آگاه: دشمنی صهیونیستها با مسلمانان مربوط به امروز و دیروز نیست، این دشمنی ریشه تاریخی دارد که از زمان بنیاسرائیل و تا زمان ظهور اسلام و امروز که آن را در شکلگیری دولت جعلی اسرائیل میبینیم در سرزمینهای غرب خاورمیانه وجود داشته است. در میان پیروان ادیان الهی، بخشی از یهودیان همواره خصوصیات خاصی داشتهاند. ادعاهای قوم یهود مبنی بر برگزیده بودن، برخورد نژادی - انحصاری نسبت به دین خود، برخورد نه چندان صادقانه با ملل غیریهود داشتهاند. این یهودیان با اندیشههای بیبنیان و موهوم، خود را قوم برگزیده خداوند میدانستند و از پذیرش نبوت حضرت عیسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) امتناع میورزیدند و با عناد و لجاجت، به صفآرایی در برابر پیامبر الهی میپرداختند.
همچنین اندیشه نژادپرستانه و ادعای بقا و اختصاص دین در آیین حضرت موسی (ع) را به کتاب مقدس خود نسبت میدادند و برای تایید تفکر باطل خویش به قسمتهایی از عهد عتیق تمسک میجستند. قرآن کریم در ارتباط با یهودیان گاه با شیوه کنایه و تمسخر برخی از اعتقادات آنان را به نقد میکشد و گاه با برشمردن ویژگیهای آزاردهنده ایشان، آنان را مورد خطاب و عتاب قرار میدهد. حجتالاسلام محمد عابدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشگر قرآنی در گزارشی مفصل به موضوع یهود در تاریخ اسلام و قرآن پرداخته و بهتفصیل آن را در چند بخش در اختیار خبرگزاری «مهر» قرار داده است که در چند بخش تقدیم خوانندگان میشود.
دشمنی یهود با پیامبر (ص) بعد از تشکیل حکومت اسلامی
خطراتی که پیامبر را در مکه تهدید میکرد و نیز آمادگی مردم یثرب که مقر اصلی یهود بود تعاملات پیامبر با یهود را وارد مراحل جدی کرد. برخورد یهودیان را با پیامبر در مدینه، میتوان به دو بخش عمده تقسیم کرد:
۱- برخورد اولیه که بیشتر به سکوت در برابر او، نپذیرفتن دعوت، انکار رسالت و... منتهی میشد.
۲- برخوردهای شدید مانند: اقدام به توطئه، راهانداختن جنگ، ایجاد تفرقه و ...
قرارداد پیامبر (ص) با یهودیان
پیامبر اکرم میدانست که حضور یهودیان در مدینه و حوالی آن که علاوه بر قبضه اقتصاد و تجارت از حیث مذهبی نیز متعصب بودند، مشکل عمدهای برایش خواهد بود. لذا قراردادی برای وحدت مهاجر و انصار نوشت که یهودیان اوس و خزرج نیز آن را امضا کردند. در بخشی از پیماننامه آمده بود: «هر فردی از یهودیان اسلام بیاورد، از کمک ما بهرهمند میشود و تفاوتی بین او و مسلمانان نخواهد بود و کسی حقّ ستم بر او یا تحریک دیگری علیه او و یاری دشمنش را ندارد... یهود باید به سهم خود هزینه جنگی بپردازد. یهودیان بنیعوف با مسلمانان متحد و در حکم یک ملتاند و یهودیان در آیین خود آزادند... کسانی که با یهود هم پیمان باشند، حکم آنان را دارند... هرگاه مسلمانان یهود را برای صلح با دشمن دعوت کردند باید بپذیرند و هرگاه چنین دعوتی از طرف یهود انجام گیرد، مسلمانان باید قبول کنند مگر این که دشمن با آیین اسلام و مخالف نشر آن
باشد»
ب. کارشکنیهای یهود، نیرومندشدن اسلام در مدینه، روزبهروز یهودیان را به کارشکنی بیشتر وا میداشت؛ به گونهای که آنان به جای دلبستن به پیمانهای خود با پیامبر، در پی معارضه با آن حضرت بودند.
گشودن جبهه علمی و تلاش برای گمراهسازی مسلمانان
تاریخ مملو از سوالات متنوع یهودیان است که در پی به عجز کشاندن اسلام بودند و با این که پاسخهای محکم میگرفتند، ولی باز به لجاجت خود ادامه میدادند و در نهایت میگفتند: بر دلهای ما قفل افتاده است. شبههافکنی برای بازگرداندن مسلمانان از عقاید خود، از اصول ثابت رفتارهای آنان بود. به گونهای که قرآن کریم با تاکید بر این مطلب، فرمود: «ودّت طائفة من اهل الکتاب لو یضلّونکم و ما یضلّون الا انفسهم و ما یشعرون یا اهل الکتاب لم تکفرون بآیات اللّه و انتم تشهدون.» گروهی از اهل کتاب انتظار و آرزوی آن را دارند که شما را گمراه کنند، به آرزو نخواهند رسید و این را نمیدانند. ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر میشوید و حال آن که شما بهراستی آن گواهی میدهید.
تلاش برای بیثباتی روانی و رویگردانی از اسلام
یهودیان طرحی ریختند تا بر اساس آن ابتدای روز به اسلام مومن شوند و در پایان روز برگردند و بهاینترتیب، موجب بیثباتی روانی تازه مسلمانان شوند. «و قالت طائفة من اهل الکتاب آمنوا بالذی انزل علیالذین آمنوا وجه النهار و کفروا آخره لعلّهم یرجعون.» گروهی از اهل کتاب گفتند که به دین و کتابی که برای مسلمانان فرستاده شده است، اول روز ایمان آورید و آخر روز کافر شوید. شاید بدین حیله، آنها نیز از اسلام برگردند.
سانسور حقایق
کتمان حقایق مربوط به رسالت آخرین پیامبر و تلاش برای مخفیکردن آن از جویندگان و اندیشمندان، از دیگر فعالیتهای عمده یهودیان در سالهای اول حضور پیامبر در مدینه بود. «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بینّاه للنّاس فی الکتاب اولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاعنون.» کسانی که آنچه از آیات روشن و هدایت فرستادهایم بعد از آن که برای مردم در کتاب روشن کردیم، کتمان میکنند، آنان کسانیاند که خدا لعنت شأن میکند و لعنتکنندگان نیز آنان را لعن میکنند.
نژادپرستی قوم یهود
ادعای این که آنان اهل بهشت هستند، از دیگر بهانههای موجود برای گریز از قبول دعوت پیامبر بود. یکی از شعارهای اساسی یهود در این دوره، این بود که ما امت مرحومه هستیم. لذا ابن جریر از ابیالعالیه نقل کرده است که گفتند: هرگز کسی وارد بهشت نمیشود مگر آن که یهودی یا نصرانی باشد و گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان اوییم. «قل ان کانت لکم الدار الآخرة عنداللّه خالصةً من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین، و لن یتمنّوه ابداً بما قدّمت ایدیهم واللّه علیم بالظالمین.» «بگو: اگر سرای آخرت تنها مال شماست نه دیگران، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست میگویید و هرگز آرزویش نخواهند کرد. و خدا آگاه به ظالمان
است.»
قوم پیمانشکن
پیمانشکنی و خیانت ویژگی بارز قوم یهود در این دوره است. گروهی از یهودیان دانشمند برای این که همه راهها را برای شکستدادن پیامبر آزموده باشند، نزد وی میآمدند و سوالات پیچیدهای که به قول خودشان فقط پیامبر میتواند جواب دهد، مطرح و قول میدادند در صورت پاسخگویی، ایمان بیاورند. پیامبر نیز پاسخ داد ولی آنان باز به وعده خود عمل نکردند و اسلام نیاوردند.
بایکوت علمایی که اسلام آوردند!
بهرغم تمام دشمنیها و کتمانها، گروهی از یهود و عالمان آنها از همان ابتدا، یا بعد از تحقیق کافی، به اسلام روی آوردند. مانند عبداللّه بمخیریق ام، مخیریق و... انتشار اسلامآوردن عبدالله، خشم یهود را برانگیخت و همگی او را نادان و فاسق اعلام کردند. قرآن کریم در مورد این واقعیت که میان یهودیان انسانهای مومن پیدا میشوند و باید بین آنها فرق گذاشت توجه دارد: «لیسوا سواء من اهل الکتاب امة قائمة یتلون آیات اللّه آناء اللیل و هم یسجدون، یؤمنون باللّه و الیوم الآخر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فیالخیرات و اولئک من الصالحین.»
محاصره اقتصادی
یکی دیگر از راههایی که یهودیان در پیش گرفتند، در تنگنا قراردادن تازه مسلمانان بود. گروهی از آنان با خودداری از پرداخت طلبها یا امانتها یا معاملاتی که ضمه آنها بود، افراد تازهمسلمان را تحتفشار قرار دادند و گفتند: حقوقی که شما بر ما داشتید مربوط به پیش از اسلام بود؛ حال که ایمان به او آوردهاید، حقوقتان منتفی است. «الکتاب هل الکتاب من ان تأمنه ه بقنطاریؤدّه ه الیک ومنهم هم منان ن تأمنه بدینار لایؤده الیک ک الاّ ما دمت علیه قائماً ذلک بانهم قالوا لیس علینا فیالاُمّیّین سبیل و یقولون علی اللّه الکذب و هم یعلمون..» بعضی از اهل کتاب (از نصارا) تا به آن حد درستکارند که اگر مال بسیاری به آنها امانت دهی، امانت را باز میگردانند و برخی (یهود) تا آن اندازه درستاند که اگر یک دینار امانت دهی، بر نمیگردانند مگر این که بر مطالبه آن سختگیری کنی. ازاینرو که میگویند: امّیها (غیر اهل تورات) بر ما راهی ندارند، بر خدا دروغ میبندند.
همدستی با منافقان
از همان ابتدای امر که برخی یهودیان اسلام را پذیرفتند و بهصراحت به کفر خود اعتراف میکردند؛ گروهی از مشرکان نیز به ظاهر در جرگه مسلمانان درآمدند، ولی همواره نفاقپیشه بودند و به خاطر کفر خود، در واقع با یهودیان سنخیّت داشتند و ازاینروی، با آنان مراوده و تبادل اسرار میکردند. اخبار این گروه در سوره برائت آمده است. برخی از آنها عبارتاند از: جُلاس بن سوید بن الصامت، عبداللّه بن اُبی، نَبتَل، مِربَع، ابوعامر فاسق و... تفرقهافکنی بین مسلمانان و ضربه به امنیت جامعه: یهودیان کوشیدند با تفرقهاندازی یکپارچگی مسلمانان را
خدشهدار کنند. شاس بن قیس وقتی اتحاد مسلمانان را دید، توسط یک جوان یهودی خاطرات جنگهای گذشته و جنگ بعاث را که در نتیجه آن، اوسیها پیروز شدند با آبوتاب نقل کرد و در مدتی اندک، آتش اختلاف شعلهور شد، ولی با آمدن پیامبر، این فتنه نیز خاموش شد. «قل یا اهل الکتاب لِم تصدّون عن سبیلاللّه من آمن تبغونها عوجاً و انتم شهدا و ما اللّه بغافل عما تعملون، یا ایها الذین آمنوا ان تطیعوا فریقاً من الذین اوتوا الکتاب یردّوکم بعد ای مانکم کافرین، و کیف تکفرون و انتم تتلی علیکم آیات اللّه و فیکم رسوله و من یعتصم باللّه فقد هدی الی صراط مستقیم.» بگو: ای اهل کتاب! چرا راه خدا را میبندید و اهل ایمان را به راه باطل میخوانید درصورتیکه به زشتی این عمل، آگاهید. بترسید که خدا غافل از کردار شما نخواهد بود. ای کسانی که به دین اسلام گرویدهاید! اگر پیروی بسیاری از اهل کتاب را کنید، شما را بعد از ایمان، به کفر برمیگردانند؛ چگونه کافر خواهید شد درصورتیکه برای شما آیات خدا تلاوت میشود و پیغمبر میان شماست و هرکسی به دین خدا متمسک شود، حقیقتا به راه مستقیم هدایت
شده است.