکلدهی به نگرش جهانی نسبت به این بحران ایفا میکند. رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از ساختارهای پیشرفته رسانهای، توان تبلیغاتی گسترده و دسترسی به رسانههای جهانی، همواره تلاش کرده است تا روایت ساختگی خود را به عنوان روایت غالب تثبیت کند. در مقابل رسانههای فلسطینی و حامیان این ملت، اغلب با منابع محدودتر اما با استفاده از ابزارهایی چون گزارشهای مردمی، شبکههای اجتماعی و رسانههای مستقل در تلاشاند تا توجه جهانیان را به رنج و مقاومت مردم فلسطین جلب کنند. این تقابل رسانهای نه تنها بر افکار عمومی تاثیر میگذارد، بلکه نقش بهسزایی در شکلدهی سیاستهای بینالمللی، مواضع دولتها و نهادهای حقوق بشری دارد.
روزنامهنگاری قبل و بعد از یوم النکبه
رسانههای چاپی در سرزمینهای یهودینشین مانند Ha‑Levanon (۱۸۶۳) آغازگر جریانهای اطلاعرسانی پیش از دستدرازی به سرزمینهای فلسطین اشغالی بودند. پس از سال۱۹۴۸، روزنامههایی همچون Haaretz و Yedioth Ahronoth به ستونهایی قدرتمند در فضای خبری تبدیل شدند که بر روایت جنگها و سیاستهای رژیم صهیونیستی در آغاز اشغال موثر بودند. این رسانهها نقش مهمی در اطلاعرسانی، تحلیل و انتقال دیدگاههای رسمی و اجتماعی به جمعیت داخلی ایفا میکردند. تا اواخر دهه۱۹۶۰ و اوایل دهه۱۹۷۰، تلویزیون اسرائیل تحت مدیریت دولت این رژیم فعالیت میکرد. این وضعیت به آنها امکان میداد پیامهای رسمی را با کنترل نسبتا کامل منتشر کند و افکار عمومی را یکپارچه هدایت کنند. با پخش پیامهای تبلیغاتی دولتی و اعلامیههای رسانهای، اشغالگران توانستند نقش تعیینکنندهای در شکلدهی افکار عمومی ایفا کنند، بهویژه در دوران بحرانها و جنگها.
تشکیل و تحول سازمان تبلیغات دولتی (Lapam)
سازمان تبلیغات دولتی رژیم صهیونیستی، معروف به IGAA یا Lapam، کار خود را تحت وزارت فرهنگ و ورزش آغاز کرد و بعدها به وزارت ارتباطات منتقل شد. در سال۲۰۱۶، این نهاد به دفتر نخستوزیر منتقل شد و بودجهای حدود ۱۳۳ میلیون شِکِل (NIS) را برای تبلیغات عمومی مدیریت میکرد. وظایف Lapam شامل برنامهریزی کمپینها، تحقیقات بازار، تولید محتوا و انتشار تبلیغات داخلی و خارجی برای نهادهای دولتی و عمومی است. از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱، سهم تبلیغات دیجیتال در بودجه Lapam افزایش یافت؛ از ۲۱درصد به ۳۱ درصد سهم رسانههای آنلاین رسید، در حالیکه سهم رسانههای چاپی به ۱۲ درصد کاهش یافت. این تغییر نشان از گرایش رسانه رسمی به شکلهای نوین تبلیغات دیجیتال داشت.
تحولات دیجیتال و رسانههای اجتماعی
با ورود به عصر دیجیتال، اسرائیل رویکرد خود را از رسانههای سنتی به رسانههای اجتماعی توسعه داد و پلتفرمهایی مثل فیسبوک، توییتر، اینستاگرام، یوتیوب و رِدیت را در کانون تلاشهای اطلاعرسانی خود قرار داد. در سال ۲۰۱۷ رژیم صهیونیستی از طریق وزارت امور استراتژیک و دانشگاه IDC هرتزلیا، اپلیکیشنی به نام Act.IL را معرفی کرد. این برنامه کاربرانی را که داوطلبانه «ماموریت» دریافت میکردند تا در شبکههای اجتماعی کامنت مثبت قرار داده، لایک کنند یا محتواهای مخالف با این رژیم را گزارش دهند، رهبری میکرد مرکز حاکمیتی DFRLab (مرکز تحقیقات جرمیابی دیجیتال آمریکا) اشاره کرده که این پلتفرم برای نمونهبرداری از رسانههای غربی در بحرانها مانند درگیریهای ماه مه ۲۰۲۱، اقدام به نشر ماموریتهایی برای تقویت لایک و ریتوییت پستهای خاص در شبکههایی مانند فیسبوک و توییتر کرد. بودجه این اپلیکیشن از نهادهای دولتی و کمکهایی چون Maccabee Task Force (نیروی ضربت مکابی) یک سازمان محافظهکار صهیونیستی است که در سال ۲۰۱۵ با هدف مقابله با جنبشهای تحریم، سلب سرمایه و تحریم (BDS) در دانشگاهها و ترویج دیدگاههای موافق رژیم صهیونیستی در میان جوانان تاسیس شد. این سازمان توسط میلیاردرهای محافظهکار، شلدون ادلسون و میریام ادلسون که همچنان رییس و حامی اصلی این گروه هستند، تاسیس و تامین شد؛ در سال ۲۰۱۷ وزارت امور استراتژیک، حدود ۱.۳ تا ۱.۱ میلیون دلار صرف ساخت و گسترش Act.IL کرد. این برنامه تاکتیکهایی مانند «No-logo» را بهکار گرفت تا ظاهر غیررسمی داشته باشد و نفوذ بیشتری در میان کاربران عادی ایجاد کند.
هدفگیری روانشناختی در تبلیغات پولی
نهادهایی مانند Lapam و بخشی از وزارت امور استراتژیک از تبلیغات پولی در رسانههای اجتماعی بهره بردند. دادهها نشان میدهند در سالهای اخیر سهم بازاریابی دیجیتال در بودجه Lapam از ۲۱ درصد به ۳۱ درصد افزایش یافته است. همچنین بودجههایی در حدود ۱۵۰میلیون دلار برای برنامههای اطلاعرسانی بینالمللی (Hasbara ۲.۰ یا دیپلماسی عمومی اسرائیل) در نظر گرفته شد. این کمپینها شامل استفاده از اینفلوئنسرها، ویدیوهای کوتاه، گرافیک، محتوای هدفمند و عاملسازی برای تاثیر احساسی و شناختی بود. گزارشها و کاربران رِدیت نیز اشاره کردهاند که گروههایی از دانشجویان و فعالان با هویتهای غیررسمی در این شبکهها برای قراردادن دیدگاههای موافق رژیم صهیونیستی استفاده شدهاند. نمونهها نشان میدهند چراغ خاموش درگیر جنگ روایتها بودهاند، بدون آشکارکردن ارتباط مستقیم با این رژیم.
عملیات رسانهای در زمان جنگ و بحران
در دورههای جنگ و بحران، رژیم صهیونیستی ترکیبی از کنترل سنتی رسانه و عملیات دیجیتال را بهکار گرفته است. یکی از آنها جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ بود. در آن زمان رسانههای تلویزیونی تحت نظارت نظامی بودند و اخبار رسمی با تاکید روی کنترل روایت منتشر میشد. این تجربه بعدها الگویی شد برای مواجه با بحرانها. علاوه بر آن در حملات تروریستی سالهای اخیر (۲۰۱۴، ۲۰۲۱، ۲۰۲۳) این رژیم نیز به همین ترتیب بوده است. ارتش این رژیم غاصب و نیز LAPAM ترکیب جدیدی از تاکتیکها راهاندازی کردند: انتشار اینفوگرافیها، ویدیوهای رسمی، محتوای اکسپلینر و گرافیک هدفمند برای مخاطبان داخلی و خارجی. از طرف دیگر گزارشهایی درباره «Pallywood» (ترکیب دو واژه فلسطین و هالیوود برای تعریف نوع نمایش صحنههای جنایات غزه و فلسطین که اغلب این جریان را تا سر حد ساختگی بودن تنزل میدهد) حکایت از تلاش دولت برای زیر سوالبردن روایتهای فلسطینی دارند، مشابه تاکتیکهای پیشتر مشاهدهشده در جنگ اوکراین. علاوه بر این جریان نفوذ بر شبکههای اجتماعی از سوی رسانههای رسمی نیز برنامهریزی شد. دسترسی به گزارشگری مستقل خارجی محدود شد و رسانههای اصلی تا حد زیادی به جانب ارتش این رژیم صهیونیستی کشیده شدند، بهطوری که رسانههایی همچون Channel ۱۴ و Channel ۱۲ بیشتر به روایتهای ارتش متکی شدند تا انعکاس واقعیتهای میدانی. همچنین نبرد ناجوانمردانه در فضای اطلاعات که ترکیبی از رباتها، حسابهای سایه و تبلیغات پولی برای تضعیف روایت مخالف، تقویت روایت رسمی و جلوگیری از انتشار مستندات و تصاویر میدانی را شامل میشود، استفاده شد. رسانههای اجتماعی مانند TikTok و X صحنه اصلی این نبردها بودند، جایی که محتواهای یکجانبه با متاثرکردن احساسات کاربران فراگیر میشد. در مجموع این اقدامات نشان میدهد که در بحرانها، رژیم جنایتکار اسرائیل به عملیات رسانهای گسترده، هماهنگ و چندلایه متوسل میشود تا روایت را در داخل و خارج کشور مدیریت کند!
انتقادات و چالشهای جهانی
استفاده گسترده از عملیات رسانهای بدنه دولتی این رژیم با واکنشهای معترضانه و نقد گستردهای مواجه بوده است. از سوی رسانههای منتقد داخلی مانند روزنامهها به عنوان مثال Haaretz و برنامههایی مانند Channel ۱۴ انتقادات شدیدی مطرح شده است مبنی بر آنکه رسانه ملی به ابزاری برای دولت رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. نیویورکر گزارش داد که رفتار جنگطلبانه در برخی رسانهها حتی منجر به تغییرات جدی رسانه ملی شده است. از سوی دیگر، اعتراض به عملیات رسانهای گمراهساز نیز از سوی بسیاری از رسانههای بینالمللی به صورت عیان مطرح شده است. رسانههایی مانند Le Monde و Foreign Policy عملیات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را بهعنوان نمونهای از جنگ اطلاعات مقایسهشده با تاکتیکهای روسیه معرفی کردند. همچنین پدیده «نارسیسیسم اخلاقی» و ایجاد ریزموجهای تایید در اینستاگرام، ردیت و تیکتاک بیش از پیش باعث تقویت تعصبات گروهی شده است؛ به بیانی مردم تصور میکردند بیشتر در معرض روایتهایی قرار دارند که با دیدگاه سیاسیشان مطابقت دارد. پیامدها و اثرات بلندمدت به نحوی است که این تاکتیکها در داخل موجب کاهش اعتماد به رسانههای رسمی و قطبیسازی اجتماعی شده است؛ همچنین چهره بین المللی رژیم اشغالگر در عرصه جهانی آسیب دیده، بهویژه در وضعیتی که روایتها خلاف واقع و گزارشها جانبدارانه و فریبکارانه منتشر شدهاند.
تقابل پروپاگاندا با صدای مردم
از روزنامهنگاری سنتی و تلویزیون دولتی دهههای گذشته تا تاکتیکهای پیچیده دیجیتال امروزی، رژیم اشغالگر مسیر طولانیای را پیموده است. پلتفرمهایی مانند Act.IL، تبلیغات هدفمند روانشناختی و ترکیب رسانه رسمی با عملیات سایبری، ابزارهای نوین جریان روایتهای جنگی را تشکیل دادهاند. در نهایت این روند رسانهای نشان از پدیده «رسانهسازی جنگ» نسل چهارم دارد که در آن واقعیت و تصویر مرزهای خود را تا حدی از دست دادهاند. با این حال مقاومت رسانهای فلسطینیها و فعالان مستقل و نیز جبهه مقاومت با وجود محدودیتهای گسترده، توانسته تا حدودی این سلطه یکطرفه را به چالش بکشد. گسترش شبکههای اجتماعی، ظهور رسانههای مردمی و افزایش آگاهی جهانی درباره جنایات رژیم اشغالگر، سبب شده تا روایات جایگزین در سطح بینالمللی طنینانداز شوند و مشروعیت رسانهای رژیم اشغالگر قدس را در مواردی زیر سوال ببرند. با وجود تلاشهای گسترده این رژیم برای کنترل روایتها، شکافهای رو به گسترش در اعتماد عمومی، انتقادات فزاینده رسانههای مستقل و فشارهای فزاینده جامعه مدنی، نشان میدهد که جنگ رسانهای به مرحلهای حساس رسیده است. در این میدان پیروزی نه با سلاح، بلکه با حقیقت، شفافیت و توانایی انتقال واقعیتها رقم میخورد. جنگ روایتها همچنان ادامه دارد اما هر چه آگاهی عمومی نسبت به روشها و اهداف این عملیات رسانهای بیشتر شود، امکان مقاومت در برابر تحریف واقعیتها و بازسازی تصویر واقعی رنج و مقاومت مردم فلسطین افزایش خواهد یافت.
یوتیوب، میدان تازه جنگ اسرائیل
وزارت امور خارجه رژیم اشغالگر صهیونیستی(Israel Ministry of Foreign Affairs) تبلیغات یوتیوبیاش (اوکتبر ۲۰۲۳ -به بعد) را با پیامهایی مانند «حماس علیه ما اعلان جنگ کرده» اجرا کرده که کاربران از آن بهعنوان «تبلیغات پروپاگاندا» یاد کردهاند. طبق گزارش Business Insider، این تبلیغات بیش از ۶۰ هزار بمباران را در چارچوب «جنگ دفاعی» توجیه کردهاند و دستکم ۱۶ میلیون نمایش در یوتیوب و اپلیکیشنهای موبایل داشتهاند. SMEX نوشت که وزارت خارجه رژیم صهیونیستی از اکتبر ۲۰۲۳ تا کنون ۷۵ ویدیو تبلیغاتی در یوتیوب منتشر کرده و اینها بیش از چهار میلیون بازدید در توییتر (X) دریافت کردهاند؛ برخی از این تبلیغات دارای تصاویر گرافیکی بودهاند که ممکن است مطابق با سیاستهای یوتیوب مخالف باشد.
واکنش یوتیوب/گوگل
در مواردی، گوگل تبلیغات را بهخاطر «محتوای خشونتآمیز یا خشن» حذف کرده است. مثلا Vice گزارش داد که یکی از این تبلیغات حذف شده است. کاربرانی در رسانههای اجتماعی ردیت تجربه دریافت تبلیغات دولت رژیم اشغالگر صهیونیستی را برای کاربران طبقاتی مختلف گزارش کردند؛ کاربران آن را «تبلیغ نژادپرستانه» و استفاده از پول برای تغییر دیدگاه کاربران خواندند. تبلیغات گوگل علیه UNRWA(سازمان امداد و کمکرسانی پناهندگان فلسطینی یا اونروا) در آگوست ۲۰۲۴: Wired گزارش کرد که دولت رژیم اشغالگر از تبلیغات گوگل برای بیاعتبارکردن آژانس پناهندگان سازمان ملل (UNRWA) استفاده کرده است؛ این تبلیغات کاربرانی را به صفحاتی با ادعاهای «ارتباط با حماس» هدایت میکرد. UNRWAاین اقدام را «کمپین نادرستنمایی و اطلاعات غلط» خواند و آن را مانعی برای جمعآوری کمکهای بشردوستانه دانست. UNRWA با اشاره به بررسیهای داخلی، ادعاهای مطرحشده توسط تبلیغات را غیرواقعی خواند. نکات حقوقی و واکنش نهادهای بینالمللی طبق بررسیها، از اکتبر ۲۰۲۳ تا کنون بیش از ۵۴ هزارفلسطینی در غزه کشته شدهاند - که بخش اعظم آنها غیرنظامی هستند - و این مسئله موجب ارسال شکایات به دیوان کیفری بینالمللی و دیوان بینالمللی دادگستری شده است. دیوان بینالمللی دادگستری در ژانویه ۲۰۲۴، از رژیم صهیونیستی خواست به تعهدات حقوق بشریاش در قبال مردم غزه عمل کند (نقض نکردن کنوانسیون نسلکشی). همچنین بسیاری از سازمانهای حقوق بشری بینالمللی، کشورهای مختلف و افراد برجسته، این رژیم را به ارتکاب نسلکشی متهم کردهاند و هشدار دادهاند که حمایت مالی یا تبلیغاتی از چنین اقدامی معادل تایید آن است. اتحادیه اروپا و بریتانیا دارای قوانین سختگیرانهای در مورد تبلیغات سیاسی و اطلاعات غلط هستند و امکان مجازات تبلیغات گمراهکننده را دارند.