آگاه: دانشآموزان و معلمان چه مسئولیتی در قبال روایت جنگ ۱۲روزه دارند؟
واژه ملی، بارها در معرض ظلم و جفای حاکمانی قرار گرفته که جز برای تطهیر اشتباهات خود، این واژه را بر زبان جاری نمیساختند. اظهار کلمه ملی برای حکومت پهلوی، کارکردی جز توجیه فجایع تاریخی این رژیم نداشت. در این دوره نقاط ضعف عملکرد حاکمان، با رتوش واژه ملی پوشش پیدا میکرد. در چنین وضعیتی، حاکمیت خود را از تجدیدنظر در رویه اشتباه حکمرانی بینیاز میدانست و هر تصمیم فاجعهباری را تدبیر ملی میخواند. حکومت با این نیرنگ، دهان منتقدان را بیش از پیش میبست و هر معترضی را عنصر ضدملی خطاب میکرد. مراکز جریانسازی همچون آموزش و پرورش نیز همواره در جهت تبیین ملیبودن اقدامات حاکمیت به خط میشدند. سالیان سال، روز ۲۸ مرداد در کتب درسی، روز قیام ملی نامیده میشد و علنا از کودتای نظام سلطه علیه دولت ملی مصدق به نیکی یادمیشد. واژه ملی اگر چه با عملکرد واقعی حکومت پهلوی بیگانه بود، اما در دوران جمهوری اسلامی ماجرا کاملا فرق کرد. جمهوری اسلامی هرگز برای پوشش اشتباهات خود به اظهار ملیگرایی متوسل نشد و با این وجود، در حفظ منافع ملی ایران از هیج کوششی دریغ نکرد. اینک روایت مقاومت ملی جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه، کمترین اقدام در پاسداشت دفاع جانانه جمهوری اسلامی از منافع ملی است. در این زمینه، دانش آموزان و معلمان مسئولیت مضاعفی دارند. چرا که فضای مدارس بیش از هر فضای دیگری، مستعد تثبیت و تغلیب روایت های تاریخی است. همانطور که حکومت پهلوی نیز برای تثبیت روایت خود از کودتای ۲۸ مرداد که در قالب عنوان قیام ملی دنبال میشد، روی مدارس حساب ویژهای بازکرد و سالگرد کودتا را در کتب درسی، روز قیام ملی نامید. حال دانش آموزان و معلمان کشور برای روایت جنگ ۱۲ روزه در قالب گفتمان مقاومت ملی، ملزم به تحکیم دو گزاره اساسی هستند:
۱. اسرائیل با ایران سر دشمنی دارد، نه جمهوری اسلامی!
در جریان همین جنگ ۱۲ روزه، عدهای اسرائیل را دوست و یاور مردم ایران دانسته و تبعات منفی حملاتش را تنها متوجه حکومت دانستند، نه مردم. در حالی که تجارب متعدد تاریخی نشان داده،نقض حقوق ملت ایران، همواره یکی از مهمترین ماموریتهای استعماری اسرائیل بوده است. این مقامات اسرائیل بودند که علنا مدعی تصدی نیل تا فرات شدند و دنبال نقض مالکیت مردم ایران بر کشور خودشان بودند. اسرائیل بود که با ترور دانشمندان هستهای ایران، دنبال محرومیت ملت ایران از حق غنیسازی هستهای بود. هزاران اقدام از این قبیل که با وجود تمام اینها، همچنان عدهای این دشمن دیرینه را دوست دلسوز معرفی میکنند. با این حساب، خاصیت اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی چیزی جز حفظ ایران از تعرض این دشمن تاریخی نیست.
۲. خصومت اسرائیل با ایران حاصل ایدئولوژی اسرائیل ستیزی جمهوری اسلامی نیست!
در بحبوهه حملات اسرائیل به ایران، برخی وقوع این حادثه تلخ را نتیجه ۴۶ سال اسرائیلستیزی مداوم جمهوری اسلامی دانستند و مقامات حکومتی را مسئول فجایع این جنگ خطاب کردند. حال آنکه اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی همواره جنبه دفاعی داشته و این اسرائیل بوده که با هدفگذاری علیه تمامیت ارضی ایران، به عنوان بخش مهم پروژه تسخیر نیل تا فرات، آغازگر این ستیز بوده است. همانطور که از همان ابتدا بن گوریون، اولین نخست وزیر اسرائیل آشکارا از این پروژه استعماری رونمایی کرد: نقشه (نقشه فعلی اسرائیل)، نقشه کشور ما نیست، ما نقشه دیگری داریم که شما جوانان و دانشجویان مدارس اسرائیل باید آن را تحقق ببخشید. ملت اسرائیل باید قلمرو خود را از فرات تا نیل توسعه دهد. اسرائیل با این اذعان آشکار، عملا علیه مناطقی که شامل جغرافیای این پروژه استعماری میشدند، اعلان جنگ کرد و نه فقط جمهوری اسلامی، بلکه ملل عربی منطقه را نیز به ستیز با خود برانگیخت. از این رو، خاستگاه اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی، دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملی بود، نه تمایلات ایدئولوژیکی مثل فتح بلاد کفار.
در پایان امید است دانشآموزان و معلمان با روایت جنگ ۱۲ روزه در قالب عنوان مقاومت ملی، خالق حافظه تاریخی جدیدی برای ایرانیان باشند.