۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۱

بازچرخانی علمی و استفاده بهینه از منابع آبی مصرف‌شده، رویکردی قابل‌توجه و اثرگذار برای کمک به تولید منابع جدید آب است. در بسیاری از موارد مانند زراعت چوب یا آبیاری درختان غیرمثمر می‌توان از این منبع مهم بهره برد. به لحاظ تاریخی، استفاده مجدد از آب در تمدن‌ها سابقه‌ای دیرینه دارد. بازچرخانی و تصفیه فاضلاب شهری پاسخی است که در آن پسماند به منبعی برای کشاورزی تبدیل می‌شود. اما تفاوت امروز در معیارهای سلامت‌محور، فناوری‌های غشایی و حکمرانی داده‌محور نهفته است.

آگاه: برای شناخت اجزای تشکیل‌دهنده این بحث، کافی است سه بخش اصلی را در نظر بگیریم: نخست، آب؛ در جهان امروز بیش از ۷۰ درصد برداشت آب شیرین به کشاورزی اختصاص دارد و شهرنشینی روبه‌افزایش، تولید فاضلاب را به‌طور چشمگیری بالا برده است. درعین‌حال در بسیاری از کشورها بخش عمده‌ای از فاضلاب بدون تصفیه به محیط‌زیست رها می‌شود. دوم غذا؛ سازمان‌های بین‌المللی هشدار داده‌اند که تولید غذا باید تا نیمه قرن جاری افزایش یابد، اما منابع آب متعارف توان پاسخگویی به این تقاضا را ندارند. سوم محیط‌زیست؛ ورود فاضلاب تصفیه‌نشده به رودخانه‌ها و تالاب‌ها، افت کیفیت اکوسیستم‌های آبی را تشدید می‌کند. در مقابل اگر همین جریان به‌درستی تصفیه شود، می‌تواند هم آب و هم مواد مغذی را به خاک بازگرداند.
بازچرخانی آب به‌ویژه در اقلیم‌های خشک و نیمه‌خشک، منبعی پایدار و در دسترس فراهم می‌کند و وابستگی به آب‌خوان‌ها را کاهش می‌دهد. در صورت طراحی و پایش صحیح، آب بازچرخانی‌شده حتی می‌تواند استانداردهای سخت‌گیرانه برای آبیاری محصولات حساس را نیز برآورده کند. در واقع بازچرخانی آب با کاهش برداشت از منابع متعارف، کاهش آلودگی و تامین آب مطمئن برای کشاورزی، می‌تواند به رکنی اساسی در استراتژی ملی آب تبدیل شود.

بحث در چالش‌های بازچرخانی آب
نخست باید دانست بازچرخانی طبعا یک فناوری منفرد نیست؛ مجموعه‌ای از تصمیم‌ها و ظرفیت‌هاست. چالش‌های فنی آن شامل حضور ریزآلاینده‌ها، پاتوژن‌ها و نمک‌ها که نیازمند قطار تصفیه متناسب با کاربری و کنترل برخط هستند، است. چالش‌های نهادی آن مواردی مانند نبود استانداردهای شفاف، مجوزدهی کند و هم‌راستا نبودن نهادهای شهری و کشاورزی است. چالش‌های اجتماعی مانند حس بیزاری نسبت به آب برگشتی و نگرانی‌های سلامت که اگر پاسخ داده نشوند، حتی طرح‌های ایمن را زمین‌گیر می‌کنند، نیز وجود دارد. همچنین چالش‌های اقتصادی مانند هزینه سرمایه‌گذاری اولیه، هزینه انتقال تا مزرعه و نبود سازوکارهای قیمت‌گذاری که ارزش بیرونیِ کاهش آلودگی و امنیت عرضه را منعکس کند، جزو چالش‌های کلیدی بازچرخانی آب است.
البته این نگرانی‌ها و چالش‌ها بی‌دلیل نیست. در کشورهای درحال‌توسعه، گاهی استفاده غیربهداشتی از فاضلاب خام برای آبیاری مشاهده می‌شود؛ این وضعیت هم ریسک بهداشتی را بالا می‌برد و هم تصویر اجتماعی بازچرخانی ایمن را مخدوش می‌کند. بااین‌حال، این چالش‌ها نباید مانع طراحی هوشمند استفاده از این روش باشد. مقرره ۲۰۲۰/۷۴۱ اتحادیه اروپا با تعریف کلاس‌های کیفی برای آبیاری از A  تا D، الزامات پایش و چارچوب مجوزدهی، از فناوری‌محور به خطرمحور گذار کرده است. راهنمای سازمان جهانی بهداشت نیز با هدف‌گذاری سلامت‌محور و موانع چندگانه (از تصفیه تا محدودیت‌های مزرعه‌ای)، نقشه راه مدیریت ریسک را ارائه می‌دهد.
در بعد فنی، ترکیب فیلتراسیون غشایی (MF/UF/RO)، اکسیداسیون پیشرفته و گندزدایی UV/ازن، همراه حسگرهای برخط، امکان کنترل پاتوژن‌ها و بسیاری ریزآلاینده‌های اولویت‌دار را فراهم کرده است. در بُعد اجتماعی، تجربه‌ها نشان می‌دهند که انتشار شفاف نتایج پایش، آموزش کشاورزان و پیام‌رسانی صادقانه از سوی نهادهای مورداعتماد، پذیرش را به‌طرز محسوسی افزایش می‌دهد. در بُعد اقتصادی، قراردادهای تامین پایدار آب، تعرفه‌های تشویقی و حسابداری آبِ جدید در ترازنامه حوضه، انگیزه سرمایه‌گذاری و بهره‌برداری را بالا می‌برد. برای محصولات خام خوراکی یا آبیاری پاششی، کیفیت سخت‌گیرانه‌تری نیاز است. پایش برخط شاخص‌های میکروبی (مثلا E. coli) و شیمیایی، همراه با برنامه نمونه‌برداری دوره‌ای، حلقه اطمینان را کامل می‌کند.

تاثیرات اقتصادی
اقتصاد بازچرخانی را باید فراتر از قیمت برای هر مترمکعب دید. اولا در بسیاری حوضه‌ها، آب بازچرخانی‌شده به طور رقابتی با توسعه منابع جدید یا حتی ارزان‌تر از شیرین‌سازی تمام می‌شود؛ به‌خصوص وقتی انتقال‌های دوربُرد حذف و شبکه محلی طراحی می‌شود. دوم اینکه کاهش آلودگی رودخانه‌ها و تالاب‌ها و اجتناب از خسارات سلامت و محیط‌زیست ناشی از تصفیه فاضلاب، در حساب‌های سنتی آب‌دیده نمی‌شود، اما در ارزیابی‌های کلان‌نگر، مزیت بزرگی است. سوم، بازیابی مواد مغذی (فسفر/نیتروژن) و انرژی (گاززیستی لجن)، می‌تواند بخشی از هزینه تصفیه را جبران کند و به اقتصاد چرخشی کمک کند.
تجربه‌های ملی نشان می‌دهد با مشوق‌های هوشمند (یارانه اتصال، تضمین خرید آب بازچرخانی‌شده برای کشاورزی، یا تعرفه‌های پلکانی)، پروژه‌ها به پایداری مالی می‌رسند. منطق اقتصادی، اگر با آثار زیست‌محیطی جمع شود، تصویر روشنی از درآمد - هزینه واقعی ترسیم می‌کند.

اثرات زیست‌محیطی
هر مترمکعب آب بازچرخانی‌شده، معادل مترمکعب آبی است که از رودخانه/آبخوان برداشت نمی‌شود؛ یعنی به‌این‌ترتیب زمان برای ترمیم اکوسیستم‌ها و حفظ تنوع زیستی می‌خریم. تصفیه و بازچرخانی، بار مواد مغذی ورودی به آب‌های پذیرنده را کم می‌کند و ریسک یوتروفیکاسیون را پایین می‌آورد؛ پدیده‌ای که به شکوفایی جلبکی مضر و افت اکسیژن محلول می‌انجامد. در خاک اگر کیفیت آب و برنامه آبیاری به‌درستی تنظیم شود، مواد مغذیِ باقی‌مانده می‌تواند بخشی از کود شیمیایی را جایگزین کند. بااین‌حال مدیریت ریسک‌های تجمعی (نمک‌زایی، فلزات سنگین، برخی ترکیبات آلی پایدار) ضروری است؛ این مدیریت با انتخاب فناوری مناسب، اختلاط آب‌ها (blending) و برنامه‌های پایش - بازخورد عملی می‌شود.

ابعاد اجتماعی و فرهنگی
فناوری بدون کسب اعتماد عمومی راه به جایی نمی‌برد. پذیرش عمومی با چهار عامل کلیدی رشد می‌کند: تناسب کاربری (آب برای آبیاری مواردی مانند زراعت چوب و درختان غیرمثمر، نه نوشیدن)، شفافیت در انتشار نتایج پایش، حضور تنظیم‌گر مستقل و پاسخگو و ملموس‌بودن منافع محلی (امنیت آب، اشتغال روستایی). تجربه‌های موفق در استرالیا و اروپا نشان می‌دهد کارزارهای ارتباطی صادقانه، برنامه‌های آموزشی برای کشاورزان و مشارکت انجمن‌های محلی، مقاومت‌ها را به همراهی بدل می‌کند. از منظر فرهنگی، پیوند بازچرخانی با ارزش‌های بومی - پرهیز از اسراف، عدالت میان نسل‌ها، عمران زمین - قدرت اقناع بالایی دارد. به‌صورت عملی، وقتی کشاورز به‌خوبی می‌بیند که آب مطمئن و پایدار دارد، خود به مبلغ طرح بدل می‌شود.

سیاست‌گذاری و حکمرانی آب
حکمرانی موثر به معنی استاندارد شفاف، مجوزدهی کارآمد، مشوق اقتصادی و پاسخ‌گویی است. مقرره ۲۰۲۰/۷۴۱ اتحادیه اروپا با تعیین حداقل الزامات کیفی، الزامات پایش و مسئولیت‌ها، الگوی مهمی فراهم کرده است. راهنمای سازمان جهانی بهداشت نیز چارچوب خطرمحور را با موانع چندگانه و هدف‌های سلامت‌محور ارائه می‌دهد. در سطح ملی و محلی، تشکیل شوراهای حوضه‌ای با حضور وزارتخانه‌های ذی‌ربط، شهرداری‌ها، کشاورزان، شرکت‌های آب و جامعه مدنی، هم‌سویی سیاست و اجرا را ممکن می‌کند.
ابزارهای قیمتی (تعرفه‌های ترجیحی برای آبیاری با آب بازچرخانی‌شده، یارانه اتصال، قراردادهای تضمین خرید)، ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد. انتشار عمومی داده‌های پایش و گزارش‌دهی مستمر، اعتماد را تقویت می‌کند. نمونه‌های اسرائیل، اسپانیا و سنگاپور نشان می‌دهد ترکیب سیاست شفاف، سرمایه‌گذاری هدفمند و ارتباطات حرفه‌ای، بازچرخانی را از پروژه به هنجار تبدیل می‌کند.
بازچرخانی و تصفیه فاضلاب شهری برای کشاورزی، یکی از ستون‌های استراتژی بهره‌وری آب در قرن بیست‌ویکم است؛ ستونی که سه مسئله بزرگِ کم‌آبی، ناامنی غذایی و آلودگی را همزمان هدف می‌گیرد. پیشرفت‌های غشایی، پایش برخط و مدیریت هوشمند شبکه‌ها هزینه و ریسک را به‌سرعت پایین می‌آورد؛ سیاست‌گذاری خطرمحور و مشارکتی، اعتماد عمومی را بالا می‌برد. اگر الگوی «اقتصاد تعاون‌محور» - یعنی هم‌افزایی دولت، دانشگاه، بخش خصوصی و جوامع محلی - را بر این راهبرد بنشانیم، بازچرخانی از پاسخی اضطراری، به هنجار جدید مدیریت آب بدل می‌شود؛ هنجاری که به‌جای گسترش مرز برداشت، با حداقل اتلاف و حداکثر منافع، چرخه را می‌بندد. بااین‌حال موفقیت نهایی به استمرار شفافیت، یادگیری نهادی و سرمایه‌گذاری هوشمند بستگی دارد.