آگاه: پیامهای رهبر انقلاب در بزنگاههای تاریخی، همچون نقشه راهی برای درک صحیح این زیستجهان انقلابی عمل کردهاند. در این میان عقلانیت، معنویت، شجاعت و وقتشناسی نه صرفا فضایل اخلاقی، بلکه ساحتهای فعال اراده ملی بهشمار میروند؛ ارادهای که تبار آن از مشروطه و نهضت نفت تا انقلاب اسلامی و دفاع مقدس کشیده شده و در هر مقطع، بازتعریفی تازه یافته است. اما آنچه امروز محل تامل است، نزاع درونی میان خودانقلابیهاست؛ نزاعی نه بر سر اصول که بر سر تملک گفتمان انقلاب. در این فضای غبارآلود، انحصارطلبی برخی جریانها باعث شده تا «دیگریِ انقلاب» بهجای آنکه با شاخصهای واقعی چون تعهد به مردمسالاری دینی و عدالت تعریف شود، بر اساس معیارهای سلیقهای و جناحی مرزبندی شود. بدین ترتیب، قطار انقلاب بهجای افزودن واگنهای جدید، در ایستگاههای سیاسی مسافران خود را پیاده میکند. در چنین شرایطی، ضرورت بازتعریف انقلابیگری با رویکردی وحدتساز بیش از هر زمان احساس میشود. رهبری انقلاب در سالهای اخیر بارها تاکید کردهاند که نیروهای انقلاب باید دایرهای وسیع داشته باشند؛ «همه آنهایی که دل در گرو انقلاب دارند، حتی با ضعفها و نقدها، درون این دایرهاند». این نگاه، انقلابیگری را نه مفهومی متواطی (همسطح و ثابت) بلکه تشکیکی و طیفی میبیند: هرکس بهاندازهای که در راه تحقق آرمانها گام بردارد، بخشی از این جریان است. از همین رو، باید زیستانقلابی را از قید زمانهای بحرانی (جنگ، فتنه، انتخابات) رهانید و به متن زندگی روزمره مردم پیوند زد. انقلابیگری اگر نتواند در مواجهه با چالشهای زیست اقتصادی، عدالت شهری، محیطزیست، فرهنگ مصرف و زیست دیجیتال معنا پیدا کند، لاجرم به شعاری فرسوده بدل خواهد شد. گفتمان «مردم معمولی» در این میان محل بازخوانی است: مردمی که نه لزوما حزباللهیاند، نه اهل تظاهر انقلابیگری؛ اما دل در گرو عدالت، معنویت و استقلال دارند. انقلابیگری باید بتواند به زبان این مردم سخن بگوید، درد آنها را بفهمد و آرمان را در قالب «امر معمولی» بازنمایی کند؛ همانگونه که در دوران دفاع مقدس، عرف زندگی با معنای ایثار بازتعریف شد. امروز نیز راه تداوم آن اراده ملی، نه حذف دیگری بلکه فهم ظرفیتهای متکثر درون انقلاب است. هر صدای منتقد را طردکردن، با سنت اهلبیت (ع) و منطق امامین انقلاب در تضاد است. «دعوت به وحدت» تنها با بهرسمیتشناختن تکثر در ساحت درونانقلابی معنا مییابد. در یک جمله انقلاب اسلامی برای ماندگاری خود، نیازمند بازتعریفی از درون است؛ بازتعریفی که در آن انقلابیگری نه انحصاری و شعاری بلکه مردمی، عقلانی، فراگیر و روزآمد باشد.
۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۳
در سپهر سیاسی اجتماعی جمهوری اسلامی ایران، رفتار انقلابی مفهومی ایستا نیست؛ بلکه تجربهای تکوینی است که در سیر تاریخی خود، بارها بازتعریف شده و در مواجهه با چالشهای نو، وجوه تازهای یافته است.