۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۴

موسی غنی‌نژاد، تحلیل‌گر اقتصادی که به شدت طرفدار بازار آزاد و سرمایه‌داری است به تازگی در یک برنامه گفت‌وگومحور و پرحاشیه اینترنتی در کمال تعجب مدعی شده که به هیچ‌وجه انقلاب سال ۱۳۵۷ علت اقتصادی نداشت و همه حرف‌ها در مورد فقر و بدبختی (در زمان قبل از انقلاب) یاوه است.

آگاه: این سخنان تامل‌برانگیز غنی‌نژاد که چهره‌ای آکادمیک است در شرایطی بیان می‌شود که بنا به اسناد موجود و شرح و تفسیر رجال و سردمداران رژیم طاغوتی پهلوی دوم، بحران اقتصادی و فقر گسترده، غالب مردم ایران را در آن مقطع زمانی، به تنگ و عُسرت آورده بود.
آقای غنی‌نژاد که در زمره طرفداران بازار آزاد و زیست ثروتمندانه است، بهتر است به‌جای شرکت در برنامه‌های مبتذل اینترنتی که کارشان مصاحبه با مطرب‌های لس‌آنجلسی است، کمی تاریخ مطالعه کند؛ آقای غنی‌نژاد، خاطرات اسدالله علم و صورت مذاکرات او با عبدالمجید مجیدی رییس سازمان برنامه در سال ۵۴ را بخوانید تا ببینید اوضاع اقتصادی کشور چقدر وخیم بود و به‌واسطه اسراف‌ها، چه کسری بودجه‌ای ایجاد شده بود و قابل تامل آنکه این وضعیت وخیم اقتصادی و نکبتی که زندگی مردم را فراگرفته بود از چشم شاه پنهان بود. مینو صمیمی که منشی امور بین‌الملل فرح پهلوی بود در کتاب «پشت پرده تخت طاووس» به وضوح بی‌عدالتی و شکاف طبقاتی دو دهه پایانی پهلوی دوم را تصویر می‌کند و می‌نویسد: اختلاف سطح زندگی در میان طبقات گوناگون جامعه به حدی سریع رشد می‌کرد که گسترش روزافزون نارضایتی حتی در میان طبقات مرفه نیز کاملا چشمگیر بود.
منشی امور بین‌الملل فرح پهلوی همچنین وضعیت تهران را این‌گونه توصیف می‌کند: هجوم روستاییان باعث گسترش حلبی‌آبادهای متعدد در حاشیه شهرها شد و انبوه کارگرانی که در این مناطق فاقد کلیه امکانات، سکنی گزیدند به قدری ناراحت و بی‌تاب بودند که وقتی جرقه انقلاب درخشید همه به انقلاب پیوستند.

فقر و فساد فراگیر در عصر پهلوی دوم
در کتاب «سقوط شاه» آمده است: وقتی در زمان نخست‌وزیری هویدا از او پرسیده می‌شود که چرا با فقر و فساد و تجار فاسد مبارزه نمی‌کنید؟ می‌گوید: چه فایده! چون آب از سرچشمه گل‌آلود است و اگر قصد مبارزه با این مفسدان باشد، باید از بالا شروع کرد و اول از همه شاه، خانواده و اطرافیانش را به محاکمه کشید. اگر هر کار دیگری هم غیر از این انجام شود، بی‌نتیجه است.
عبدالمجید مجیدی، مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه ایران در دهه ۵۰ شمسی، پیرامون گفت‌وگو با شاه در خصوص فساد فزاینده در جامعه در خاطرات خود بیان می‌کند: من به ایشان عرض کردم که قربان، مسئله مملکت ما این است که مردم آن‌طوری که باید و شاید به عملیات دولت، به اقدامات دولت، به تصمیمات دولت اعتماد ندارند. یک علت اصلی‌اش مسائل فساد است. البته اعلیحضرت از این حرف من خوش‌شان نیامد.
فرمودند: منظور از فساد چیست؟ گفتم: منظور من، قربان از فساد این است که یک عده که نزدیک دولت هستند، نزدیک مقامات دولتی هستند، نزدیک دربار هستند، نزدیک و اطراف خانواده سلطنتی هستند، اینها یک بهره‌گیری‌هایی از کار و فعالیت‌های‌شان می‌کنند که منطقی نیست. حتی برای‌شان مثال زدم یک قراردادی که امضا می‌شود؛ یک طرحی که اجرا می‌شود، بین پنج تا ۱۰ درصد و بعضی مواقع ممکن است از ۱۰ درصد هم بیشتر، گیر یک بابایی بیاید که این کار را راه انداخته یا واسطه بوده یا دلال این کار بوده که این صحیح نیست. این است که مردم عصبانی می‌شوند. ناراحت هستند از اینکه چنین فسادی در مملکت وجود دارد یا اینکه به چشم‌شان می‌بینند اشخاصی که یک دفعه میلیونر می‌شوند بدون اینکه حق‌شان باشد.
اما برای آگاهی از فقر شدید مردم در زمان ستمشاهی پهلوی دوم لازم نیست به کتب و اسناد موجود نظر بیفکنیم، بلکه کافی است پای سخنان شخصیت‌های سیاسی آن روزگار منحوس بنشینیم و ویدئوی سخنان آنان در مورد وضعیت اقتصادی کشور در آن مقطع زمانی را یک بار به‌صورت فشرده و در دور تند ببینیم.
اردشیر زاهدی، داماد محمدرضا پهلوی و از دیپلمات‌های اصلی حکومت طاغوتی پهلوی دوم در مصاحبه‌ای با تاریخ شفاهی هاروارد به صورت صریح می‌گوید که نگذارید دهانم را باز کنم؛ اگر عیب نداشتیم انقلاب نمی‌شد؛ صاف و پوست‌کنده بگویم؛ اگر مردم را ناراضی نمی‌کردیم، انقلاب نمی‌شد؛ من سربسته می‌گویم؛ ما مقصریم که نزدیک به ۱۴ سال یک نخست‌وزیر داشتیم که فرمانبردار بود و رأی مردم را نداشت. شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی دوم نیز در مصاحبه‌ای تصریح می‌کند: برخی می‌گویند ما داشتیم ژاپن می‌شدیم و ما داشتیم چنین می‌شدیم؛ اینها از اباطیل است و اغلب اشخاصی که این را می‌گویند یا نادانند یا اینکه خودشان در آن موضع، وضعیت مطلوبی از نظر اقتصادی و سیاسی داشتند. 
مطالب قیدشده در بالا، صرفا مختصر و موجزی از دریای اسناد و اطلاعات و گفته‌ها پیرامون فقر و فساد فراگیر و گسترده در عصر سیاه پهلوی دوم بود؛ سیاهی آن عصر با هیچ چیزی پاک نمی‌شود و مردم ایران برخلاف تصور برخی، فاقد حافظه تاریخی نیستند که آن عصر سیاه را فراموش کنند؛ امثال آقای غنی‌نژاد نیز بهتر است روش دیگری را برای دیده شدن در فضای مجازی برگزینند و به هیچ‌وجه سعی در سفیدشویی عصر سیاه و منحوس پهلوی نداشته باشند.