۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۵

خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ غزلسرای بزرگ و از قله‌های ادب فارسی است که لقب لسان‌الغیب را از آن خود کرده و چنان شهرت و محبوبیتی در میان جهانیان دارد که ایرانیان و ساکنان دیگر کشورهای فارسی‌زبان با غزلیاتش فال می‌زنند و شاعری مثل گوته «دیوان شرقی» خود را به نام و با الهام از این شاعر بزرگ ایران‌زمین خلق کرده؛ ضمن اینکه از گذشته تاکنون درباره اشعار و اندیشه حافظ پژوهش‌های گسترده‌ای در داخل و خارج ایران انجام شده است.

آگاه: خبرگزاری کتاب ایران به مناسبت بیستم مهرماه، روز بزرگداشت حافظ، این رند شیرین سخن فارسی با عبدالجبار کاکایی درباره ویژگی‌های محتوایی و زبانی اشعار حافظ و تاثیرش بر شاعران امروز گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید :
کاکایی در پاسخ به این سوال که شعر حافظ چقدر بر شعر معاصر ایران تاثیر گذاشته و این اثرگذاری از چه جنبه‌هایی بوده است، می‌گوید: «اگر مقصود از معاصر بودن، متناسب با جریان پس از تجدد بودن است طبیعتا شبیه به حافظ شعر گفتن از حیث زبان چندان معقول نیست. هر شاعری باید متناسب با روزگار و زمانه خودش و نظام زیبایی‌شناسی مستقر در آن دوره شعر بگوید؛ اما تقلیدی از حافظ کردن و سبک و سیاق سخن حافظ را پیش رو گذاشتن هم شیوه بعضی از شاعران هم‌عصر ماست که به هر حال زیر چتر حافظ زندگی می‌کنند. درعین حال تاثیر حافظ بر شعر امروز ما باید از جهت محتوایی بررسی شود. محتوای شعر حافظ محتوای عام عرفانی است و حافظ از آثار پیش از خودش بهره برده است. شعر معاصر ما متاسفانه فاقد افق نگاه عارفانه است و آنچه در خصوص انسان بیان می‌کند بیشتر انسان‌محوری است و اشعاری هم که تمایلات در واقع دینی دارند از گرایش‌های عرفانی که حافظ داشته دورند. هر شاعری که به سمت استحکام در زبان حرکت کند و در اجرای نحو درست و واژه‌گزینی دقت به خرج دهد متاثر از حافظ است و این شاعر بزرگ برای تمام دوره‌ها الگوی شعر فارسی بوده و خواهد بود.»
او در ادامه درباره اینکه چه عناصری از شعر حافظ همچنان قابلیت کاربرد در ادبیات امروز ایران را دارند، اضافه می‌کند: «مهم‌ترین عنصر آن اجرای نحو و زبان حافظ است که به شکل ساده‌ای ادا می‌شود. ما در نگاه به اجرای نحو و زبان دو دسته شاعر در طول تاریخ داشته‌ایم؛ یک دسته که غالبا سعی می‌کردند با پیچیده کردن شعر و با توسل به صناعات متفاوت ادبی فقط به هنرنمایی کلامی توجه کنند اما تعدادی شاعر هم داشته‌ایم که از زبان انرژی پنهان را استخراج کردند و ضمن رابطه خیلی ساده با مخاطب و بیان مکنونات قلبی مخاطب و ارتباط صریح و روشن با او ضمنا زبان را هم خیلی دستخوش آسیب نکردند که شعر حافظ از این دست شعرهاست؛ هم در زبان محکم است هم در انتقال معنا؛ بنابراین شاعری که در انتقال معنا و استخدام کلمات، قوی باشد قابلیت‌های حافظ را به ارث برده است. مهم‌ترین قابلیت شعر حافظ انتقال مفاهیم و معانی در زبان بسیار روان و روشن است و این نکته خیلی مهمی است که باید شاعران امروز به آن توجه کنند.»
این شاعر و ترانه‌سرا در پاسخ به این سوال که شعر حافظ به جز غزل معاصر بر شاعران نوپرداز هم تاثیر گذاشته و آیا می‌توان رد این تاثیر را در شعر نو هم دید، می‌افزاید: «بیشتر باید از جهت محتوایی تاثیر شعر حافظ را بر شعر معاصر ارزیابی کنیم و آن نگاه عارفانه‌ای است که حافظ داشته است. در شعر نو امروز این نگاه عارفانه کمتر است ولی در شعر کلاسیک این تاثیر را بیشتر می‌توان دید.»
او در ادامه درباره ویژگی‌های هنری و مفهومی طنز حافظ توضیح می‌دهد: «ویژگی طنز حافظ در واقع برخورداری از تفکر عمیق است. ما دو نوع طنز داریم؛ یک طنز که محصول کشف‌ها و دقایق ذوقی است، اما یک طنزی داریم که محصول تامل و تفکر زیاد است؛ یعنی نگاه خردمندانه‌ای که در اوج به طنز می‌رسد. ما از این نوع طنزها که معمولا محصول اندیشه‌های بلند و افکار عمیق است، کم داریم. طنز حافظ از این دست است. حافظ دنبال طنزگویی نبوده اما آن شیرینی زبانش و عذوبت بیان و بلاغتش به طنز رسیده است.»
کاکایی در پاسخ به اینکه به کدام شعر حافظ بیشتر علاقه دارد، می‌گوید: «شعر حافظ با مطلع «در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست / مست از می و می‌خواران از نرگس مستش مست» را به خاطر زیبایی‌های کلامی‌اش گاهی اوقات با خودم زمزمه می‌کنم اگرچه بیشتر اشعارش را دوست دارم و از خواندن‌شان لذت می‌برم.»
این شاعر در پایان در پاسخ به اینکه جای چه پژوهش‌ها و کتاب‌هایی را درباره حافظ خالی می‌داند، اضافه می‌کند: «راجع به حافظ بسیار پژوهش و تحقیق انجام شده و حتی به تعبیر یکی از بزرگان «مصلحت دید من آن نیست که یاران همه کار / بگذارند و خم طره یاری گیرند.»
راجع به حافظ فراوان کار شده. هم در زمینه شرح غزلیاتش و تفسیر و تاویل آنها و هم تحقیق گسترده در باب نسخه‌های خطی به جای مانده، ولی نیکوست یک پژوهش عمیق درباره یک مسئله مشترک میان اشعار حافظ و سعدی، این دو شاعر بزرگ خطه فارس، انجام شود. این دو شاعر در ملتقای پیوستن زبان دری با زبان و با کلمات و واژه‌های عربی به نوعی از زبان رسیدند که ضمن توانایی در انتقال آموزه‌های عرفانی، روان و روشن بود و بدون اینکه تظاهر به بازی با صناعات و فنون رایج در ادبیات داشته باشند توانسته‌اند به بهترین نحو با خوانندگان ارتباط برقرار کنند. تامل بر سر این مسئله که چگونه این زبان‌ها در شعر حافظ و سعدی، به ویژه زبان شعر سعدی که به اندازه حافظ نیز از صناعات ادبی استفاده نکرده، دارای چنین پتانسیل و قدرتی است که مفاهیم را منتقل کند ضمن اینکه از موضوع زیبایی‌شناسی هم فاصله نگیرد، موضوع جالبی برای پژوهش خواهد بود که امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد.»