۲۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۵

در حالی که رژیم صهیونیستی با حمایت واشنگتن، موشک‌هایش را بر سر ایران، لبنان، یمن، قطر و سوریه باریده و کودک، زن و غیرنظامی را در ماه‌های اخیر به خاک و خون کشیده، برخی چهره‌های سیاسی داخل کشور از کواکبیان تا میراث‌داران هاشمی همچنان بر طبل مذاکره و ملاقات با ترامپ در حاشیه شورای امنیت می‌کوبند. اما واقعیت تلخ این روزها فریاد می‌زند: دنیای امروز، عرصه زور موشک است، نه وعده‌های توخالی دیپلماسی و کوتاه‌آمدن در برابر استکبار و نه راه صلح که پلی به سوی تسلیم و نابودی حق حاکمیت ماست. بدون توان دفاعی پیشرفته، ایرانِ امروز، غزه و حدیدهِ فردا خواهد بود.

آگاه: اتفاقات سال‌های اخیر، از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه تا حمله هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به دوحه، در چند روز گذشته بیش‌ازپیش به نخبگان و تصمیم‌گیران ثابت کرده که دنیای امروز، عرصه گفت‌وگوی توخالی نیست، بلکه میدان نبرد موشک، پهپاد و بازدارندگی است. در این عرصه، جایی که منافع امپریالیستی آمریکا و صهیونیسم بر پایه خشونت بنا شده، قدرت مادی تعیین‌کننده بقاست. تاماس نیگل، فیلسوف آمریکایی در توصیف حالت هابزی روابط بین‌الملل، جهان را به جنگلی تشبیه می‌کند که در آن انسان، گرگ انسان است و تنها قدرت و ثروت، قانون حاکم‌اند. جان مرشایمر، در رئالیسم تهاجمی‌اش، نظام جهانی را آنارشیک توصیف می‌کند: بدون مرجع فراملی، کشورها باید قدرت نظامی را انباشت کنند تا از تهاجم نجات یابند؛ همان‌طور که رژیم صهیونیستی با بیش از ۵۰۰ حمله هوایی به سوریه و صدها حمله به لبنان و یمن در ۲۰۲۴-۲۰۲۵، حق حاکمیت همسایگان را لگدمال کرده. کنت والتز در نئورئالیسم، حتی پیشنهاد می‌دهد اشاعه تسلیحات اتمی، کلید توازن وحشت و صلح پایدار است.
به زبان ساده، بقا یعنی قدرت، توازن یعنی بازدارندگی و بازدارندگی یعنی موشک‌های دقیق. نگاهی به تهاجمات رژیم صهیونیستی در خرداد و تیر بیندازیم: در آن موقع و در جنگ ۱۲ روزه با ایران، ۱۸۰ موشک بالستیک، تل‌آویو را به لرزه درآورد و مقابل اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی ۱۱۰۰ شهید ایرانی را رقم زد، اما پاسخ موشکی تهران، ۱۸۰۰ آژیر خطر را در رژیم صهیونیستی فعال کرد و اقتصادش را با خسارت ۵۰ میلیارد دلاری فلج کرد. در لبنان، حملات مداوم به بیروت و مرزها، هزاران شهید برجای گذاشت و حزب‌الله را وادار به شلیک ۲۰۰ موشک کرد. بدون این توان، لبنانِ امروز، فلسطینِ اشغالی می‌شد. در یمن، بمباران بندر حدیده توسطF-۳۵ های رژیم صهیونیستی، ۱۵۰ غیرنظامی را به خاک و خون کشید، اما موشک‌های حوثی به سمت ایلات، کشتی‌های رژیم صهیونیستی را در دریای سرخ به تعقیب واداشت. اوج گستاخی، حمله ۱۵ سپتامبر به قطر، جایی که نتانیاهو دوحه را هدف قرار داد و ۶ نفر را به شهادت رساند، فقط چون رهبران حماس آنجا جلسه داشتند. حمله‌ای که حتی متحد آمریکا را هم لرزاند و نشان داد زیاده‌خواهی صهیونیسم، مرز نمی‌شناسد. این تهاجمات، از تونس تا عراق، بخشی از طرح اسرائیل بزرگ نتانیاهو است که در مجمع عمومی سازمان ملل ۲۰۲۴ فاش شد: نقشه‌ای برای بلعیدن هفت کشور عربی و ایران.
حرف تازه اینجاست: در حالی که این هیولا موشک می‌ریزد، برخی داخل کشور از میراث‌داران هاشمی تا چهره‌های معاصر همچنان بر مذاکره پافشاری می‌کنند، گویی فراموش کرده‌اند که کوتاه‌آمدن در برابر استکبار، نه دیپلماسی که تسلیم است. تازه‌ترین مثال، مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم‌سالاری دو روز پیش در اظهاراتی جنجالی گفت: امیدوارم پزشکیان اولین رئیس‌جمهور باشد که در سفر نیویورک با ترامپ ملاقات کند. پیشنهادی برای دیدار در حاشیه نشست شورای امنیت، جایی که تحریم‌های ایران تمدید شد و واشنگتن ۹ رای علیه تهران گرفت. کواکبیان و هم‌فکرانش، مسائل اقتصادی و روابط را بهانه می‌کنند، اما این ملاقات بدون پشتوانه موشکی، فقط تکرار برجامِ شکست‌خورده است: ترامپِ ۲۰۲۵، همان خروج از برجام در ۲۰۱۸ را تکرار می‌کند و تحریم‌ها را دوچندان.
کوتاه‌آمدن، راه رویارویی با زیاده‌خواهی غرب نیست؛ بلکه دعوتی به تهاجم بیشتر است. همان‌طور که حمله به قطر، بعد از دیپلماسی خاورمیانه‌ای آمریکا رخ داد. پزشکیان، به‌جای دست‌دادن با گرگی که دندان‌تیز کرده، باید بر تقویت موشک‌های هایپرسونیک تمرکز کند؛ این است دیپلماسی واقعی. قدرتی که حرف بزند، نه وعده‌های پوچ. در چنین اتمسفری، عده‌ای از رجال شناخته‌شده از هاشمیِ ۱۳۹۵ تا روحانیِ امروز بر توهم گفتمان پافشاری می‌کنند، حتی وقتی دشمن جنگ سخت تحمیل کرده. اوایل ۱۳۹۵، هاشمی گفت: دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست نه موشک‌ها. در حالی که داعش با حمایت رژیم صهیونیستی، منطقه را به آتش می‌کشید و اوباما همه گزینه‌ها روی میز را تکرار می‌کرد. رهبر انقلاب واکنش تند نشان دادند: این اگر ناآگاهی باشد، ناآگاهی است؛ اگر آگاهی، خیانت. شبیه کسانی که می‌گفتند F-۱۴ها را به آمریکا پس بدهیم! تاریخ حقانیت داد: حمله صدام، بدون ابزار دفاعی، فاجعه می‌آورد.
۱۰ سال گذشت و رخدادها نظر آقای هاشمی را به چالش کشیدند: جنگ ۱۲ روزه، جایی که بدون موشک‌های سپاه، تهرانِ ما غزه می‌شد؛ حمله به قطر که بدون بازدارندگی، خلیج فارس اشغال می‌شود؛ حملات به یمن که موشک‌های انصارالله، ناوگان آمریکایی را به عقب راند. شاید اگر هاشمی زنده بود، از جنگ ۱۲ روزه با ۱۵۰ بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران عبرت می‌گرفت و پوزش می‌طلبید.
میراث‌داران هاشمی و توهمِ ملاقات با ترامپ

هاشمی رفت، اما تفکرش ماند: روحانی، ظریف و حالا کواکبیان، راه مصالحه را با شتاب می‌پیمایند. روحانی که هنوز در رویای برجام غوطه‌ور است، جنگ  ۱۲ روزه را به مسئله برجام تقلیل می‌دهد. در حالی که دولتش، برنامه هسته‌ای را تعطیل کرد، سانتریفیوژها را خاموش، تحریم‌ها را دوبرابر و اقتصاد را صفر کرد. او حتی اعتراف کرد: نمی‌توانم حقوق کارکنان را بدهم و سپاه را وادار به فروش زمین برای تحقیق موشکی کرد. روحانی و یارانش، در خواب اعتماد به ترامپ غرق‌اند: آزمایش موشکی سپاه را تخریب برجام خواندند، گویی بدون آن شهرها، ما هنوز ایستاده‌ایم.
حرف تازه: درخواست کواکبیان برای دیدار پزشکیان - ترامپ، نماد این توهم است. در حالی که شورای امنیت تحریم‌ها را تمدید کرد و علیه ایران ۹ رای داشت، این ملاقات بدون قدرت، فقط تکرار دیپلماسی فیک ترامپ است؛ همان که پزشکیان نیز با رها آن را محکوم کرد. کوتاه‌آمدن، تسلیم استکبار را دعوت می‌کند: ببینید حمله به قطر، بعد از صلح ابراهیم رخ داد! آقایان کواکبیان و روحانی، توضیح دهند: جز مذاکره، چه کردید تا ترامپِ جنگ‌طلب، به ایران تجاوز نکند؟ بازسازی بازدارندگی، اصل است: توسعه موشکی، پهپادی و هسته‌ای، نه دست‌دادن با گرگ.
در زمان روحانی، سپاه با آزمایش موشکی اقتدار نشان داد، اما او فردای آن روز گفت: برجام را تخریب کردید! ای‌کاش از غزه، حدیده و دوحه عبرت بگیرند: بدون موشک، مذاکره تسلیم است. ایرانِ قدرتمند، با توازن قوا، صلح می‌آورد، نه با تسلیم در برابر زیاده‌خواهی غرب. زمان بیداری است: موشک‌ها حرف بزنند، تا استکبار سکوت کند.