۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۹

محمدرضا بابایی، آگاه مسائل سیاسی:  دشواری بعضی مفاهیم فقط در این نیست که به‌سختی فهم می‌شوند؛ بلکه در این است که زیادی آشنا هستند. «فقه‌الاولویت» از آن واژه‌هایی است که به‌ظاهر جا افتاده، اما درست در لحظه‌ تصمیم، در بزنگاه بحران یا وقتی پای انقلاب به سبک زندگی روزمره می‌رسد، گم می‌شود. نه از آن گم‌شدن‌های ناگهانی که از آن گم‌شدن‌های تدریجی. همان‌طور که بعضی آدم‌ها در عکس‌های دسته‌جمعی سال‌های پیش، دیگر به‌چشم نمی‌آیند.

آگاه: ما در جمهوری اسلامی، به‌ویژه در دهه‌های اخیر بسیار درباره اصول حرف زده‌ایم و کمتر درباره «نسبت اصول با هم». انصافا هم اصول، کم نداریم؛ از عدالت گرفته تا توحید، از مردم‌باوری تا مبارزه با ظلم. اما وقتی بخواهی تصمیم بگیری که در یک مدرسه روستایی، آموزش قرآن اولویت دارد یا غذای گرم؛ یا اینکه در یک محله مستضعف، ساختن مسجد ضروری‌تر است یا درمانگاه شبانه‌روزی؛ آنجاست که یا باید «فقه‌الاولویت» داشته باشی، یا بروی سراغ «حدسِ ایدئولوژیک» که اغلب با زندگی مردم فاصله دارد.
حتما شما هم شنیده‌اید که می‌پرسند مردم انقلاب کردند، اما انقلاب چه کرد با زندگی مردم؟ انصافا سوال مهمی است، نه؟ مردم ایران در طول چهار دهه گذشته، نه‌فقط در انتخابات یا روزهای خطر بلکه در سبک زیستن، در شیوه مواجهه با بحران، در تربیت فرزند و حتی در مصرف نان، انقلاب را زندگی کردند. اما آیا نخبگان و مسئولین انقلاب را به متن زندگی آنها برگرداندند؟ یا انقلاب تبدیل شده به یک فصل مجزا از زندگی، چیزی بین اسفند و فروردین، بین جنگ و صلح، بین خطر و روزمرگی؟
پیش از اینکه به جواب قطعی برسم، باید یک اعتراف کنم. بسیاری از ما نخبگان انقلابی، در تحلیل‌های خود اولویت را از زندگی مردم برداشتیم و به جای آن، اولویت‌های ذهنی‌مان را نشاندیم. خیال کردیم هر چه بلندتر فریاد بزنیم، مردم نزدیک‌تر می‌شوند. غافل از اینکه گاهی نجواهای زندگی، بلندتر از خطابه‌های سیاسی است.
باید از خودمان بپرسیم که فقه‌الاولویت؛ شریعت تعادل است یا تئولوژی اضطرار؟ نظام اسلامی بر خلاف نظام‌های سکولار، نمی‌تواند اولویت‌هایش را فقط از منطق قدرت یا سرمایه بگیرد. اینجا ارزش هم باید اولویت تعیین کند. اما ارزش‌های بی‌اولویت، به بن‌بست می‌رسند. نه فقط در سیاست که حتی در هر کوچه زندگی.
فرض کن خانواده‌ای انقلابی است، اما فرزند نوجوانش هیچ الگوی قابل‌لمس از این انقلابی‌گری در خانه نمی‌بیند. در مدرسه هم چیزی جز توصیه و شعار نصیبش نمی‌شود. این نوجوان، دقیقا کجا باید مفهوم «ترجیح یک خیر بزرگ‌تر بر یک خیر کوچک‌تر» را تجربه کند؟ در شعارهای صبحگاهی؟ در مستندهای تلویزیونی؟ در تصمیم پدر و مادر وقتی که به‌جای گوشی گران‌قیمت، برای او کتاب هدیه می‌خرند و با او فیلم لیلی با من است نگاه می‌کنند؟ فقه‌الاولویت یعنی همین. یعنی انتخاب‌هایی که ترجیحشان با شریعت سنجیده شده، نه با سلیقه یا جو. این در سه راس مثلث حیات انقلابی اهمیت دوچندان پیدا می‌کند.
در اقتصاد، فقه‌الاولویت به‌جای تمرکز صرف بر رشد کمی، به توزیع عادلانه فرصت‌ها توجه می‌کند. شاید مهم‌ترین اولویت امروز اقتصاد انقلابی، نه جذب سرمایه خارجی یا خصوصی‌سازی‌های فرمالیته بلکه حفظ امید طبقات پایین است. چون هیچ اقتصادی با ناامیدی زیربنای طبقاتی‌اش، پیش نمی‌رود. این یعنی اولویت باید با حمایت هوشمند باشد، نه با تزریق بی‌منطق یارانه یا حذف ناگهانی آن.
در خانواده، فقه‌الاولویت یعنی تربیت یک نسل متعادل؛ نسلی که نه از سیاست گریزان باشد، نه در آن غرق. نه هیجان‌زده از جنگ باشد، نه بی‌تفاوت به ستم. این فقط با تمرین درون خانواده ممکن است. با نگاه پدر به مادر. با وقت‌گذاشتن پدر برای پسر. با شنیدنِ کودک حتی اگر جملاتش ضدونقیض باشد. در آموزش، اولویت‌ها سال‌هاست واژگون شده‌اند. مدرسه هنوز هم بیشتر به «نمره» فکر می‌کند تا «نور». به نتیجه فکر می‌کند، نه رشد. به تست، نه تفکر. همه اینها یعنی ما اولویت تربیت انسان تراز انقلاب را با دستورالعمل‌ها جایگزین کرده‌ایم. همه اینها را با نیت خوب انجام دادیم. ولی بدون اولویت‌بندی، انقلابی‌گری به شور بدل می‌شود؛ نه شعور. در لحظه بحران، همه می‌دانند باید کاری کرد. اما فقط جامعه‌ای می‌ماند که بلد است تشخیص دهد «چه کاری» مهم‌تر است. اگر فقه‌الاولویت نداشته باشیم، هر روز درگیر جزئیات می‌شویم و کلیات از دستمان در می‌رود.
یادمان نرود: انقلاب اسلامی منطق دارد نه اینکه صرفا یک احساس گذرا بوده باشد. شهید بهشتی می‌گفت: «اسلام دین تنظیم است.» یعنی دین نظم در ارزش‌ها، ترجیح در اقدامات و تعادل در اولویت‌ها. بدون چنین نظمی، حتی دلسوزترین نیروها هم ممکن است اولویت را گم کنند. مثل راننده‌ای با نیت خوب که راه را اشتباه می‌رود. حالا چه باید کرد؟
باید از نو به «حیات انقلابی» نگاه کرد. نه فقط به معنای ایستادگی، بلکه به‌مثابه یک «نظام ترجیح»؛ که چه چیزی را، به چه دلیل بر چه چیز مقدم می‌داند. باید فقه‌الاولویت را از حاشیه درس‌های خارج، به متن زندگی مردم آورد. انقلاب اگر در مدرسه، در بازار، در مطب پزشک، در گفت‌وگوی خانوادگی حتی در نحوه مواجهه با همسایه جاری نشود، تبدیل به یادبود خواهد شد. و ما قرار است تمدن بسازیم؛ نه یادبود!