۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۰

وقتی از «دفاع مقدس» سخن می‌گوییم، ذهن خیلی‌ از ما به صحنه‌های سیاه‌وسفید فیلم‌ها و عکس‌های جبهه، به لباس خاکی، سنگرهای پر از ترکه و چهره‌های افرادی می‌رود که لبخندشان در قلب تاریخ جاودانه شده است.

آگاه: هشت سال جنگ تحمیلی، صرفا یک تقویم پُر از تاریخ و عملیات نیست؛ گنجینه‌ای از فرهنگ، ایمان و هویتی ملی است که نسل‌های بعدی را شکل داد، این میراث، تنها محدود به خاطرات رزمندگان و شرح عملیات نظامی نیست، بلکه در تار و پود زندگی روزمره، در ارزش‌های اخلاقی، در انسجام اجتماعی و در روحیه خودباوری ملی تنیده شده است. فرهنگ دفاع مقدس، با محوریت فداکاری، ایثار، شهادت‌طلبی و ایستادگی در برابر ظلم، همواره الهام‌بخش نسل‌ها بوده و هست.
حالا در این روزگار پرشتاب و دیجیتالی، یک واقعه تازه پیش روی ماست: «دفاع ۱۲ روزه»؛ تجربه‌ای کوتاه در زمان، اما بلند در معنا، این عنوان خود بازتابی از تحولات شگرف در عرصه رسانه و اطلاع‌رسانی است. «۱۲ روز» در مقابل «۸ سال»، نشان‌دهنده سرعت انتشار اخبار و تحولات در دنیای امروز است. این ۱۲ روز، شاید از نظر تقویمی به اندازه هشت سال طولانی نباشد، ولی ضربان قلب مقاومت را دوباره به گوشمان رساند. همان نسیم غیرت و ایمان که در جبهه‌های جنوب و غرب می‌وزید، این‌بار در خیابان‌ها، مرزها و شبکه‌های اجتماعی وزید. این «وزیدن» استعاره‌ای است از گسترش سریع و فراگیر احساسات و اقدامات مقاومت‌گرایانه که در فضاهای مختلف بروز یافته است. همان‌طور که جوانانِ دهه شصت با دستان خالی و ایمان پر، روبه‌روی ماشین جنگی دشمن ایستادند، امروز نوجوانان و جوانان نسل Z، با مهارت‌های تازه در میدان روایت و رسانه، به نبردی متفاوت پیوستند. این مقایسه، تقابلی را میان ابزارهای دفاع در دو دوره زمانی نشان می‌دهد. «دستان خالی و ایمان پر» در جبهه‌های سخت نظامی، در برابر «مهارت‌های تازه در میدان روایت و رسانه» در جبهه‌های نوین و همچنین فراتر، این تحول صرفا تغییر ابزار نیست، بلکه تغییر در ماهیت میدان نبرد است. میدان، دیگر فقط خاکریز و توپخانه نیست؛ میدان، هشتگ‌ها، استوری‌ها و محتوایی است که وجدان جمعی را بیدار می‌کند. این تعریف جدید از «میدان نبرد»، دنیای امروز را به خوبی توصیف می‌کند. «هشتگ»ها، «استوری»ها و «محتوا»های تولید شده در شبکه‌های اجتماعی، به ابزارهای اصلی ترویج آگاهی، بسیج افکار عمومی و مقابله با روایت‌های تحریف‌شده تبدیل شده‌اند. این ابزارها، توانایی شگرفی در «بیدارکردن وجدان جمعی» دارند.
شباهت بزرگ میان این دو مقطع، «روح جمعی» است. چه آن روز که رزمنده در گرمای خوزستان یا سرمای کردستان سنگر می‌ساخت و چه امروز که جوانی پشت لپ‌تاپ و گوشی، روایت جنگ را به جهان می‌فرستد؛ هر دو به انگیزه‌ای فراتر از منفعت شخصی خدمت کرده‌اند. این «روح جمعی» یا «همبستگی ملی»، عنصر کلیدی در هر دو مقطع بوده است. «انگیزه فراتر از منفعت شخصی»، به معنای ایثار، فداکاری و تعهد به آرمان‌های بزرگ‌تر است. ایمان، حس تعلق به وطن و مسئولیت اخلاقی برای دفاع از حقیقت، کلیدواژه‌های مشترک‌اند. این سه رکن، پایه و اساس هر نوع مقاومت و ایستادگی محسوب می‌شوند. «ایمان به وعده الهی»، «حس تعلق به وطن» و «مسئولیت اخلاقی»، ستون‌های هویتی هستند که افراد را در دفاع از ارزش‌های خود متحد می‌کنند. اما تفاوت‌ها قابل‌توجه است. ابزارهای دفاع تغییر کرده‌اند: دیروز تفنگ و بیسیم، امروز دوربین گوشی و شبکه‌های جهانی. 
این تفاوت فاحش در ابزار، پیامدهای عمیقی بر شیوه و گستره دفاع دارد. «تفنگ و بیسیم» ابزارهای فیزیکی و مستقیم دفاع نظامی بودند، درحالی‌که «دوربین گوشی و شبکه‌های جهانی» ابزارهای غیرمستقیم و اطلاعاتی-رسانه‌ای محسوب می‌شوند. دیروز خبر جنگ از رادیو و روزنامه می‌آمد، امروز تیک‌تاک و توییتر لحظه‌ای خبر را به جهان مخابره می‌کند. سرعت انتشار اطلاعات، یکی از بارزترین تفاوت‌هاست. «رادیو و روزنامه» دارای تاخیر زمانی در انتشار خبر بودند، اما «تیک‌تاک و توییتر» امکان انتشار آنی و جهانی اخبار را فراهم می‌کنند. این سرعت، هم فرصت است و هم تهدید، زیرا اخبار نادرست نیز به سرعت منتشر می‌شوند. دشمن همان است، اما مسیر حمله و دفاع در زمین دیگری جریان می‌یابد: زمین بازی افکار عمومی.  این جمله، هسته اصلی تغییر در ماهیت جنگ را بیان می‌کند. اگر در گذشته جنگ عمدتا در عرصه فیزیکی و نظامی جریان داشت، امروز «زمین بازی افکار عمومی» اهمیت استراتژیک یافته است. دشمن، با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای و تبلیغاتی، تلاش می‌کند تا بر اذهان و باورهای مردم تاثیر بگذارد. باید کمر همت بسته و طبق منویات مقام رهبری به شناخت اصیل و حقیقت واقعی نایل شویم و دست گیری از افراد ناآگاه، بالاخص قشر نوجوان و جوان که در معرض آسیب جدی در این عصر هستند را با جهاد تبیین بگیریم.