اسرائیل توانایی مقابله با ایران را ندارد

ناکامی صهیونیسم در تجاوز به ایران اسلامی

نرگس خان گل‌زاده _ دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی
۱۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۲

 در سحرگاه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، در حالی که خاورمیانه تحت تاثیر مفاهیمی چون حقوق بشر، سازمان‌های بین‌المللی و جهانی‌شدن در خوابی نه‌چندان عمیق فرورفته بود، جمهوری اسلامی ایران هدف حملات ضدبشردوستانه رژیم صهیونیستی و برجسته‌ترین حامی نئولیبرالیسم جهانی، یعنی ایالات متحده آمریکا، قرار گرفت. این حملات وجهه دیپلماسی و معاهدات بین‌المللی را زیر سوال برد.

آگاه: باتوجه‌به اهمیت این موضوع برای حیات سیاسی و موجودیت ملی ایران، در این نوشتار به بررسی دو پرسش کلیدی می‌پردازیم: نخست، رژیم صهیونیستی با مشارکت کدام نهادهای بین‌المللی و کشورها به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم به ایران حمله کرد و آیا به اهداف ضدبشردوستانه خود دست یافت؟ دوم، چرا ایران و اسرائیل آتش‌بس را پذیرفتند و آیا این تصمیم تحت‌تاثیر قدرت‌های بزرگ بود؟

معاهده NPT و زمینه‌های حمله به ایران
برای پاسخ به این پرسش‌ها، ابتدا باید به معاهده عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و جایگاه ایران در آن اشاره کنیم. این معاهده که مهم‌ترین دستاویز حملات اخیر به ایران بود، با هدف استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای و خلع سلاح هسته‌ای در سال ۱۹۶۸ امضا شد و در ۱۹۷۰ لازم‌الاجرا شد. ایران در تیرماه ۱۳۴۷ این پیمان را امضا کرد و در سال ۱۳۴۹ با تصویب مجلس شورای ملی به طور رسمی به آن پیوست. از آن زمان، فعالیت‌های هسته‌ای ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار گرفت. ایران می‌توانست طبق قوانین بین‌المللی از این معاهده خارج شود، اما چنین اقدامی انجام نداد. در مقابل، رژیم صهیونیستی با پیشینه تاریخی اندک، هیچ‌گاه به این معاهده نپیوست و همراه با هند، پاکستان و کره شمالی که در سال ۲۰۰۳ از NPT خارج شد، از معدود کشورهایی است که این پیمان را نپذیرفته است. نکته قابل‌توجه دیگر این است که کشورهای آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلیس پیش از امضای این معاهده به سلاح هسته‌ای دست یافته بودند و عملا NPT  برای جلوگیری از دستیابی سایر کشورها از جمله ایران به این تسلیحات طراحی شد.
بر اساس این تحلیل، هدف اسرائیل از حمله به ایران نه در راستای اهداف NPT (که این رژیم در آن عضویت ندارد) بلکه برای ضربه‌زدن به هیمنه اسلامی ایران، تضعیف محور مقاومت در منطقه و تثبیت جایگاه سیاسی خود بود. این هدف با نابودی توانمندی هسته‌ای ایران و ایجاد خلل در یکپارچگی سیاسی آن ممکن می‌شد، اما ایران با انتقال به‌موقع اورانیوم به مناطق امن و بسیج سیاسی مطلوب میان مردم و نهادهای داخلی، مانع تحقق این اهداف شد. هدف دیگر اسرائیل، تضعیف ایران به‌عنوان قدرتمندترین کشور تجدیدنظرطلب در نظام بین‌الملل بود تا حمایت بیشتری از ایالات متحده کسب کند. اسرائیل به گفته مقامات رسمی خود، داوطلب انجام «کارهای کثیف» آمریکا و نئولیبرالیسم غربی در خاورمیانه شد تا وجهه آمریکا حفظ شود، اما این هدف نیز با دخالت نظامی مستقیم آمریکا و حملات به تاسیسات هسته‌ای فردو و نطنز محقق نشد.

نقش حامیان اسرائیل و پیامدهای دیپلماتیک
مهم‌ترین حامیان اسرائیل در این حملات ضدبشردوستانه، ناتو، ایالات متحده و تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) بودند. فرانسه به‌عنوان عضوی کلیدی در ناتو، رسما اعلام کرد که موشک‌های ایرانی را رهگیری کرده است. ایالات متحده نیز پیش از هماهنگی با متحدان اروپایی خود، به طور مستقیم از اسرائیل حمایت و تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران کرد. این اقدام که بدون اطلاع برخی اعضای کنگره و متحدان اروپایی انجام شد، به تمسخر یک‌جانبه‌گرایی افراطی دولت وقت آمریکا منجر شد. در پاسخ به پرسش نخست، تل‌آویو با وجود حمایت قدرت‌های بزرگی چون ناتو، آمریکا و تروئیکای اروپایی، نه‌تنها نتوانست ایران و توانمندی هسته‌ای آن را نابود کند بلکه وجهه ایالات متحده به‌عنوان نماد نئولیبرالیسم را مخدوش کرد. در پاسخ به پرسش دوم، آمریکا دریافت که حملات کوبنده ایران به افزایش قدرت این کشور در نظام بین‌الملل و قدرت‌نمایی آن منجر شده است. همچنین تل‌آویو، به‌عنوان مهره اصلی آمریکا در منطقه، دیگر توان مقابله با حملات ایران را نداشت. در نتیجه آمریکا، اسرائیل را وادار به پذیرش آتش‌بس کرد، آتش‌بسی که با اظهارات تند رییس‌جمهور آمریکا همراه بود. پذیرش آتش‌بس از سوی ایران برخلاف اسرائیل، ریشه در آموزه‌های اسلامی - ایرانی داشت. ایران طبق این اصول، هیچ‌گاه آغازگر جنگ تهاجمی نبوده و موشک‌باران تل‌آویو صرفا جنبه دفاعی داشت. بنابراین پذیرش آتش‌بس توسط ایران از باورهای اصیل اعتقادی و ملی آن نشئت می‌گیرد.