۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۱

در تاریخ ملت‌ها، دوره‌هایی وجود دارد که نه آتش جنگ شعله‌ور است و نه نسیم آرامش و صلح بر چهره جامعه می‌وزد. این برزخ میان خوف و رجا، همان وضعیت نه جنگ، نه صلح است؛ وضعیتی که نه میدان نبرد را می‌طلبد و نه سازندگی را اجازه می‌دهد. دشمن، با طراحی دقیق این حالت تعلیق، ملت را در وضعیتی از رخوت، انتظار و بی‌تصمیمی نگه می‌دارد. رهبر انقلاب در دیدار اخیر با اعضای دولت، با درک عمیق از این دام روانی و سیاسی، تاکید کردند: منتظر تحولات بیرونی نباشیم؛ روحیه کار و تلاش را غلبه بدهیم بر حالت نه جنگ، نه صلح که دشمن می‌خواهد بر ما تحمیل کند.

آگاه: این جمله، نه فقط توصیه‌ای مدیریتی، بلکه راهبردی تمدنی است؛ دعوتی به بیداری و عبور فعال از رکود روحی و بازگشت به اصالت ایرانی-اسلامی کار، ایمان و خلاقیت.

۱. فهم وضعیت نه جنگ، نه صلح: دامِ آرامش ظاهری
در ظاهر، چنین شرایطی به معنای نبود تهدید فوری است، اما در عمق خود، تهدیدی پنهان‌تر دارد: توقف اراده‌ها. دشمن با القای این حس که «هیچ‌چیز قطعی نیست» و «باید صبر کنیم ببینیم چه می‌شود»، جامعه را از پویایی تهی می‌کند. در این حالت، مردم نه می‌جنگند و نه می‌سازند؛ فقط منتظرند. در حالی‌که فلسفه انقلاب اسلامی بر پویایی در هر شرایط استوار است، وضعیت نه جنگ، نه صلح، دقیقا نقطه مقابل آن است: نفی اراده و تقلیل امید. چنین حالتی، اگر طولانی شود، به مرگ تدریجی شور ملی می‌انجامد.

۲. عبور از رخوت با تکیه بر ظرفیت‌های درونی
ملتی که ۴۰ سال تحریم، جنگ و فشار را تاب آورده، بی‌تردید سرمایه‌های عظیم درونی دارد؛ اما این سرمایه‌ها زمانی به حرکت درمی‌آیند که از انتظار بیرونی عبور کنیم. سه ظرفیت کلیدی در این میان حیاتی است:
الف) ایمان و معنویت به‌عنوان موتور پایداری
هیچ جامعه‌ای بدون پشتوانه معنوی قادر به عبور از رخوت نیست. ایمان به هدف، به آینده و به وعده الهی، ستون فقرات هر نهضت است. همان‌طور که در دفاع مقدس، ایمان مردمان عادی را به قهرمانان ملی بدل کرد، امروز نیز تنها معنویت می‌تواند نیروی خام امید را به «اراده عمل» تبدیل کند.
باید این ایمان را از شعار به تجربه‌ روزمره برگرداند؛ در مدرسه، دانشگاه، رسانه و حتی محیط کار. اگر نسل جوان احساس کند که ایمان و تلاشش بی‌ثمر نیست، خود به‌خود موتور حرکت جامعه می‌شود.
ب) سرمایه انسانی جوان و تحصیلکرده
ایران امروز یکی از جوان‌ترین و تحصیل‌کرده‌ترین جوامع منطقه است. اما مشکل اینجاست که بخش عظیمی از این انرژی، در چرخه‌ بوروکراسی و بی‌اعتمادی گرفتار شده است. برای عبور از وضعیت تعلیق، باید میدان تجربه و تصمیم را به نسل جوان واگذار کرد. تجربه‌ کشورهای موفق نشان داده است که «اعتماد به جوانان»، قوی‌ترین پادزهرِ رخوت اجتماعی است.
ج) روحیه خوداتکایی و تولید ملی
تکیه بر ظرفیت‌های درونی به معنای بازگشت به اقتصاد مولد است. تا وقتی که چشم به بیرون دوخته‌ایم، رخوت ادامه دارد. در حالی‌که ایران امروز در ده‌ها حوزه از فناوری تا داروسازی، از انرژی تا صنایع دفاعی، توان خودکفایی دارد، رسانه‌های دشمن این توان را پنهان و ناکارآمد جلوه می‌دهند.
۳. نقش مسئولان، نخبگان و رسانه‌ها در بیدارسازی اراده ملی
یکی از مهم‌ترین مشکلات امروز، دوگانگی میان گفتار و رفتار مسئولان است. وقتی مردم می‌بینند مسئولان خود درگیر رخوت، وعده‌گرایی و مصلحت‌اندیشی‌اند، طبیعی است که انگیزه اجتماعی فروکش می‌کند.
رهبر انقلاب بارها تاکید کرده‌اند که «عمل صادقانه، بهترین تبلیغ است».
در کنار آن، نخبگان دانشگاهی و فرهنگی باید نقش امید دهنده را بازی کنند. روشنفکر واقعی کسی نیست که بحران را تشریح کند، بلکه کسی است که راه عبور از آن را نشان دهد. امروز جامعه تشنه راه‌حل است، نه تکرار تلخی‌ها.
رسانه‌ها نیز رسالتی تاریخی دارند. بخش عمده‌ای از رخوت اجتماعی، محصول بمباران اخبار یاس‌آور و تصویرسازی از بن‌بست است. رسانه‌ای که هر روز با تیترهای ناامیدکننده ذهن جامعه را خسته می‌کند، عملا بازوی دشمن در جنگ شناختی است. باید رسانه را از تریبون گلایه، به منبع انگیزه و الگو تبدیل کرد.

۴. بازسازی امید از مسیر تجربه‌های کوچک موفق
برای عبور از حالت انتظار، جامعه نیازمند «تجربه‌های ملموس موفقیت» است. امید، مفهومی انتزاعی نیست؛ از مشاهده دستاوردها زاده می‌شود. اگر در هر شهر، هر مدرسه، هر کارخانه، یک پروژه کوچک اما واقعی موفق شود، همین تجربه به دیگران سرایت می‌کند. نظام تصمیم‌گیری باید به جای پروژه‌های بزرگ وعده‌محور، روی حرکت‌های خرد، محلی و مشارکتی تمرکز کند. هر موفقیت کوچک، یک پادزهر در برابر رخوت جمعی است.

۵. از انتظار منفعل تا حرکت فعال
جامعه ایرانی در تاریخ خود هیچ‌گاه ملت صبرِ منفعل نبوده است؛ بلکه ملتی بوده که حتی در سخت‌ترین شرایط، «انتظار» را با «آمادگی» همراه کرده است. انتظار سازنده یعنی آماده‌بودن برای فرصت، نه چشم‌دوختن به معجزه. برای عبور از وضعیت نه جنگ، نه صلح، باید «انتظار» را از سطح احساس، به سطح برنامه تبدیل کرد. منتظر آینده نباشیم، آینده را طراحی کنیم. منتظر گشایش نباشیم، گشایش را بسازیم. این همان روحیه‌ای است که رهبر انقلاب از آن به عنوان «جهاد تبیین» یاد می‌کنند؛ جهادی که در آن هر فرد، یک کنشگر فعال است، نه تماشاگر منفعل.

۶. بازگشت به فرهنگ کار و کرامت
کار، در منطق اسلامی، عبادت است؛ اما در فرهنگ عمومی ما، به‌ویژه میان نسل جدید، کار به امری صرفا اقتصادی تقلیل یافته است. باید «کرامت کار» را بازگرداند. رسانه‌ها و نظام آموزشی باید چهره واقعی انسان پرتلاش را به عنوان قهرمان اجتماعی معرفی کنند، نه سلبریتی‌های بی‌اثر را. جامعه‌ای که ارزش را از کار می‌گیرد، محکوم به رکود است. اما اگر کار و خلاقیت دوباره به افتخار تبدیل شود، هیچ تهدید بیرونی قادر به فلج‌کردن آن نخواهد بود. عبور از وضعیت «نه جنگ، نه صلح» بیش از هر چیز، یک تحول روانی و فرهنگی است. این تحول از درون آغاز می‌شود؛ از بازگشت به ایمان، اعتماد به نفس ملی، کار و صداقت در عمل. وقتی جامعه بداند که هیچ نیروی بیرونی قرار نیست نجاتش دهد، بلکه نجات در درون خودش است، از حالت انتظار بیرون می‌آید. در این نقطه، ملت دوباره به موتور تاریخ خود بدل می‌شود. همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند: اگر ما در میدان کار و تلاش، روحیه جهادی را زنده کنیم، دشمن دیگر نمی‌تواند ما را در وضعیت تعلیق نگه دارد. عبور از رخوت نهضتی مردمی است. نهضتی برای بازگرداندن ایمان به توان خود و برافروختن چراغ امید در دل جامعه‌ای که بارها ثابت کرده، هرگاه اراده کند، هیچ وضعیتی نمی‌تواند سد راهش شود.