۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۸

 تحولات آینده بین ایران و رژیم غاصب صهیونیستی را می‌توان بر پایه چند روند کلان ساختاری و اجتماعی تحلیل کرد.

آگاه: در گام نخست، روندهای ژئوپلیتیک طی دهه‌های اخیر تغییرات عمیقی در نظم امنیتی منطقه غرب آسیا ایجاد کرده است. اتحادهای جدیدی با محوریت رژیم غاصب صهیونیستی و برخی کشورهای عربی شکل گرفته (مانند توافق ابراهیم) و در مقابل جمهوری اسلامی ایران با پرچمداری «محور مقاومت» به‌عنوان یک نرم‌افزار راهبردی، قدرت تاثیرگذاری در معادلات امنیتی منطقه را دارد. محور مقاومت، علاوه بر کارویژه‌های نظامی و امنیتی، دارای جنبه نرم‌افزاری ویژه‌ای است که مبتنی بر بیداری‌سازی امت اسلامی و مردم جهان، ترویج عدالت‌خواهی و مقابله فراگیر با ظلم و استکبار در عصر جدید است. این محور با پیوند شبکه‌ای اقشار، گروه‌ها و جریان‌ها، هم‌نوایی گفتمانی میان ملت‌ها را برای هدف مشترک عدالت و مقاومت سامان می‌دهد که کانون کنونی آن، غزه به نماد بیداری جهانی و عدالت‌خواهی نوین بدل شده است. غزه با ایستادگی تاریخی خود، صحنه الهام‌بخش و الهام‌آفرین جبهه عدالت‌طلبی و تظلم خواهی در سطح جهانی شده و افق جدیدی برای هویت‌یابی مقاومت گشوده است. این جابه‌جایی‌های ژئوپلیتیک و گفتمانی موجب تغییر موازنه قدرت کلاسیک به شکل سیال‌تر و چندلایه‌تر شده و بر ماهیت و شدت تنش‌ها اثرگذار است.
در سطح نظامی و فناوری، شاهد شتاب‌گرفتن رقابت تسلیحاتی میان ایران و رژیم غاصب صهیونیستی و پشتیبانان آن اعم از آمریکا و اتحادیه اروپا هستیم. قابلیت‌های موشکی پیشرفته ایران و همچنین توسعه سیستم‌های دفاعی، پهپادی و جنگ سایبری در رژیم صهیونیستی، ماهیت نبردها را از مواجهه مستقیم به جنگ ترکیبی، فناورانه و فضای غیرمتمرکز تغییر داده‌اند. جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ راهبردی چند گانه به‌ویژه در حوزه حملات سایبری و اطلاعاتی، سرمایه‌گذاری دانشی و خلاقانه کلانی را انجام داده‌ است که برای ایران هزینه بسیار کمی داشته است. ولی ضمن افزایش هزینه‌های امنیتی برای جبهه مقابل، بر قابلیت بازدارندگی در تهاجم افزوده است و احتمال وقوع نبردهای هوشمند و شبکه‌ای  را افزایش داده است. فناوری‌های نوین، دامنه کنشگری محور مقاومت را به‌عنوان نرم‌افزار راهبردی ایران، از سطوح جبهه‌ای به سطحی هوشمند و چندلایه ارتقا داده و کارآمدی مقابله آن را تقویت کرده است.
روندهای داخلی نیز تاثیر عمیقی بر سیاست خارجی و ظرفیت‌های کنشگری ایران و رژیم غاصب صهیونیستی دارند. در ایران، فشارهای اقتصادی و تغییرات اجتماعی و سیاسی ممکن است راهبردهای منطقه‌ای را تعدیل کند؛ به‌ویژه اگر مشروعیت اجتماعی محور مقاومت یا گفتمان عدالت‌طلبی دستخوش تغییر شود. در رژیم صهیونیستی نیز بحران‌های سیاسی داخلی یا افت مشروعیت ملی می‌تواند بر ریسک‌پذیری یا محدودیت دولت در عرصه درگیری‌ها اثرگذار باشد. افزون بر این، نقش رسانه‌ها و جنگ روایت‌ها، بُعد روانی و ذهنی جدیدی به تعارضات بخشیده است.
در حوزه اقتصاد و انرژی، تحریم‌های خارجی علیه ایران و فشارهای اقتصادی ادامه‌دار، ضمن تضعیف برخی حوزه‌ها، موجب تمرکز منابع بر تقویت امنیت و قدرت دفاعی شده است. رژیم غاصب صهیونیستی تلاش دارد با صادرات فناوری و انرژی، استقلال اقتصادی را ارتقا داده و آسیب‌پذیری خود را کاهش دهد. رقابت بر سر کنترل منابع انرژی و مسیر خطوط انتقال نیز ابعادی راهبردی به منازعه افزوده است.
محور مقاومت، به‌عنوان نرم‌افزار راهبردی منطقه‌ای با پرچمداری جمهوری اسلامی ایران، فراتر از ابعاد سخت‌افزاری نظامی، اکنون به جریانی گفتمانی، فرهنگی و معنوی بدل شده است که در پی بیدارسازی امت اسلامی و ملت‌های آزاداندیش جهان است. این محور با تکیه بر مفاهیم عدالت‌خواهی و مقابله با ظلم، نه تنها در میان ملت‌های منطقه که در میان آزادگان جهان نیز الهام‌بخش مبارزه با سلطه و استکبار شده است، رویداد غزه نیز با ایستادگی قهرمانانه خود در قلب این بیداری جهانی قرار گرفته است. 
در نهایت، از روندهای اثرگذار در ساختار اجتماعی و روانی در این تنش بین حق و باطل، تعمیق گفتمان جامعه منتظر و باور به ظهور منجی است. این باور ریشه‌ای عمیق نه فقط در تشیع، بلکه در سنت‌های دینی بزرگ جهان دارد؛ به‌گونه‌ای که انتظار ظهور «منجی» یا نجات‌بخشِ عدالت‌گستر (مانند امام مهدی در تشیع، عیسی مسیح در مسیحیت، ماشیح در یهودیت، سوشیانت در زرتشتی، کالکی در هندو و مِتریه در بودایی) یک اشتراک تمدنی را در سطح جهانی می‌سازد. برجسته‌سازی این گفتمان در ایران، ضمن الهام‌بخشی به مقاومت و افزایش تاب‌آوری اجتماعی، ظرفیت هم‌افزایی معرفتی و معنوی با سایر ملت‌ها و تمدن‌ها برای مقابله با ظلم، عدالت‌خواهی و تقویت جایگاه راهبری گفتمانی ایران در سطح منطقه و جهان را بالا می‌برد و همچنین به رویکرد راهبردی مقاومت، مشروعیت و عمق فکری تازه‌ای می‌بخشد. گرچه چالش‌هایی همچون فشار تحریم‌ها و برخی مشکلات داخلی وجود دارد، اما تجربه راهبردی ایران در عبور موفق از وضعیت‌های بحرانی، مدیریت منابع و تولید قدرت نرم و سخت، نقاط برتری تعیین‌کننده‌ای در این تقابل محسوب می‌شود.
در نهایت ایران اکنون نه‌تنها در موضع دفاع، بلکه در جایگاه کنشگر فعال و جریان‌ساز تحولات آینده منطقه و حتی ورای آن قرار گرفته است. بنابراین روند غالب آینده بر مدار افزایش عمق راهبردی، مشروعیت مردمی، پیشرفت فناوری و بیداری جهانی حرکت کرده و چشم‌اندازی امیدبخش و رو به گسترش برای نفوذ، امنیت و نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی ترسیم می‌کند.