آگاه: این جنگ یکی از شگرفترین رویدادهای ژئوپلیتیک در دهه اخیر بود. حمله اسرائیل و آمریکا به ایران با هدف و بلکه به بهانه تضعیف توان نظامی و برنامه هستهای ایران آغاز شد؛ اما مدیریت راهبردی آیتالله خامنهای و پیوند ژرفبین رهبری و مردم، نهتنها این تهاجم را مهار کرد بلکه آن را به فرصتی برای تقویت وحدت ملی و ارتقای توان بازدارندگی تبدیل کرد. تحلیل این موضوع هم به درک بهتر دینامیک قدرت داخلی ایران کمک میکند و هم الگویی راهبردی برای مدیریت بحرانها در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی به دست میدهد. پیوند ولایی در جنگ ۱۲ روزه بهعنوان سازوکاری چندوجهی و کارآمد رفتار کرد که از چند منظر میتوان آن را بررسی کرد:
تقویت وحدت ملی
رهبری الهامبخش امام خامنهای و مشارکت فعال مردم، جامعه ایران را در برابر تهاجم خارجی متحد نگه داشت. سهل است بر آن افزود؛ برای نمونه پیامهای ایشان که بر مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن تاکید داشتند، روحیه مردم را نیرومند و آنها را برای مقابله با تهدیدهای خارجی بسیج کرد؛ بهعنوانمثال، حضرت ایشان در اولین پیام ویدیوییشان پس در آغاز جنگ فرمودند: «ملت ایران از خون شهدای گرانقدر نخواهد گذشت، از تجاوز به آسمان کشورش صرفنظر نخواهد کرد. نیروهای مسلح ما آماده هستند و مسئولین کشور و همه آحاد مردم پشت سر نیروهای مسلحاند. امروز از همه جناحهای گوناگون سیاسی کشور و آحاد گوناگون کشور پیامهای مشابهی صادر شد. همه احساس میکنند که باید در مقابل هویت خبیث رذل تروریست صهیونیستی با قدرت عمل کرد.» (۲۳/۳/۱۴۰۴)
افزایش توان بازدارندگی
دشمن امیدوار بود که با حمله غافلگیرانه به ایران و به شهادت رساندن فرماندهان نظامی و مراکز مهم نظامی و امنیتی و انتظامی، بخشی از مردم بر ضدحاکمیت شورش کنند و جمهوری اسلامی را ساقط کنند؛ اما پیوند عمیق بین امام و امت و اعتماد و بصیرت اقشار گوناگون مردم باعث شد که این تجاوز علاوه بر اینکه سبب ایجاد شکاف داخلی نشود، بلکه موجب انسجام بیشتر آنها حول محور ولایت شود؛ بهقولمعروف از قضا سرکنگبین صفرا فزود! زیرا اساسا تنها بخشی از بازدارندگی هر کشوری مربوط به توان نظامی است و از آن مهمتر استحکام و وحدت داخلی است که این وحدت نیازمند کانونی استوار است و چه کانونی بهتر از ولایتفقیه؛ چیزی که بسیاری از کشورها از نداشتن آن در رنج هستند؛ سرنوشت کشورهایی مانند سوریه و لیبی پیش چشم ماست.
مدیریت بحران داخلی
سرریز پیوند ولایی بین امام و امت، به رابطه بین دولت و مردم سبب شد که دستگاههای اجرایی با حمایت مردم، بحرانهای بالقوه داخلی، مانند کمبود کالاها و افزایش قیمتها را که در چنین شرایطی طبیعی هستند، بهخوبی مدیریت کنند. مشارکت مردم در توزیع کالاهای اساسی، اجتناب بسیاری از تاجران از احتکار و حمایت از سیاستهای دولت، نمونههایی از این همکاری بودند. بر خلاف بعضی از کشورهای دیگر حتی آمریکا و کشورهای اروپایی ما شاهد همدلی، از خودگذشتگی و مواسات مردم ایران در تامین نیازهای همدیگر بودیم؛ مردمی که در صف نان، کمتر میگرفتند یا اصلا نمیگرفتند که به دیگران برسد؛ دو جوان مکانیکی که با موتور، تمام شب در اتوبان تهران قم راه میپیمودند و رایگان خودروهای دارای نقص فنی را تعمیر میکردند؛ پزشکانی که در فضای مجازی اعلام میکردند به صورت رایگان آماده خدماترسانی به مردم هستند و... .
دیپلماسی موثر
با اتکا به حمایت مردم از رهبری، جایگاه بینالمللی ایران را تقویت شد. افشای جنایات جنگ توسط دیپلماتها و رسانههای ایرانی و بینالمللی، افکار عمومی جهانی را زیر تاثیر خود برد و ایران را بهعنوان قربانی تهاجم خارجی معرفی کرد؛ روشن است که هر قدر کشوری در پهنه میدان قویتر باشد، در پهنه دیپلماسی دستش پرتر و نفوذ کلامش بیشتر است. نکته مهم در اینجا این است که قدرت میدانی تنها متکی به قدرت نظامی نیست؛ بلکه بخش مهم دیگر آن، پشتوانه مردمی است که زیر پرچم رهبر عالی و عالیقدر آن گرد آمدند و سربازان دیپلماتیک خود را یاری کردند. جا دارد که دستگاه دیپلماسی ما نیز بیش از پیش قدر این قدرت ملی و دینی را بداند و در میدان مذاکره با دشمنان، چنان که شایسته این مردم شجاع و مقاوم است، وارد شود و ذرهای از منافع ملی این مردم کوتاه نیاید.
تبدیل بحران به فرصتی تمدنساز
رهبری حکیمانه آیتالله خامنهای در جنگ ۱۲ روزه و پیوند مستحکم ولایی بین امت و امام نشان داد که چگونه یک بحران میتواند به فرصتی برای جهش تمدنی تبدیل شود. از طریق بسیج منابع داخلی، تقویت هویت تمدنی، توسعه فناوری و خودکفایی، ارتقای جایگاه بینالمللی و برنامهریزی بلندمدت نهتنها این بحران مهار شد، بلکه پایههایی برای پیشرفتهای آتی فراهم شد. سرمایهگذاری دوراندیشانه بر توان موشکی و پهپادی ایران، نهتنها بهعنوان ابزاری بازدارنده عمل کرد؛ بلکه نمادی از پیشرفت تکنولوژیک و استقلال ایران شد. افزون بر این، آیتالله خامنهای با تاکید بر ارزشهای فرهنگی و مذهبی، هویت تمدنی ایران را تقویت کردند و آن را به موتور پیشران پیشرفت تبدیل کردند. این تاکید بر هویت تمدنی، نهتنها به تقویت وحدت ملی کمک کرد، بلکه ایران را بهعنوان الگوی مقاومت و پیشرفت در جهان اسلام و فراتر از آن مطرح کرد. در عرصه بینالمللی نیز رهبری حکیمانه آیتالله خامنهای باعث شد که ایران بهعنوان قدرتی بازدارنده و تاثیرگذار در منطقه شناخته شود. این رهبری و مدیریت استثنایی سبب شد که آحاد مردم مسلمان در سراسر جهان و حتی بسیاری از مردم غیرمسلمان از این پیروزی و قدرت جمهوری اسلامی به وجد آیند و حامی ایران اسلامی شوند؛ چرا که میدیدند آرزوهای آنها برای دفاع از مظلومان فلسطین و نیز شکست اسرائیل به دست توانمند فرزندان امام خامنهای، دارد محقق میشود و این حمایتها نوید نزدیکتر شدن به تمدن نوین اسلامی را به همگان میدهد؛ تمدنی که شعارش اتحاد جهان اسلام حول محور تعالیم قرآن است.